۶- القارعه
الله میفرماید:
﴿ٱلۡقَارِعَةُ١ مَا ٱلۡقَارِعَةُ٢ وَمَآ أَدۡرَىٰكَ مَا ٱلۡقَارِعَةُ٣﴾[القارعة: ۱-۳].
«در همکوبنده! در همکوبنده چیست؟! تو چه میدانی که در همکوبنده چیست؟».
﴿كَذَّبَتۡ ثَمُودُ وَعَادُۢ بِٱلۡقَارِعَةِ٤﴾[الحاقة: ۴].
«قوم ثمود و عاد، (رخداد راستین) درهم کوبنده را انکار کردند».
قرطبی میگوید: روز رستاخیز را بدان جهت «القارعه» میگویند، که ترس و وحشت آن، دلها را ناآرام و نگران میکند. در عربی گفته میشود: «أصابَتهُم قَوارِعُ الدَّهرِ» یعنی: آفتها و سختیهای روزگار، دامنگیر آنان شد.
خنساء میگوید:
تعرفني الدهر نهشاً وحزاً
واوجعني الدهر قرعاً وغمراً
منظور شاعر این است که، زمانه با بلاهای بزرگ و کوچک خود، مرا پریشان و دردمند کرده است [۴].
[۴] التذكرة (۲۰۹)