مطلب دوم: یاران سایهی عرش
روزی که مردم در میدان محشردر گرمای سوزان آفتاب با سختیهایی روبرو میشوند که کوههای بلند و استوار، توان تحمل آن را ندارند. گروهی از برگزیدگان الله، در زیر سایهی عرش الهی در نهایت آرامش و اطمینان به سر میبرند و از این ناراحتی و هراسی که دیگران را فرا گرفته است گزندی نمیبینند.
این دسته همتی والا و ارادهای آهنین دارند. عقیدهی درست اسلامی، با خون و گوشت آنها در هم آمیخته است؛ زیرا ارزشهای والای اسلام بر آنها حکومت میکرد و مشغول کرداری بودندکه در میزان اسلام دارای ارزش فراوانی بود.
یکی از این رادمردان، پیشوای عادلی است که با وجود قدرت و امکانات فراوان، از سرکشی و فساد فرسنگها فاصله داشته و میان انسانها، با عدالت رفتار میکند و عدل و قسط را مطابق با موازین و اصول شرعی اجرا میکند.
دیگری جوانی است که در سایهی بندگی الله، پرورش یافته و نفس اماره را با لگام تقوی مهار کرده و به خواهشهای نفس اماره، پاسخ رد داده و عمرش را بدون آلایش به گناه سپری نموده است.
گروه دیگرکسانی هستند که با فرمانبرداری و بندگی، مساجد الله را آباد کرده و در فضای معنوی آنها احساس سکون و آرامش میکنند و هرگاه از مساجد جدا شوند، روح و روانشان همواره متوجه مسجد خواهد بود.
گروه دیگرکسانی هستند که تنها به خاطر الله با همدیگر محبت و دوستی میکنند و پیوند برادری آنها، فقط به خاطر الله است گرد آمدنشان برای نیکی و تقوی و اصلاح است و جدایی آنها نیز برای انجام کارهای نیک میباشد.
گروه دیگر کسانی هستند که زمینهی گناه و فتنه، در شکل زیباترین زنها برای آنان فراهم میشود، اما تقوی و ترس از الله اجازه نمیدهد که آنان مرتکب عملی خلاف میل پروردگار شوند.
گروه دیگرکسانی هستند که فقط برای خشنودی الله انفاق میکنند و انفاق آنها در پنهانترین شیوه است، به گونهای که خود هم از آن آگاه نمیشوند.
آخرین گروه کسانی هستند که دلهایشان سرشار از ترس الله است و بر اثر آن ترس، در عالم تنهایی اشک میریزند.
بخاری و مسلم در صحیح خود از ابو هریره س، یار وفادار پیامبر روایت میکنند که رسول اکرم صفرمودند:
«سَبْعَةٌ يُظِلُّهُمْ الله فِي ظِلِّهِ يَوْمَ لَا ظِلَّ إِلَّا ظِلُّهُ الْإِمَامُ الْعَادِلُ وَشَابٌّ نَشَأَ فِي عِبَادَةِ رَبِّهِ وَرَجُلٌ قَلْبُهُ مُعَلَّقٌ فِي الْمَسَاجِدِ وَرَجُلَانِ تَحَابَّا فِي الله اجْتَمَعَا عَلَيْهِ وَتَفَرَّقَا عَلَيْهِ وَرَجُلٌ طَلَبَتْهُ امْرَأَةٌ ذَاتُ مَنْصِبٍ وَجَمَالٍ فَقَالَ إِنِّي أَخَافُ الله وَرَجُلٌ تَصَدَّقَ أَخْفَى حَتَّى لَا تَعْلَمَ شِمَالُهُ مَا تُنْفِقُ يَمِينُهُ وَرَجُلٌ ذَكَرَ الله خَالِيًا فَفَاضَتْ عَيْنَاهُ» [۱۳۸]. «الله، هفت گروه را روزی که هیچ سایهای جز سایهی او وجود ندارد، در زیر سایهی خود جای میدهد. ۱ـ فرمانروای عادل. ۲ـ جوانی که در سایهی بندگی الله، رشد یافته باشد. ۳ـ کسی که همواره دل بسته مسجد باشد. ۴ـ دو مسلمانی که تنها به خاطر خوشنودی الله با یکدیگردوست باشند و برای خوشنودی الله، با هم جمع یا از یکدیگر جدا میشوند. ۵ـ کسی که زنی زیبا و صاحب مقام، او را به فحشا بخواند ولی او نپذیرد و بگوید: من از الله میترسم. ۶ـ کسی که با دست راستش طوری صدقه دهد، که دست چپش نداند. ۷ـ کسی که در تنهایی به یاد الله باشد و از ترس اواشک بریزد».
[۱۳۸] بخاری کتاب اذان، باب «من جلس فی مسجد»