تلبیس ابلیس بر صوفیان در سیاحت و سفر
ابلیس بسیاری از اینان را فریفته كه بدون مقصد معین و بدون مقصد طلب علم به سیر و سفر بیرون شوند؛ تنها و بدون زاد و توشه؛ و نام آن را توكل بگذارند و كاری كه همه فوت فضیلت و فریضه است طاعت انگارند. پیغمبر جسفر بیهدف را نهی كرده، و نیز فرموده است: «لا زمام ولاخزام ولارهبانية ولا تبتل ولا سياحة في الإسلام».(ریاضتكشان بنی اسرائیل به بینی خود حلقهای میانداختند به نام «زمام»؛ ونیز حلقه ی مویین بر یكی از دو پره بینی قرار میدادند به نام «خزام»؛ گاه نیز «خزام» را به استخوان ترقوه میانداختند؛ «رهبانیت» معلوم است، و «تبتل» یعنی تاریک دنیا شدن و زن نگرفتن؛ «سیاحت» یعنی ترک شهر و دیار خود گفتن و سر دركوه و بیابان گذاشتن). پیغمبر جفرموده است: «سیاحت امت من در جهاد و مسافرت حج و عمره است». از امام احمد حنبل نقل است كه گفت: «سیاحت در اسلام جایی ندارد و پیغمبران و صالحان اهل سیاحت (به خاطر سیاحت) نبوده اند».
اما به تنهایی سفر رفتن را پیغمبر جچنین نهی فرموده: «تک سوار شیطان است و دو تک سوار دو شیطان؛ سه سوار با هم میشود كاروان».
شب تنها به سفر بیرون رفتن هم نهی شده؛ و نیز گفته اند كه هرگاه كار انسان در سفر تمام شد فوراً نزد خانواده خویش بازگردد. كسی كه عادت خود را فقط سفر قرار داده بیهوده خود را میآزارد و عمر تلف میكند.