تلبیس ابلیس

فهرست کتاب

تلبیس ابلیس بر آتش پرستان و ماه و خورشیدپرستان

تلبیس ابلیس بر آتش پرستان و ماه و خورشیدپرستان

مؤلف گوید: ابلیس جماعت دیگری را هم به شبهه انداخت و آتش پرستی را در نظرشان آراسته است و گفته‌اند:‌ آتش جوهری است كه عالم از آن بی‌نیاز نیست؛ و با شبیه همین شبهه آفتاب پرستی را نیز در نظر عده دیگری آراسته است.

طبری گوید: وقتی قابیل هابیل را كشت و از پیش پدر به یمن گریخت در آنجا ابلیس به سراغ قابیل آمد و گفت: ‌قربانی هابیل از آن رو قبول شد و آتش به آن در گرفت[۳۹] كه هابیل آتش را می‌پرستید و به آن خدمت می‌نمود. پس تو نیز آتشی برافروز و برای عبادت خودت و بازماندگانت باقی بگذر؛ و قابیل آتشخانه‌ای بر پا كرد، و او نخستین آتش پرست است.

جاحظ گوید: اصل زردتشت از بلخ است و او صاحب آیین مجوس است. مدعی شد كه در كوه سبلان[۴۰] بر او وحی نازل می‌شود و اهالی آن منطقه سردسیر را به دیانت خود خواند و از سرمای بسیار شدید بیمشان داد وخود معترف است كه فقط بر مناطق جبال مبعوث شده است. پس بر پیروان خویش وضو گرفتن با بول (گاو) و همبستری با مادران و آتش پرستی و دیگر كارهای زشت را تشریع نمود و نیز از قول زردشت آورده است كه خدا تنها بود و چون تنهاییش طول كشید به اندیشه فرو رفت و از اندیشه‌اش ابلیس زاده شد و چون پیش رویش حاضر گردید خواست وی را بكشد اما وی مانع گردید، چون خدا امتناع وی را دید تا مدتی مهلتش داد.

مؤلف گوید: آتش پرستان آتشكده‌های بسیار بر پا كردند و نخستین كسی كه آتشكده ساخت فریدون بود كه یكی در طرسوس و یكی در بخارا ساخت، و سپس بهمن آتشكده‌ای در سیستان ساخت و پدر قباد آتشكده‌ای (دیگر) در بخارا بساخت، و پس از آن آتشكده‌های بسیار ساختند و زرتشت آتشی بر پا نمود كه قربانیشان را می‌سوزانید و گفت: این آتش از‌ آسمان است؛ به این شكل كه خانه‌ای ساخت و در وسط آن آینه‌ای قرار داد دور قربانی هیزم می‌چید و روی آن گوگرد می‌پاشید، وقتی خورشید به وسط آسمان می‌رسید و با روزنه بالای خانه مقابل می‌شد پرتو آن بر آینه منعكس می‌شد. هیزم را شعله ور می‌كرد. وزرتشت دستور داد كه این آتش را خاموش نكنید.

مؤلف گوید: ابلیس ملعون در نظر عده‌ای ماه پرستی و در نظر عده‌ای دیگر ستاره پرستی را آراسته است.

ابن قتیبه آورده است: در جاهلیت جمعی شعرای «عَبور» را می‌پرستیدند و شیفته آن بودند و «ابوكبشه» كه بعدها مشركان پیامبر جرا بدو منسوب داشتند، نخستین كسی است كه شعری را پرستید و گفت: ‌این تنها ستاره‌ای است كه پهنای آسمان را قطع می‌كند و هیچ ستاره دیگری چنین نیست؛ و برخلاف نظر قریش (كه بت پرست بودند) ستاره پرست شد. چون رسول الله جمبعوث شد و به عبادت خدا وترک بت پرستی دعوت فرمود، قریش گفتند: «هذا ابنُ ابي كبشة»، مرادشان این بود كه حضرت هم مثل «ابو كبشه» به راه خلاف قریش می‌رود. و شعری دو تاست یكی شعرای «عبور» دیگر شعرای «غمیضاء» كه كه مقابل آن است و كهكشان در فاصله آن دو تاست بر «ذراع مبسوط» در «جبهه اسد»[۴۱] .

ابلیس معلون در نظر عده‌ای دیگر پرستش فرشتگان را بیاراست و گفتند: اینها دختران خدا هستند! و عده‌ای دیگر را به پرستش گاو و اسب واداشت چنانكه سامری از گاوپرستان بود كه آن گوساله را ساخت، و آورده اند كه فرعون بز نری را می‌پرستید.

متأسفانه در میان آنها کسی پیدا نشد که عقل خود را به کار بیاندازد و فکر کند که چه دارند می‌کنند!.

[۳۹] قربانی را در بلندی می‌گذاشته‌اند و آتشی از آسمان می‌آمد و در آن در می‌گرفت، و این را كه آتش قربانی را «بخورد»، علامت قبول شدن قربانی تلقی می‌كرده اند. – م. [۴۰] در هر دو چاپ به صورت «سیلان» است، اصلاح از مترجم. – م. [۴۱] رک: ترجمهء صور الكواكب عبدالرحمن صوفی، بنیاد فرهنگ، ص ۱۵۴ و ۱۵۵ و ۲۶۴ . – م.