تلبیس ابلیس

فهرست کتاب

در ذکر دلایل بر کراهیت و منع اواز و موسیقی و نوحه گری

در ذکر دلایل بر کراهیت و منع اواز و موسیقی و نوحه گری

از قرآن سه آیه در این معنا داریم، یكی آیه ﴿وَمِنَ ٱلنَّاسِ مَن يَشۡتَرِي لَهۡوَ ٱلۡحَدِيثِ[۱۲۵] [لقمان: ۶] . كه ابن مسعود سگفته است: «لهو به خدا سوگند همانا غناء است». همچنین است قول ابن عباس و مجاهد و عكرمه و حسن (بصری) و سعید بن جبیر و ابراهیم نخعی، آیه دوم این است: ﴿وَأَنتُمۡ سَٰمِدُونَ ٦١[۱۲۶] [النجم: ۶۱] كه از ابن عباس نقل كرده اند به زبان حمیری سمدلنا = غنی لنا، و مجاهد گوید: «یقول أهل الیمن: سمد فلان: إذا غنی». آیه سوم این است: ﴿وَٱسۡتَفۡزِزۡ مَنِ ٱسۡتَطَعۡتَ مِنۡهُم بِصَوۡتِكَ[۱۲۷] [الإسراء: ۶۴] . كه مجاهد صوت شیطان را در این آیه به ساز و آواز تعبیر كرده است.

اما در سنت، روایت از عبدالله بن عمر بداریم كه همراه نافع می‌رفت و صدای نی چوپانی شنید، انگشت در گوش گذاشت و راه كج كرد و از نافع می‌پرسید كه می‌شنوی؟ یا صدا می‌آید؟ و نافع می‌گفت: آری، تا آن قدر دور شد كه نافع گفت: دیگر صدا نمی‌آید آن وقت انگشت از گوش برداشت و گفت: رسول الله جرا دیدم كه صدای نَی چوپان را شنید همین كار را كرد. روایاتی هم در منع خرید و فروش و آموزش كنیزان مطربه هست، و اینكه بهای آنها حرام است. روایت دیگری داریم كه پیغمبر جاز دو صدای گناه آلود منع كرده است: آواز خوانی و نوحه گری، موقعی كه ابراهیم پسر پیغمبر جدرگذشت حضرت می‌گریست عبدالرحمن بن عوف پرسید: مگر تو از گریه نهی نمی‌كردی؟ حضرت فرمود: «لا، ولكن نهيت عن صوتين أحمقين فاجرين: صوت عند نغمة وصوت عند مصيبة» در صورت دیگری از این روایت توضیح داده شده كه «صوت عند نغمة» مربوط است به ساز و آوازهای شیطانی و «صوت عند مصيبة» یعنی به شیوه جاهلیت بر سر و صورت زدن و پیراهن پاره كردن هنگام مصیبت.

روایت دیگری داریم كه از قول پیغمبر جآورده اند: «بُعِثت بهدم المزمار والطبل» (من برای نابود كردن طبل كردن طبل و نی مبعوث شده‌ام). روایاتی هم داریم كه شیوع ساز و آواز را از علایم آخر الزمان یا مقدمات نزول بلاهایی از قبیل باد سرخ و زلزله و فرورفتن زمین و مسخ و سنگ باریدن از آسمان... شمرده‌اند. روایت دیگری هست كه عمرو بن قره‌ نامی نزد حضرت رسول جمی‌آید و می‌گوید: كسب من از دف زنی است، اجازه می‌فرمایی كه به این كار ادامه دهم طوری كه به زشتی نكشد؟ حضرت اجازه نمی‌دهد و بعلاوه به وی تهدید و پرخاش می‌نماید... و بعد از رفتن او می‌فرماید: «این عاصیان هر كدام بی‌توبه بمیرند عریان محشور می‌شوند». از قول ابن مسعود آورده اند كه هر كس بی‌بسم الله سوار مركب شود، شیطان بر پشتش می‌نشیند و می‌گوید: ‌آواز بخوان! و اگر نتواند آواز بخوند می‌گوید: دروغ بساز!.

عبدالله بن عمر بدید دختر كوچكی آواز می‌خواند، گفت: شیطان از این هم دست بر نمی‌دارد. كسی از قاسم بن محمد (بن ابی بكر) راجع به غنا پرسید. جواب داد: وقتی خدا حقها و باطلها را جدا سازد به نظرت غنا را جزء كدام می‌گذارد!؟ شعبی گفته است: لعنت بر خنیناگر و بر آن كس كه برایش خنیاگری می‌كنند. عمر بن عبدالعزیز به معلم فرزندش نوشت «نخستین چیز كه به فرزندان من می‌آموزی نفرت از لهو و لعب باشد كه شروعش از شیطان است و عاقبتش غضب رحمان». یزید بن ولید به بنی امیه توصیه می‌كرد كه «از غنا برحذر باشید كه بر شهوت می‌افزاید و از مروت می‌كاهد و جانشین خمر است و مستی آور؛ و اگر به هر حال به غنا خواهید پرداخت باری زنان را از آن دور دارید كه غنا فراخوان زناست». مؤلف گوید: ما در كتاب ذم الهوی حكایاتی از پارسایان و عبادت پیشگان آورده‌ایم كه چگونه با شنیدن ساز و آواز از راه به در شده‌اند.

... خلاصه اینكه غنا انسان را از اعتدال خارج می‌سازد و عقل آدم را كم می‌كند، به طوری كه وقتی به طرب آمد كارها می‌كند كه در حال عادی آن را زشت می‌داند. مثلا سر می‌چرخاند، دست میزند، پای می‌كوبد و كارهای سخیف دیگر؛ غنا و شراب در این مورد اثر مشابه دارند و شایسته ایست كه غنا نیز منع شود.

آورده‌اند كه از محمد بن منصور درباره «اصحاب قصائد» یعنی كسانی كه اشعار زهدیه می‌خواندند سوال شد. گفت:‌ «اینان از خدا گریختگانند، اگر خلوص با خدا و رسول داشتند و صدق می‌ورزیدند خدا در دل‌هایشان چیزی افاضه می‌كرد كه از این دید و بازدید مردمان فارغ می‌شدند».

از قول ابوعبدالله بن بطه آورده اند كه كسی راجع به استماع غنا پرسید، پاسخ داد:‌ تو را از آن نهی می‌كنم، و چنین افزود: «این كاری است كه علما خوش نمی‌دارند و سفها آن را خوش می‌انگارند و جمعی كه در نام صوفی و به حقیقت جبری اند بدان می‌پردازند. آن دون همتان بدعت آیین زاهد نمای تاریک بین كه دعوی شوق و محبت خدا داشته خوف و رجا به كناری گذاشته اند، با آواز پسران و زنان به طرب و اشتباق آمده از خود می‌روند بلكه جان می‌دهند و در واقع خود را به حال غش می‌اندازند و تظاهر به مردن می‌كنند با این پندار كه این از عشق خداست تعالی الله عما یقول الجاهلون علوا كبیرا.

[۱۲۵] یعنی: «و بعضى از مردم سخنان بیهوده را مى‏خرند تا مردم را از روى نادانى، از راه خدا گمراه سازند». [۱۲۶] یعنی: «و پیوسته در غفلت و هوسرانى به سر مى‏برید». [۱۲۷] یعنی: «هر كدام از آنها را مى‏توانى با صدایت تحریک كن‏».