تلبیس ابلیس

فهرست کتاب

فریب ابلیس اصحاب هیاکل را

فریب ابلیس اصحاب هیاکل را

اصحاب هیاكل كسانی‌اند كه می‌گویند: هر یک از روحانیون علوی را هیكلی است از اجرام سماوی (ثوابت و سیارات) و با آن جرم آسمانی همان نسبت و رابطه‌ای را دارد كه روح ما با جسم ما؛ یعنی در آن تدبیر و تصرف می‌كند. و چون راهی به روحانیون علومی نیست برای تقرب به آنان باید هیكل سماویشان را عبادت كنیم[۳۲] و برای آن قربانی بگذرانیم. بعضی اصحاب هیاكل بر آن رفته اند كه هر هیكل سماوی را صورتی در زیر است هم جوهر او؛ و برای این صورتها (= بُتها) بتخانه‌ها ساخته‌اند.

به نقل یحیی بن بشیر نهاوندی عده‌ای معتقد بودند كه هفت كوكب یعنی زحل و مشتری و مریخ و شمس و زهره و عطارد و قمر مدبران عالم‌اند و خود مأمور و مصدر امر عالم بالا؛ و بتهایی به صورت هفت كوكب ساخته برای هر یک حیوانی مناسب آن قربانی می‌نمودند. چنانكه صورت زحل، پیكر كور بزرگی است از سُرب و قربانی او گاوی است نیكو، بر در عبادتخانه زحل چاله‌ای می‌كندند و روی آن شبكه‌ای آهنی نصب كرده گاو را به سوی آن شبكه می‌راندند. گاو پیش رفته دست وپایش در شبكه فرو می‌رفت و تنش بر روی آن شبكه می‌افتاد، آتش در زیرش می‌افروختند و گاو سوخته می‌شد و قربانی كنندگان چنین می‌گفتند: «تو مقدسی ای خدای كور بد نهاد كه از تو خیری بر نمی‌آید، ما برای تقرب به تو قربانیی گذراندیم كه مانند توست، پس از ما قبول كن و شر خودت و ارواح خبیثه ات را از ما كفایت كن».

و برای مشتری یک بچه قربانی می‌كردند، به این ترتیب كه كنیزی را برای معبد هفت سیاره می‌خریدند وخادمان معبد با وی نزدیكی می‌كردند تا آبستن می‌شد و می‌ماند تا بار می‌نهاد و روز هشتم كنیز را كه بچه در بغلش بود می‌آوردند و بچه را در حالی كه روی دست مادرش می‌گریست با جوالدوز وسوزن می‌كشتند وخطاب به مشتری می‌گفتند: ‌«ای پروردگار نیكی كه بدی نمی‌دانی ما قربایی برای تو آوردیم كه شرّ نمی‌شناسد و با تو همطبیعت است، قربانی ما را بپذیر و بهترین ارواح نیكت را نصیب ما كن».

و برای مریخ یک مرد زرد چهره كک مكی را قربانی می‌كردند، به این ترتیب كه وی را آورده بر كف حوضی بر پا می‌داشتند و با طناب به میخهایی كه بر كف حوض كوبیده شده بود استوار می‌بستند و حوض را تا زیر حلق مرد از روغن پر می‌ساختند و با روغن داروهایی می‌آمیختند كه پوست و گوشت را می‌پوسانید و از بین می‌بُرد اما اعصاب را تقویت می‌نمود و آن مرد یک سال در آن حال می‌ماند و در این یک سال غذاهایی كه پوست وگوشت را از بین ببرد بدو می‌خوراندند پس از یک سال از سر او گرفته بالا می‌كشیدند (كه مانند یک كلاف از اعصاب شده بود) و همه اعصابش را زیر كلّه جمع كرده، آن را نزد بتشان كه بر صورتِ مریخ بود می‌آوردند و می‌گفتند: ‌«‌ای خدای شریر پر فتنه، ما كسی كه شبیه توست برایت قربانی كردیم آن را بپذیر و شر خودت و ارواح خبیثه ات را از ما كفایت كن». و می‌پنداشتند كه این سر هفت روز زنده می‌ماند و آنچه را در سال آینده از نیک و بد رخ خواهد داد برایشان پیشگویی می‌كند.

و آن زن را كه گفتیم بچه‌اش را برای مشتری قربانی كردند، خودش را گرد پیكره آفتاب گردانیده با تسبیح و تهلیل می‌گفتند: «ای الهه نورانی، ما كسی را كه شبیه توست برای تو قربانی می‌كنیم، پس قربانی ما را بپذیر واز خیرت به ما روزی كن و از شرت در پناه بدار».

و برای زهره یک كامله زنِ دو موی شوخ قربانی می‌كردند، به این ترتیب كه آن زن را نزد معبد زهره آورده گرداگردش هیزم می‌چیدند و آتش می‌زدند تا می‌سوخت و خاكسترش را به روی بت زهره می‌پاشیدند و می‌گفتند: «ای الهه رو سپید و شوخ! ما قربانی برایت آوردیم كه مثل خودت است، پس آن را بپذیر».

و برای قربانی عطارد جوانی گندمگون و اهل حساب و كتاب و ادب پیدا كرده با حیله و خوراندن داروهایی كه عقل را ببرد و زبان را ببندد، وی را نزد پیكره عطارد می‌آورند و می‌گفتند: «ای پروردگار با ظرافت، شخص با ظرافتی را با الهام از تو برای قربانی آوردیم از ما بپذیر». آن گاه آن جوان را چهار پاره كرده بر چهار كنده چوب در چهار طرف بت قرارمی دادند و آتش می‌زدند تا آن چهار پاره جسد می‌سوخت و خاكسترش به روی بت نثار می‌كردند.

و برای قمر یک شخص سیه چهره بزرگ صورت را قربانی می‌كردند و خطاب به ماه می‌گفتند: «ای پیک خدایان و ای سبكبارترین ستارگان».

[۳۲] این خرافه بین اهل ریاضت متأخر از شیعیان هم نفوذ كرده چنانكه در رساله سیر و سلوک منسوب به بحر العلوم – كه از آن مرحوم نیست و از متصوفه قرن سیزدهم می‌باشد- آداب نیایش به عطارد ذكر شده است.-م.