تلبیس ابلیس

فهرست کتاب

در احادیثی که خطای اعمال صوفیان را روشن می سازد

در احادیثی که خطای اعمال صوفیان را روشن می سازد

سعید بن مسیب گوید: عثمان بن مظعون سنزد پیغمبر جآمد و گفت: ‌یا رسول الله، در دل من سخنان می‌گذرد و با خود اندیشه‌ها دارم، حضرت فرمود: چیست؟ گفت:‌ می‌خواهم خود را اخته سازم، حضرت فرمود: نكن، كه به جای اخته گری در امت من روزه هست. عثمان گفت: می‌خواهم در كوهها راهب شوم. حضرت فرمود: نكن، كه رهبانیت امت من در مسجد نشستن و منتظر نماز بعدی شدن است. عثمان گفت: می‌خواهم به سیاحت در زمین بپردازم. فرمود: سیاحت امت من سفر جنگی (جهاد) در راه خداست و نیز سفر حج و عمره. عثمان گفت: می‌خواهم همه مالم را در راه خدا ببخشم، حضرت فرمود:‌ صدقه ات روز به روز باشد، خرج خانواده ات را بده و از مازادت مسكین و یتیم را اطعام كن. عثمان گفت: یا رسول الله، می‌خواهم زنم «خوله» را طلاق دهم. فرمود: نكن كه هجرت امت من هجرت از گناه است و مهاجرت به سوی من در زندگانیم یا زیارت قبر من پس از مرگ... عثمان گفت: می‌خواهم دیگر با او همبستر نشوم حضرت فرمود:‌ مرد مسلمان وقتی با زنش نزدیكی می‌كند هر گاه بچه‌ای از آن عمل نیاید غلامی در بهشت به او دهند و هر گاه بچه‌ای به وجود آید و پیش از پدر بمیرد پیشاهنگ و شفیع پدر در روز قیامت خواهد بود. و هر گاه پس از پدر بمیرد نوری است برای او در قیامت. عثمان گفت:‌ یا رسول الله، می‌خواهم دیگر گوشت نخورم. حضرت فرمود:‌ من گوشت دوست دارم و هرگاه بیابم می‌خورم. عثمان گفت: می‌خواهم دیگر عطر استعمال نكنم، حضرت فرمود: جبرئیل به من گفت هر از گاهی عطر استعمال كن و جمعه‌ها حتماً‌ عطر به كار ببر. ای عثمان، از سنت من روی مگردان، كه هر كس از سنت من برگردد و توبه ناكرده بمیرد ملائكه صورت او را از حوض من بر می‌گردانند.

در حدیث دیگر آمده است كه زن عثمان بن مظعون نزد زنان پیغمبر جآمد، وضع او را نامرتب دیدند، گفتند: تو را چه شده؟ حال آنكه در قریش از شوهر تو داراتری نیست. گفت: او به ما نمی‌رسد، شب تا صبح عبادت می‌كند و روزها روزه می‌گیرد. زنان پیغمبر جنزد حضرت رفتند و قصه را گفتند. حضرت عثمان را ملاقات كرد و فرمود: چرا از من پیروی نمی‌كنی، نباید همیشه شب زنده دار باشی وروزها روزه دار، بدان كه چشم تو را و تن تو را وزن تو را بر تو حقی است، نماز شب بخوان و بخواب، روزه بگیر و بعضی روزها بخور (پیداست كه راجع به روزه مستحبی است). در روایت دیگر آمده است كه به حضرت خبر رسید عثمان بن مظعون اتاقی جدا كرده و آنجا نشسته عبادت می‌كند، حضرت به سراغش رفت و دست به درگاهی درگرفت و فرمود: «یا عثمان، خدا مرا بر رهبانیت مبعوث نكرده (دو بار یا سه بار این را فرمود) و بدان كه بهترین دین حنیفیه سمحه (پاكدینی و آسانگیری بر پایه گذشت) است».

از كهمس هلالی روایت است كه نزد پیغمبر جرفتم و بیعت كردم، سال بعد نزد حضرت رفتم در حالی كه بسیار لاغر شده بودم، نگاهی به سر تا پای من انداخت (گویی مرا نمی‌شناسد). عرض كردم مرا نمی‌شناسی؟ فرمود: تو كیستی؟ گفتم: كهمس هلالی، فرمود: چرا به این حال افتاده ای؟ عرض كردم: از آن وقت كه مسلمان شده‌ام روزه دار و شب زنده دارم. فرمود: چه كسی به تو امر كرد كه خود را شكنجه كنی؟ ماه رمضان را روزه بگیر و از هر ماه یک روز. عرض كردم اگر اجازه بفرمایی بیشتر بگیرم، فرمود: دو روز، اصرار كردم فرمود: ماه رمضان را بگیر و سه روز در هر ماه.

و نیز روایت است كه به پیغمبر جخبر رسید جمعی از اصحاب تصمیم گرفته اند از زنان پرهیز كنند و گوشت نخورند[۱۲۰] ، فرمود: من به رهبانیت مبعوث نشده‌ام، و اگر این روش از طرف خدا به من پیشنهاد شده بود بدان عمل می‌كردم.

روایت دیگری از پیغمبر جداریم كه «خداوند چون نعمتی بر بنده‌اش داد و دوست دارد اثر آن نعمت در خوراک و نوشیدن آن بنده ظاهر گردد». و گفته‌اند كه به هر كس خیری عطا گردد و اثر آن خیر بر او دیده شود، «حبیب خدا» نامیده شود كه از نعمت خدا حكایت می‌كند و به هر كس خیری عطا گردد و اثر آن بر او دیده نشود «بغیض خدا» نامیده شود كه دشمن نعمت خداست.

آنچه از افراط در كم خوردن صوفیان قدیم نقل و رد كردیم در صوفیه‌زمان ما بر عكس است، اینان تمام همتشان صرف خوردن می‌شود، چاشت و شام می‌خورند و حلوا هم جداگانه مصرف می‌نمایند و همه یا بیشتر این شكمخوارگی از اموال آلوده به حرام است. اینان كسب را ترک گفته، عبادت پیشگی را كناری نهاده بر بساط تنبلی غنوده‌اند و جز بازی و طلبخوارگی مكاری ندارند. اگر كسی كار نیكی كند گویند شكرانه بده، واگر از كسی كار بدی صادر شود گویند بابت استغفار چیزی بده و هرچه معین كنند الزاماً باید داده شود، حال آنكه این مشروع نیست[۱۲۱] .

و از صوفیه كسی باشد كه چون به میهمانیی حاضر شود در خوردن مبالغه كند و از بهترین آن برگزیند و باخود ببرد [به اصطلاح «زلّه» برگیرد] ‌ و این به اجماع علما حرام است، و خود دیدم یک مرشد صوفی مقداری طعام با خود برداشته بود ببرد كه صاحبخانه بر جست و از دستش به در آورد!.

[۱۲۰] رجوع كنید به تفاسیر ذیل آیة: ﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ لَا تُحَرِّمُواْ طَيِّبَٰتِ مَآ أَحَلَّ ٱللَّهُ لَكُمۡ[المائدة: ۸۷] . «اى اهل ایمان! چیزهاى پاكیزه‏اى را كه خدا براى شما حلال كرده بر خود حرام نكنید».- م. [۱۲۱] در اینجا مؤلف حكایتی از شكمبارگی و كلّاشی «ابوالمرحوم» نامی كه ظاهرا قصّاص می‌بوده و آورده او در آخر داستان گفته:‌ «و هذا شأن الصوفیة»، كه چون مناسبت نداشت ترجمه نشد.- م.