باب اول
امر به همراهی سنت و جماعت
از عمر بن خطاب روایت است كه پیغمبر جفرمود: «هر یک از شما خواهان رسیدن به میان بهشت است میباید همراه جماعت باشد زیرا شیطان به سراغ آدم تنها میرود؛ و شیطان از دو تن با هم بیشتر دور است تا از یک تن». این حدیث را از چند طریق آورده اند.
و نیز عرفجه از پیغمبر جروایت میكند كه فرمود: «دست خدا بر سر جماعت است، و شیطان با كسی است كه مخالف جماعت است؛ و هر كسی تكروی كند شیطان او را میرباید همچنانكه گرگ، میشِ از گله جدا افتاده را میرباید». و نیز روایت است كه پیغمبر جخطی با دست خود كشید و فرمود: «این راه خداست كه مستقیم است. آن گاه خطی چند از چپ و راست آن كشید و فرمود: بر سر هر یكی از این راهها شیطانی است كه بدان دعوت مینماید. سپس این آیه را تلاوت فرمود: ﴿وَأَنَّ هَٰذَا صِرَٰطِي مُسۡتَقِيمٗا فَٱتَّبِعُوهُۖ وَلَا تَتَّبِعُواْ ٱلسُّبُلَ﴾[الأنعام: ۱۵۳] . «و آنكه راه راست من این است، پس از آن پیروى كنید و از راههاى ] دیگر[ پیروى مكنید».
و از معاذ بن جبل روایت است كه پیغمبر جفرمود: «شیطان، گرگِ انسان است و مثل گرگ، میش دور مانده و كنار افتاده از گله را میرباید. ازجدایی و انشعاب دوری گزینید و با جماعت و عامه و مسجد باشید». و از ابوذر روایت است كه پیغمبر جفرمود: «دو تن بهتر از یک تن وسه تن بهتر از دو تن و چهار تن بهتر از سه تن است. پس بر شما باد همراهی با جماعت؛ كه خدای عزوجل امت مرا جز بر هدایت مجتمع نمیدارد».
و نیز از پیغمبر جروایت است كه فرمود: «حتماً آنچه بر سر بنی اسرائیل آمد طابق النعل بالنعل بر سر امت من هم خواهد آمد. حتى اگر كسی از بنی اسرائیل آشكارا به سراغ مادر خود رفته در امت من هم هست كسی كه چنین كاری كند؛ و بدرستی كه بنی اسرائیل به هفتاد ودو گروه تقسیم شدند،؛ و امت من به هفتاد و سه گروه تقسیم میشوند كه همگی جهنمی اند الا یک طریقه». پرسیدند:آن یكی كدام است؟ «همینكه من و اصحاب من بر آنیم».
در سُنن ابی داود، این حدیث از قول معاویه چنین آمده است: پیغمبر جدر میان ما بر پا ایستاد و فرمود: «بدانید كه پیش از شما اهل كتاب به هفتاد و دو گروه شدند و پیروان این دین به هفتاد وسه فرقه تقسیم خواهند شد كه هفتاد و دو فرقه در آتش اند و یكی به بهشت میرود و آن طریقه جماعت است. از امت من دستههایی پدید میآیند كه امیال و گرایشها را مثل مرض ساری بهم منتقل میكنند و از هم میگیرند». عبدالله بن مسعود گوید:«اقتصاد و میانه روی در سنت بهتر است از اجتهاد وسختکوشی در بدعت». ابی بن كعب گفته است كه «بر شما باد پیروی از سبیل عام وسنت، كه هر كس بر این روش باشد و از یاد و ترس خدا چشمانش پر اشک شود آتش به او نمیرسد؛ و اقتصاد در سبیل عام وسنت به از اجتهاد در خلاف آن».
عاصم احول از قول ابوالعالیه نقل میكند كه گفت: «بر شما باد پیروی از امرِ اول كه مسلمانان بر آن بودند پیش از آنكه دسته دسته شوند». عاصم گوید: این حرف را به حسن (بصری) گفتم، گفت:به خدا راست گفته و در حق تو نیكخواهی نموده. اوزاعی گوید: «نفس خویش را بر سنت بشكیبان؛ و آنجا كه جماعت توقف كرده اند. توقف كن، و همان بگو كه جماعت گفتند، و از آنچه دست باز داشتند، دست بكش؛ راه پیشینیان شایسته (سلف صالح) برو كه آنچه ایشان را در خور و بسنده بود تو را نیز در خور و بسنده است». هم از او نقل است كه گفت: «رب العزه را در خواب دیدم، خطاب به من فرمود: عبدالرحمن! تویی كه امر به معروف و نهی از منكر میكنی؟ عرض كردم: آری، به فضل تو پروردگارا. سپس در خواست نمودم كه مرا بر اسلام بمیراند، خطاب آمد: و بر سنت!».
و از قول سفیان [ثوری] نقل كرده اند كه گفت: «قول جز به عمل راست نیاید و عمل جز به نیت درست نشود و قول و عمل و نیت باید با سنت سازگار باشد». و نیز آورده اند كه سفیان [ثوری] به یوسف بن اسباط گفت: «اگر خبر مردی از شرق به تو برسد كه همراه و یار سنت است سلامش بفرست، و اگر خبر مردی دیگر از مغرب به تو برسد كه همراه و یار سنت است سلامش بفرست، كه اهل سنت و جماعت [راستین] بسیار كم است».
و از قول ایوب سختیانی آورده اند كه گفت: از «سعادت مرد جوان و مرد عجمی آن است كه خدا موفقش بدارد به عالمی از اهل سنت برسد».
عبدالله بن شوذب گفته است: «از نعمتهای خدا برجوان زاهد و پارسا این است كه با صاحب سنتی برادری كند كه او بر راه راست واداردش». یوسف بن اسباط گفته است: «پدر من قَدَری بود و داییهایم رافضی بودند، خدا به واسطه سفیان (ثوری) مرا نجات بخشید». از معتمر بن سلیمان روایت است كه دلشكسته نزد پدر رفتم. پرسید تو را چه شده است؟ گفتم: دوستی از من مرده است. پرسید: بر طریقه سنت بود؟ گفتم: آری. گفت:غم مدار. عبدالله بن مبارک از سفیان ثوری نقل میكند كه گفت: «برای اهل سنت توصیه خیر كنید كه آنان غریبانند». ابوبكر بن عیاش گفته است: «طریقه سنت میان فرق مسلمانان، گرامیتر و كمیابتر است از اسلام میان دیگر ادیان». از قول شافعی آورده اند كه گفت: «چون یكی از اصحاب حدیث را ببینم گویی یكی از اصحاب پیغمبر جرا دیدهام».
جعفر خلدی در كتابش از قول جنید آورده است كه گفت: «راهها بر خلق بسته است الا بر آن كه پا جای پای پیغمبر جبگذارد و سنت او را پیروی كند و بر طریقه او باشد؛ راههای خیر پیش چنین كسی گشاده است». نیز از جنید بن محمد نقل است كه گفت: «راه خلق به خدا بسته است مگر به پیروان آثار رسول الله جو تابعان سنت او؛ چنانكه خدا فرماید: ﴿لَّقَدۡ كَانَ لَكُمۡ فِي رَسُولِ ٱللَّهِ أُسۡوَةٌ حَسَنَةٞ﴾[االأحزاب: ۲۱] . «مسلّماً براى شما در زندگى رسول خدا سرمشق نیكویى بود».