تلبیس ابلیس

فهرست کتاب

آشنایی با ابن الجوزی و کتاب تلبیس ابلیس

آشنایی با ابن الجوزی و کتاب تلبیس ابلیس

بسم الله الرحمن الرحيم

ابوالفرج عبدالرحمن بن علی بن محمد ملقب به جمال الدین مشهور به ابن جوزی[۱] عالم حنبلی و نویسنده پر كار و متفنن به سال ۵۱۱ (یا: ۵۱۲) در بغداد زاده شد. شهرتش به ابن الجوزی به سبب انتساب او و یا پدران او به «محله الجوز» بصره است.

در سه سالگی پدر را از دست داد و عمه‌اش او را نزد ابوالفضل بن ناصر الحافظ بغدادی محدث برد تا حدیث بشنود. پس از آن قرآن و حدیث و كلام و ادبیات را نزد استادانی چون ابوبكر دینوری، قاضی ابی علی، ابن الزاغونی و جوالیقی آموخت و در راه كسب معلومات و یادداشت برداری از شنیده‌ها وخوانده‌های خود رنج بسیار برد و صرف وقت فراوان كرد[۲] . در ضمن به موعظه گری اشتغال یافت و در سخنوری و زبان آموزی نام برآورد چنانكه در مجلس وعظ او در بغداد ده هزار تن و بیشتر حاضر می‌شدند و گاه شخص خلیفه و امیران و وزیران و عالمان از جمله مستعمان مواعظ او بودند. مهارتش در مباحثه چنان بود كه حدود دویست تن از ذمّیان را به اسلام در آورد[۳] .

گذشته از استادی در فن بیان و جدل و صناعت وعظ، نویسنده‌ای خوش ذوق و پركار و توانا بود و در رشته‌های متنوع كتابهای ارزنده پدید آورد كه بعضی از مهمترین آنها به دست ما رسیده است. نخستین اثر وی كتابی بوده است در نحو كه در سن سیزده سالگی نوشته و از آن پس گویند كه چون نوشته‌هایش را بر مدت عمرش تقسیم كردند به هر روز نه جزو رسید كه این رقم قابل قبول نیست اما تصویر و تصور اغراق آمیز گذشتگان را از اكثر تألیفات او می‌رساند. گویند سیصد عنوان نوشته بزرگ و كوچک داشته است كه اهم آنچه از آنها چاپ شده، عبارت است از:

۱) زاد المسير في علم التفسير (دمشق، الـمكتب اسلامي، در نُه جزء).

۲) الـموضوعات من الأحاديث الـمرفوعات (مدينه، الـمكتبة السلفية)

۳) الـمنتظم في تاريخ الـملوك والأمم (حيدرآباد، ۱۳۵۷ ق.)

۴) صفوة الصفوة در احوال زهاد و متصوفه (حيدر آباد، ۱۳۵۵ ق.)

۵) ذم الهوي (دار الكتب الحديثة، مكتبة السعادة، ۱۹۶۲ م.)

۶) مناقب بغداد (بغداد، ۱۳۴۲ ق.)

۷) مناقب عمر بن عبدالعزيز (قاهره، ۱۳۳۱ ق.)

۸) الأذكياء وأخبارهم (بيروت، ۱۹۶۶م.)

۹) أخبار الحمقى والـمغفلين (بيروت، مكتبه الغزالي)

۱۰) مناقب أحمد بن حنبل (مصر،۱۹۴۹ م.)

۱۱) مناقب عمر بن الخطاب (مصر،۱۹۲۴م.)

۱۲) الحسن البصري، سيرته و آرائه (مصر، ۱۳۵۰ ق.)

۱۳) روح الأرواح (۱۳۰۹ ق)

۱۴) كتاب القصاص والـمذكّرين (چاپ مارلين سوارتز و قاسم السامرائي).

در احوال ابن الجوزی تناقضاتی هست: نوشته اند متنعم و خوشگذران بود (مقدمه ذم الهوی، ص ۱۲) در عین حال نوشته اند كه مدتی به نان خشک سیر می‌كرد (‌مقدمه تلبیس ابلیس، چاپ خیرالدین علی، ص ۵). او حنبلی بود و می‌دانیم میان حنبلیان و شیعیان بغداد همواره برخورد وجود داشت. در عین حال آورده اند كه وقتی در مجلسی از او پرسیدند ابوبكر برتر است یا علی؟ بالبداهه پاسخ داد: «من كانت ابنته تحته»، جوابی كه هم شیعه را راضی می‌كند و هم سنی را.

و نیز در عین توجه و اقبالی كه حكام زمان و اطرافیان خلیفه به او داشته‌اند در احوالش می‌خوانیم كه بی‌اعتنا به حكام بود، و نیز در عین آنكه مخالف صوفیان بود زهاد را كه پیشاهنگ صوفیانند قبول داشته و صفوة الصفوة را درباره حالات و سخنان زاهدان تألیف كرده است، گذشته از چند رساله مُفرد كه در این موضوع دارد[۴] .

ابن الجوزی پس از هشتاد سال زندگی به سال ۵۹۷ ق. در گذشت و نظر به مقبولیت عامی كه داشت تشییع جنازه شكوهمندی از او به عمل آمد، و آخر در باب حرب بغداد كنار مقبره‌ احمد بن حنبل به خاک سپرده شد.

بر روی هم ابن الجوزی از نظر عقاید و روش و منش وگفتار، نماینده وضع متوسط محیط و زمان خویش است و از مذهب مختار و گرایش حاكم دفاع می‌كند و این بویژه در كتاب تلبیس ابلیس كه معروفترین (و شاید مهمترین) اثر اوست مشهود است. در این كتاب همه كسانی را كه همانند او نمی‌اندیشیده اند به یک چوب رانده و فریبخوردگان شیطان خوانده است و در ردّ قول مخالفان و دگر اندیشان از همه شیوه‌های بحث و جدل سود جسته، به طوری كه با وجود شمّ حدیث شناسی كه دارد و مثلا احادیث بر ساخته متصوفه را نیک حلاجی و تنقید می‌نماید، به نوبه خود بعضی اوقات از آوردن احادیث مجعول در تأیید حرفهای خودش باكی نداشته و به «اهل بدعت» تاخته و در این طریق برای آنكه انها را به شمار هفتاد و دو فرقه جهنمی برساند دریغ نورزیده است.

با این حال نظر به آنكه در بعضی دیگر از تألیفات آن عصر و نیز كتب تاریخ و ادب (از جمله آثار دیگر خود ابن الجوزی) مؤیدات و شواهدی برای بسیاری از مطالب تلبیس ابلیس هست و نیز در این كتاب فقرات مفصلی از چند اثر مهم كهن[۵] كه ظاهراً اكنون در دست نباشد، نقل شده است، ما می‌توانیم به تلبیس ابلیس ابن الجوزی همچون یک سند مهم تاریخ فكری و اجتماعی دنیای اسلام در قرن ششم بنگریم، پیداست كه این نگرش باید توأم با نقادی باشد.

ترجمه حاضر از كتاب تلبیس ابلیس بر اساس چاپ خیرالدین علی (بیروت، دار الوعی العربی) صورت گرفته كه مطابق است با با چاپ منیر الدمشقی[۶] . جز اینكه خیر الدین علی احادیث كتاب را نیز تحقیق و سندیابی كرده و نسبت به قوت و ضعف و صحت و سقم آنها اظهار نظر نموده است. البته هیچ یک از این دو چاپ، علمی و انتقادی نیست و گذشته از اغلاط چاپی فاحش، غلط خوانی از روی نسخه خطی نیز در مواردی از آن برای اهل اطلاع محسوس است.

در ترجمه، اسناد احادیث بكلی حذف گردید چون برای خواننده فارسی زبان سودی نداشت، و نیز در مواردی كه مؤلف دو سه حدیث به یک مضمون با تفاوت اندكی در لفظ سلسله سند آورده بود به نقل یكی -كه جامعتر بود- اكتفا شد، و همه جا تحقیقات انتقادی خیر الدین علی درباره احادیث مورد نظر و توجه قرار داشت.

از آنجا كه ابن الجوزی واعظ و سخنور بوده و تكرار مطالب ملكه ‌او شده بوده – كه خطابت نیک است و در كتابت عیب محسوب می‌شود- و گاه مطالبی را به تأكید و تكرار در چند جا ذكر كرده بود، در مواردی به دلیل تلخیص به عمل آمد، با این قید كه هیچ نكته قابل اعتنا و هیچ نقل قول ارزشمندی از قلم نیفتاده است. در یكی دو مورد نیز به رعایت انسجام مطلب حكایتی از متن به حاشیه برده شد یا از موضعی به موضع مناسبتر نقل گردید كه در جای خود اشاره شده است و خواننده باریک بین این تغییرات جزئی را موجه خواهد یافت. ضمناً در حد ضرورت و با رعایت نهایت اختصار توضیحات و تعلیقاتی بر بعضی نظریات مؤلف نگاشته شد، و البته اگر بنا بر نكته گیری و مباحثه مذهبی باشد بیش از اینها جای ایراد دارد.

و پس از این همه باید گفت: تلبیس ابلیس شاهكاری است در روانشناسی اعتقاد و كردار و مجموعه تصاویر زنده‌ای است از بازیهای نفس و هوی، كه هر كس با تأمل در آن می‌تواند بسنجد تا چه اندازه دستخوش فریبهای شیطانی است. ان شاء الله كه تألیف اصل كتاب و نیز ترجمه آن از جمله مصداقهای «تلبیس ابلیس» نباشد. در پایان از صاحبنظران آگاه انتظار و استدعا دارد كه از ابراز نظرات انتقادی و سازنده و لو در تصحیح كلمه با عبارتی دریغ نفرمایند.

علیرضا ذكاوتی قراگزلو

[۱] برای شرح حال و فهرست آثار ابن الجوزی به كتب زیر مراجعه شده است: مقدمه كتاب‌های: ‌تلبیس ابلیس (چاپ خیر الدین علی)؛ ذم الهوی؛ أخبار الحمقی والمغفلین؛ و نیز وفیات الاعیان، ابن خلكان، چاپ محیی الدین عبدالحمید، ج ۲، ص ۲۳۲-۲۳۱ ؛تذكرة الحفاظ، شمس الدین محمد الذهبی، مطبوعات دائرة المعارف العثمانیة، ج۴، ص ۱۳۴۷-۱۳۴۲؛ روضات الجنات، محمد باقر خوانساری، چاپ اسماعیلیان، ج ۵، ص ۳۵؛ دائرة المعارف الاسلامیة (ترجمه از انگلیسی و فرانسه به عربی) انتشارات جهان، ج۱، ص ۱۲۵؛ دانشنامه ایران و اسلام، ج۳، ص ۴۸ ۵-۴۸۳؛ هدیة الأحباب، حاج شیخ عباس قمی، ص ۶۲. باید توجه داشت كه تولد ابن الجوزی را به سال ۵۰۸ و مرگش را در ۵۹۶ هـ.ق. نیز ذكر كرده‌اند. [۲] به عقیده ذهبی، ابن الجوزی غالب معلوماتش را از مطالعه كتب به دست آورده بود نه از دهان استادان؛ و چون در تألیف عجله می‌كرد دچار درهمگویی و ارجاعات نادرست می‌گردید. رک: تذكرة الحفاظ (پیشگفته) ج ۴، ص ۱۳۴۷. سبط ابن الجوزی از جدش نقل می‌كند كه دو هزار مجلّد كتاب به خط خود كتابت كرده است (همان، ص ۱۳۴۴) و نیز ذهبی گوید: «ما علمت أحداً من العلماء صنف ما صنف هذا الرجل». (‌همانجا) [۳] البته هم مذهبان حنبلی ابن الجوزی بر او ایراد داشتند كه نتوانسته از عهده رد شبهات متكلّمان برآید. ( مقدمه ذم الهوی، ص ۸). [۴] ابن الجوزی حتی در قالب مقامه نویسی به صوفیان تاخته است و از قول ابوالتقویم(= عقل) دربارهء صوفیان می‌نویسد: «زیبا نمودند و زشت بودند، تنبل خانه را رباط نامیده اند... و تا سینه در جهالت فرو رفته‌اند... دكان رباط چیده راه مساجد را بسته اند... طهارت جوییشان هم وسواس است... كسب فرو هشته چشم به راه فتوح نشسته ... در حیلتگری استادند و پوست مار نفاق بر تن پوشیده...». (رک:‌ بدیع الزمان همدانی و مقامات نویسی، نوشته علیرضا ذكاوتی قراگزلو، انتشارات اطلاعات، ۱۳۶۴، ص ۵۹). [۵] از آن جمله است كتاب الآراء والدیانات ابومحمد نوبختی، كتاب المقالات ابوالقاسم بلخی، كتاب یحیی بن بشیر بن عمیر نهاوندی ] ‌در عقاید و مذاهب[، كتاب سنن التصوف ابوعبدالرحمن سلمی، كتاب صفوة التصوف محمد بن طاهر المقدسی، و المصح بالاحوال از همو... [۶] چاپ دوم با تصحیحات و تعلیقات عده‌ای ازعلمای ازهر، ۱۳۶۸ ق.