تلبیس ابلیس

فهرست کتاب

فریفتن ابلیس طبایعیان را

فریفتن ابلیس طبایعیان را

ابلیس چون دید كه موافقان انكار صانع كم‌اند، چرا كه عقل بر وجود صانع گواهی می‌دهد، عقیده دیگری را در نظر بعضیها آراست كه این همه كار طبیعت است و هیچ چیز پدید نمی‌آید الا از گرد آمدن طبایع چهارگانه (سردی و گرمی و تری و خشكی یا خاک و آتش و آب و باد) پس فاعلْ طبیعت است. در جواب اینها گوییم:‌ گرد آمدن طبایع دلیل بر این نیست كه عمل كنند، وانگهی جز هنگامی كه گِرد آیند و بیامیزند عمل نمی‌كنند و می‌دانیم كه چهار طبع سركش با هم مخالف اند و همین گرد آمدن دلیل است بر مقهور و مجبور بودن آنها، یعنی اراده‌ای و رای آنها، آنها را گرد آورده و در آمیخته است. بعلاوه خود طبایعیان نیز قبول دارند كه طبیعت، عالم و قادر وزنده نیست، اما این كُنش پیوسته و منظم جز از عالم حكمی پیدا نیاید.

و اگر گویند كه چنانچه غافل حكیم بود در كارش خلل پدید نمی‌آمد و این همه جانور زیانكار پیدا نمی‌شد و از اینجا دانسته می‌شود كه طبیعت است كه مؤثر است (نه خدای حكیم)، گوییم: ‌این دلیل بر ضد شما بر می‌گردد چرا كه به طور ضمنی اقرار دارید كه وجود نظم و استوار در امور معلولِ طبیعت نتواند بود. اما آن خللها كه اشاره كردید، می‌شود كه برای امتحان یا عقوبت باشد و می‌شود كه خود متضمن منافعی باشد كه ما نمی‌دانیم. وانگهی طبیعت چگونه می‌تواند در عین حال كارها كند كه خلاف یكدیگر است؟ مثلا آفتاب نیسان غوره و چوب خلال را رطوبت افزاید، در همان حال تری دانه گندم را بگیرد و آن را بپزاند و بخشكاند، اگر بر حسب طبیعت بود می‌باید همه را مرطوب سازد یا همه را خشک كند. پس فاعل مختاری هست كه طبق اراده عمل می‌كند. و عجیب این است كه آنكه كم كم می‌خشكد داخل غلاف است (خوشه گندم) و آنكه بر آبش افزوده می‌شود مستقیماً در معرض تابش آفتاب می‌باشد (حبه انگور)، این برای رشد و عمل آوردن و آن به مظور ذخیره كردن. از یک آب كه به بستان می‌رود گل خشخاش، سفید و گل شقایق، سرخ می‌شود، انگور شیرین و انار ترش می‌گردد. و اشاره به همین معناست آیه: ﴿وَنُفَضِّلُ بَعۡضَهَا عَلَىٰ بَعۡضٖ فِي ٱلۡأُكُلِ[الرعد: ۴] . «همه آنها از یک آب سیراب مى‏شوند! و با این حال، بعضى از آنها را از جهت میوه بر دیگرى برترى مى‏دهیم‏».