سیمای روز رستاخیز

فهرست کتاب

گفتار اول: از هر امتی خواسته می‌شود تا از معبود خود پیروی کند

گفتار اول: از هر امتی خواسته می‌شود تا از معبود خود پیروی کند

در پایان روز محشر، انسان‌ها به بهشت یا دوزخ برده می‌شوند. بهشت و دوزخ واپسین قرارگاهایی هستند که انسان‌ها به آن‌جا می‌روند. رسول الله صبه ما فرموده است که در پایان روز محشر از هر امتی خواسته می‌شود تا از معبودی که در دنیا آن را پرستش می‌کرده، پیروی کند و با وی همراه شود. بنابراین هر امتی که در دنیا آفتاب را پرستش می‌کرده، دنبال آفتاب می‌رود، هر کس ماه را پرستش می‌کرده، از ماه پیروی می‌کند و هر کس بت را می‌پرستیده، معبودان آن‌ها به جلو آنان آورده می‌شوند و در جلوی آنان راه می‌روند و آنان (بت پرستان) نیز به دنبال بت‌ها حرکت می‌کنند. کسانی که فرعون را پرستش می‌کردند، در پی فرعون می‌روند. در پایان، همه‌ی این معبودان دروغین به دوزخ سقوط می‌کنند و عبادت کنندگان نیز پس از آن‌ها به دوزخ سرازیر می‌شوند. الله درباره فرعون چنین فرموده است:

﴿يَقۡدُمُ قَوۡمَهُۥ يَوۡمَ ٱلۡقِيَٰمَةِ فَأَوۡرَدَهُمُ ٱلنَّارَۖ وَبِئۡسَ ٱلۡوِرۡدُ ٱلۡمَوۡرُودُ٩٨[هود: ۹۸].

‏«‏در روز رستاخیز فرعون در پیشاپیش قوم خود می‌رود و ایشان را به آتش دوزخ می‌اندازد. چه بد جایگاهی است که بدان وارد می‌شوند!‏»‏.

پس از آن، تنها مسلمانان و بقایای اهل کتاب باقی می‌مانند. در میان مؤمنان، منافقانی نیز هستند. پروردگار نزد آنان می آید و می‌پرسد: در انتظار چه چیز هستید؟ می‌گویند: در انتظار پروردگار خود نشسته‌ایم. آنان پروردگار را وقتی می‌شناسند، که ساقش را برهنه می‌کند و غیر از منافقان همه او را سجده می‌کنند. چون منافقان توان سجده کردن را نخواهند داشت.

﴿يَوۡمَ يُكۡشَفُ عَن سَاقٖ وَيُدۡعَوۡنَ إِلَى ٱلسُّجُودِ فَلَا يَسۡتَطِيعُونَ٤٢[القلم: ۴۲].

«روزی که حجاب از ساق برداشته می‌شود و به سجده فرا خوانده می‌شوند، نمی‌توانند (سجده کنند)».

سپس مؤمنان در پی پروردگار خود می‌روند، پل صراط نصب می‌شود. روشنی و نور میان مؤمنان توزیع می‌گردد و به سوی صراط می‌روند، اما نور منافقان خاموش می‌گردد و به آن‌ها گفته می‌شود: به عقب برگردید و روشنی را برای خود پیدا کنید. پس میان آن‌ها دیواری که یک درب بزرگ دارد، کشیده می‌شود. درون آن دیوار رحمت و در ظاهر آن عذاب نهفته است. مؤمنان با شتابی متناسب با اعمال و ایمان خویش، از روی پل صراط می‌گذرند.

در صحیح مسلم از ابوسعید خدری سروایت شده‌ است که‌ رسول اکرم صفرمودند:

«إِذَا كَانَ یوْمُ الْقِیامَةِ أَذَّنَ مُؤَذِّنٌ لِیتَّبِعْ كُلُّ أُمَّةٍ مَا كَانَتْ تَعْبُدُ. فَلاَ یبْقَى أَحَدٌ كَانَ یعْبُدُ غَیرَ اللَّهِ سُبْحَانَهُ مِنَ الأَصْنَامِ وَالأَنْصَابِ إِلاَّ یتَسَاقَطُونَ فِى النَّارِ حَتَّى إِذَا لَمْ یبْقَ إِلاَّ مَنْ كَانَ یعْبُدُ اللَّهَ مِنْ بَرٍّ وَفَاجِرٍ وَغُبَّرِ أَهْلِ الْكِتَابِ فَیدْعَى الْیهُودُ فَیقَالُ لَهُمْ: مَا كُنْتُمْ تَعْبُدُونَ قَالُوا: كُنَّا نَعْبُدُ عُزَیرَ ابْنَ اللَّهِ. فَیقَالُ: كَذَبْتُمْ مَا اتَّخَذَ اللَّهُ مِنْ صَاحِبَةٍ وَلاَ وَلَدٍ فَمَاذَا تَبْغُونَ؟ قَالُوا: عَطِشْنَا یا رَبَّنَا فَاسْقِنَا. فَیشَارُ إِلَیهِمْ أَلاَ تَرِدُونَ فَیحْشَرُونَ إِلَى النَّارِ كَأَنَّهَا سَرَابٌ یحْطِمُ بَعْضُهَا بَعْضًا فَیتَسَاقَطُونَ فِى النَّارِ. ثُمَّ یدْعَى النَّصَارَى فَیقَالُ لَهُمْ مَا كُنْتُمْ تَعْبُدُونَ قَالُوا كُنَّا نَعْبُدُ الْمَسِیحَ ابْنَ اللَّهِ. فَیقَالُ لَهُمْ كَذَبْتُمْ. مَا اتَّخَذَ اللَّهُ مِنْ صَاحِبَةٍ وَلاَ وَلَدٍ. فَیقَالُ لَهُمْ مَاذَا تَبْغُونَ فَیقُولُونَ عَطِشْنَا یا رَبَّنَا فَاسْقِنَا. - قَالَ - فَیشَارُ إِلَیهِمْ أَلاَ تَرِدُونَ فَیحْشَرُونَ إِلَى جَهَنَّمَ كَأَنَّهَا سَرَابٌ یحْطِمُ بَعْضُهَا بَعْضًا فَیتَسَاقَطُونَ فِى النَّارِ حَتَّى إِذَا لَمْ یبْقَ إِلاَّ مَنْ كَانَ یعْبُدُ اللَّهَ تَعَالَى مِنْ بَرٍّ وَفَاجِرٍ أَتَاهُمْ رَبُّ الْعَالَمِینَ سُبْحَانَهُ وَتَعَالَى فِى أَدْنَى صُورَةٍ مِنَ الَّتِى رَأَوْهُ فِیهَا. قَالَ فَمَا تَنْتَظِرُونَ تَتْبَعُ كُلُّ أُمَّةٍ مَا كَانَتْ تَعْبُدُ. قَالُوا یا رَبَّنَا فَارَقْنَا النَّاسَ فِى الدُّنْیا أَفْقَرَ مَا كُنَّا إِلَیهِمْ وَلَمْ نُصَاحِبْهُمْ. فَیقُولُ أَنَا رَبُّكُمْ. فَیقُولُونَ نَعُوذُ بِاللَّهِ مِنْكَ لاَ نُشْرِكُ بِاللَّهِ شَیئًا - مَرَّتَینِ أَوْ ثَلاَثًا - حَتَّى إِنَّ بَعْضَهُمْ لَیكَادُ أَنْ ینْقَلِبَ. فَیقُولُ هَلْ بَینَكُمْ وَبَینَهُ آیةٌ فَتَعْرِفُونَهُ بِهَا فَیقُولُونَ نَعَمْ. فَیكْشَفُ عَنْ سَاقٍ فَلاَ یبْقَى مَنْ كَانَ یسْجُدُ لِلَّهِ مِنْ تِلْقَاءِ نَفْسِهِ إِلاَّ أَذِنَ اللَّهُ لَهُ بِالسُّجُودِ وَلاَ یبْقَى مَنْ كَانَ یسْجُدُ اتِّقَاءً وَرِیاءً إِلاَّ جَعَلَ اللَّهُ ظَهْرَهُ طَبَقَةً وَاحِدَةً كُلَّمَا أَرَادَ أَنْ یسْجُدَ خَرَّ عَلَى قَفَاهُ. ثُمَّ یرْفَعُونَ رُءُوسَهُمْ وَقَدْ تَحَوَّلَ فِى صُورَتِهِ الَّتِى رَأَوْهُ فِیهَا أَوَّلَ مَرَّةٍ فَقَالَ أَنَا رَبُّكُمْ. فَیقُولُونَ أَنْتَ رَبُّنَا. ثُمَّ یضْرَبُ الْجِسْرُ عَلَى جَهَنَّمَ وَتَحِلُّ الشَّفَاعَةُ وَیقُولُونَ اللَّهُمَّ سَلِّمْ سَلِّمْ. قِیلَ یا رَسُولَ اللَّهِ وَمَا الْجِسْرُ قَالَ: دَحْضٌ مَزِلَّةٌ. فِیهِ خَطَاطِیفُ وَكَلاَلِیبُ وَحَسَكٌ تَكُونُ بِنَجْدٍ فِیهَا شُوَیكَةٌ یقَالُ لَهَا السَّعْدَانُ فَیمُرُّ الْمُؤْمِنُونَ كَطَرْفِ الْعَینِ وَكَالْبَرْقِ وَكَالرِّیحِ وَكَالطَّیرِ وَكَأَجَاوِیدِ الْخَیلِ وَالرِّكَابِ فَنَاجٍ مُسَلَّمٌ وَمَخْدُوشٌ مُرْسَلٌ وَمَكْدُوسٌ فِى نَارِ جَهَنَّمَ» [۲۵۱]. ‏«‏در روز رستاخیز منادی ندا سر می‌دهد: هر امتی از معبودش پیروی کند. تمامی کسانی که غیر از الله، یعنی بت و سنگ‌ها را عبادت می‌کردند، به دوزخ سقوط می‌کنند. تا این‌که‌ جز افراد نیک و بدی که‌ الله را پرستش کرده‌اند و بقایایی از اهل کتاب کسی دیگر باقی نمی‌ماند. سپس یهود فراخوانده می‌شوند. به آن‌ها گفته می‌شود: شما چه چیزی را پرستیدید؟ می‌گویند: عزیر پسر الله را پرستش کردیم. به آن‌ها گفته می‌شود: دروغ گفتید، الله هیچ زن و فرزندی نداشته است. چه می‌خواهید؟ می‌گویند: پروردگارا! تشنه هستیم و به آب نیاز داریم، به ما آب بده. به آن‌ها گفته می‌شود: آیا وارد دوزخ نمی‌شوید؟ آن‌گاه به سوی آتش رانده می‌شوند. آتشی که مانند سراب به نظر می‌رسد و چنان سوزان است که گویی شعله‌های آن در هم می‌شکند. آن‌گاه همه‌ی آن‌ها به میانه‌ی دوزخ سرازیر می‌شوند. سپس نصارا فرا خوانده می‌شوند: از آن‌ها سؤال می‌شود: چه چیز را می‌پرستید؟ می‌گویند: مسیح فرزند الله را پرستش می‌کردیم. به آن‌ها گفته می‌شود: دروغ گفته‌اید، الله هیچ زن و فرزندی نداشته است، حال چه می‌خواهید؟ می‌گویند: پروردگارا! تشنه هستیم و به آب نیاز داریم، به ما آب بده پس به‌ صورت استهزاء به آن‌ها گفته می‌شود: آیا وارد دوزخ نمی‌شوید؟ آن‌گاه به سوی آتش رانده می‌شوند، آتشی که مانند سراب بنظر می رسد و چنان سوزان است که گویی برخی از آن برخی دیگرش را می شکند. آن‌گاه همه آن‌ها به میانه‌ی دوزخ سقوط می‌کنند. تا اینکه‌ جز افراد نیک و بدی که‌ الله را عبادت کرده‌اند کسی دیگر باقی نمی ماند. پس الله در شبیه ترین صورتی که دیده اند نزد آن‌ها می آید و سؤال می‌کند: در انتظار چه چیزی نشسته‌اید؟ هر امتی در پی معبودش به راه افتاده است. می‌گویند: پروردگارا! در دنیا مردم را در حالی رها کردیم که به شدت به‌ ما نیاز داشتند و با آن‌ها همراه نشدیم. پروردگار می‌گوید: من پروردگار شما هستم. سه‌ مرتبه‌ می‌گویند: از تو به تو پناه می‌خواهیم و هیچ کسی را با پروردگارمان شریک نمی‌گیریم. پروردگار سؤال می‌کند: آیا علامتی میان شما و او وجود دارد که او را بدان بشناسید؟ می‌گویند: آری، آن‌گاه الله ساق خود را ظاهر می‌کند کلیه‌ی کسانی که در دنیا به میل و رغبت خود الله را سجده کرده‌اند، به آنان اجازه سجده داده خواهد شد و سجده می‌کنند و کلیه کسانی که در دنیا از روی تقیه و یا ریاکاری الله را سجده کرده اند، الله پشت او را بصورت یک تخته که خم شدنی نیست درمی آورد که هرگاه خواسته باشد سجده کند، پشت سر به زمین می افتد. پس سرشان را بلند می‌کنند، در حالی که الله به شکل و صورت اصلی خود در آمده است، می‌گوید: من پروردگار شما هستم. گویند: آری، تو پروردگار ما هستی. سپس پل صراط آورده شده و در دو طرف جهنم قرار می‌گیرد. شفاعت مجاز می‌شود و می‌گویند: پروردگارا! سلامت بدار، سلامت بدار. سؤال شد: ای رسول خدا ص! جسر چیست؟ فرمود: لغزشگاهی که قدم بر آن استوار نشود، آهن‌ها و میخ‌های نوک‌تیز، اره‌های برنده و درخت خَسک که در منطقه نجد به نام سعدان معروف است و خاری سه طرفه که نوک کجی دارد که عابر از آن درامان نمی‌ماند، بر آن گذارده شده است، مؤمن در یک چشم به هم زدن ‏«‏طرفه العین‏»‏ یا همچون برق و یا مانند باد و یا مثل اسبان تیزرو و یا همچون شترسوار از آن عبور می‌کند، گروهی به راحتی عبور کرده و گروهی با کمی سختی و زخم برداشتن از آن عبور می‌کنند و گروهی نیز با جهنم، دست و پنجه نرم کرده و تا اینکه آخرین نفر کشان کشان از آن عبور می‌نماید‏»‏.

مسلم در مورد عبور از پل صراط از ابوهریره‌ سروایت می‌کند که‌ پیامبر صفرمود:

«وَ تُرْسَلُ الأَمَانَةُ وَالرَّحِمُ فَتَقُومَانِ جَنَبَتَىِ الصِّرَاطِ يَمِينًا وَشِمَالاً فَيَمُرُّ أَوَّلُكُمْ كَالْبَرْقِ. قَالَ قُلْتُ بِأَبِى أَنْتَ وَأُمِّى أَىُّ شَىْءٍ كَمَرِّ الْبَرْقِ قَالَ: أَلَمْ تَرَوْا إِلَى الْبَرْقِ كَيْفَ يَمُرُّ وَيَرْجِعُ فِى طَرْفَةِ عَيْنٍ ثُمَّ كَمَرِّ الرِّيحِ ثُمَّ كَمَرِّ الطَّيْرِ وَشَدِّ الرِّجَالِ تَجْرِى بِهِمْ أَعْمَالُهُمْ وَنَبِيُّكُمْ قَائِمٌ عَلَى الصِّرَاطِ يَقُولُ رَبِّ سَلِّمْ سَلِّمْ حَتَّى تَعْجِزَ أَعْمَالُ الْعِبَادِ حَتَّى يَجِىءَ الرَّجُلُ فَلاَ يَسْتَطِيعُ السَّيْرَ إِلاَّ زَحْفًا -قَالَ- وَفِى حَافَتَىِ الصِّرَاطِ كَلاَلِيبُ مُعَلَّقَةٌ مَأْمُورَةٌ بِأَخْذِ مَنْ أُمِرَتْ بِهِ فَمَخْدُوشٌ نَاجٍ وَمَكْدُوسٌ فِى النَّارِ» [۲۵۲]. «وامانت و خویشاوندی نیز فرستاده شده و در دو طرف صراط، سمت چپ و راست، قرار می‌گیرند [۲۵۳]. نخستین نفرتان همچون برق می‌گذرد. گفتم: پدر و مادرم فدایت باد ای رسول‌ خدا ص! عبور همچون برق چگونه است؟ فرمود: آیا برق را ندیده‌اید که در یک چشم به هم زدن می‌آید و می‌رود؟ سپس همانند باد و همچون پرندگان و مردان تیزرو عبور می‌کنند. اعمالشان آن‌ها را حرکت می‌دهد. پیامبرتان بر صراط ایستاده است و دعا می‌کند: یا الله! سلامت بدار، سلامت بدار. وقتی اعمال کم می‌شود، قدرت عبور نیز ضعیف می‌گردد و برخی کشان کشان عبور می‌کنند و در دو لبه‌ی صراط اره‌ها و خارهایی هستند که طبق دستور مانع عبور گردند. خلاصه گروهی با خراش و زخم و دشواری‌های بسیار می‌گذرند و گروهی نیز به جهنم سرازیر می‌گردند‏»‏.

مسلم در صحیح خود از طریق ابو زبیر سروایت کرده‌ است که‌ از جابربن عبدالله ‌سشنید که‌ در مورد ورود به حوض سؤال کرد، فرمود:

‏«‏در روز رستاخیز ما بالای مردم و بر تپه‌ای قرار می‌گیریم. امت‌ها یکی پس از دیگری به‌ همراه معبودشان خوانده‌ می‌شوند. سپس پروردگار به‌ نزد ما می‌آید و می‌گوید: به‌ چه‌ نگاه می‌کنید؟ می‌گویند: به‌ پروردگارمان نگاه می‌کنیم. پروردگار می‌فرماید: من پروردگار شما هستم. می‌گویند: اجازه‌ بده‌ که‌ به‌ شما نگاه کنیم. پس الله در حالی خود را به‌ آن‌ها نشان می‌دهد که‌ می‌خندد.

پیامبر صفرمود: آن‌ها را با خود می‌برد و به‌ هر کدام از آن‌ها (منافق و مؤمن) نوری می‌دهد. آنان به دنبال الله حرکت می‌کنند. بر روی پل جهنم، خاری سه طرفه وجود دارد که نوک کجی دارد و بنا به‌ دستور الله برخی را می‌گیرد. سپس نور منافقان خاموش می‌گردد، پس از آن نخستین گروه‌ مؤمنان که‌ صورت‌شان همانند ماه تمام می‌درخشد نجات می‌یابند. هفتاد نفر از آن‌ها بدون حساب وارد بهشت می‌شوند، سپس دسته‌ای‌ پس از آن‌ها که‌ صورتشان همانند درخشنده‌‌ترین ستاره‌ی آسمان می‌درخشد، راهی بهشت می‌شوند» [۲۵۴]‏.

بخاری و مسلم در صحیح خود از ابوهریره‌ سروایت کرده‌اند که‌ پیامبر صدر پاسخ سؤال اصحاب شدر مورد دیدن الله فرمودند:

«هَلْ تُضَارُّونَ فِي الْقَمَرِ لَيْلَةَ الْبَدْرِ لَيْسَ دُونَهُ سَحَابٌ؟ قَالُوا: لَا يَا رَسُولَ اللَّهِ قَالَ: فَإِنَّكُمْ تَرَوْنَهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ كَذَلِكَ. يَجْمَعُ اللَّهُ النَّاسَ فَيَقُولُ: مَنْ كَانَ يَعْبُدُ شَيْئًا فَلْيَتَّبِعْهُ. فَيَتْبَعُ مَنْ كَانَ يَعْبُدُ الشَّمْسَ وَيَتْبَعُ مَنْ كَانَ يَعْبُدُ الْقَمَرَ وَيَتْبَعُ مَنْ كَانَ يَعْبُدُ الطَّوَاغِيتَ وَتَبْقَى هَذِهِ الْأُمَّةُ فِيهَا مُنَافِقُوهَا فَيَأْتِيهِمْ اللَّهُ فِي غَيْرِ الصُّورَةِ الَّتِي يَعْرِفُونَ. فَيَقُولُ: أَنَا رَبُّكُمْ. فَيَقُولُونَ: نَعُوذُ بِاللَّهِ مِنْكَ هَذَا مَكَانُنَا حَتَّى يَأْتِيَنَا رَبُّنَا فَإِذَا أَتَانَا رَبُّنَا عَرَفْنَاهُ فَيَأْتِيهِمْ اللَّهُ فِي الصُّورَةِ الَّتِي يَعْرِفُونَ فَيَقُولُ: أَنَا رَبُّكُمْ فَيَقُولُونَ: أَنْتَ رَبُّنَا فَيَتْبَعُونَهُ وَيُضْرَبُ جِسْرُ جَهَنَّمَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص: فَأَكُونُ أَوَّلَ مَنْ يُجِيزُ وَدُعَاءُ الرُّسُلِ يَوْمَئِذٍ: اللَّهُمَّ سَلِّمْ سَلِّمْ وَ بِهِ كَلَالِيبُ مِثْلُ شَوْكِ السَّعْدَانِ أَمَا رَأَيْتُمْ شَوْكَ السَّعْدَانِ قَالُوا: بَلَى يَا رَسُولَ اللَّهِ قَالَ: فَإِنَّهَا مِثْلُ شَوْكِ السَّعْدَانِ غَيْرَ أَنَّهَا لَا يَعْلَمُ قَدْرَ عِظَمِهَا إِلَّا اللَّهُ فَتَخْطَفُ النَّاسَ بِأَعْمَالِهِمْ مِنْهُمْ الْمُوبَقُ بِعَمَلِهِ، وَمِنْهُمْ الْمُخَرْدَلُ ثُمَّ يَنْجُو» [۲۵۵]. ‏«‏مگر در دیدن ماه در یک شب مهتابی که‌ هیچ ابری نباشد، تردیدی دارید؟ اصحاب گفتند: خیر ای رسول خدا ص! فرمود: پس شما هم همین‌طور آشکارا پروردگارتان را می‌بینید. مردم در روز رستاخیز جمع می‌شوند، پروردگار می‌فرماید: هر کسی هر چیزی را که پرستش نموده‌ است، پیروی نماید. برخی از مردم از خورشید پیروی می‌کنند، و برخی از ماه و برخی دیگر از سایر معبودان دروغین، تنها امت اسلام در حالی‌که‌ منافقان نیز در میان آن‌ها هستند، باقی می‌ماند. آن‌گاه الله متعال ‏«‏به‌ منظور امتحان این امت، در شکلی تجلی می‌نماید که‌ برای امت شناخته‌ شده نیست‏»‏ می‌فرماید: من پروردگار شما هستم. ولی آنان می‌گویند: پناه به الله، همین‌جا می‌مانیم تا پروردگارمان بیاید و وقتی بیاید ما او را می‌شناسیم. آن‌گاه پروردگار به شکلی تجلی می‌نماید که مردم او را می‌شناسند و می‌فرماید: من پروردگار شما هستم. مسلمانان می‌گویند: شما پروردگار ما هستی. به دنبال الله می‌روند. پلی در وسط جهنم قرار می‌گیرد. پیامبر صمی‌فرماید: من نخستین پیغمبری خواهم بود که‌ از آن پل می‌گذرم. پیامبران دعا می‌کنند: یا الله نجات بده، یا الله نجات بده. در آن مسیر خارهایی همچون خار سعدان وجود دارد. آیا خار سعدان [۲۵۶]را دیده‌اید؟ گفتند: آری ای رسول خدا ص.. فرمود: آن همچون خار سعدان است؛ ولی اندازه‌اش را فقط الله می‌داند. هر کس به اندازه‌ی اعمالش گرفتار می‌شود. گروهی با اعمال‌شان هلاک می‌گردند و گروهی پس از زخمی شدن، نجات می‌یابند‏»‏.

(‏مانند احادیث گذشته، احادیث دیگری نیز در کتب صحاح و سنن وارد شده است‏).

در مجموع، آن‌چه که از این احادیث برداشت می‌شود، به شرح زیر است:

حشر کافران و راندن آن‌ها به دوزخ، رفتن مؤمنان به بهشت از روی پل صراط، جدا شدن مؤمنان از منافقان، بیان گردید. بدین مطلب نیز اشاره شد که همگی وارد آتش می‌‌شوند.

الله می‌فرماید:

﴿وَإِن مِّنكُمۡ إِلَّا وَارِدُهَا[مریم: ۷۱].

‏«‏همگی شما ‏وارد دوزخ می‌شوید‏»‏.

در مباحث آینده به تفصیل پیرامون مطالب بالا صحبت خواهد شد.

[۲۵۱] مسلم، کتاب الایمان، باب معرفة طریق الرویة (‏۱/۱۶۷‏)‏ وشماره آن (‏۱۸۳)‏ [۲۵۲] مسلم در حدیث شماره‌ (۱۹۵) کتاب الایمان، باب ادنی اهل الجنة منزلة فیها، آن را نقل کرده‌ است [۲۵۳] اشاره‌ای است به اهمیت ادای امانت و صله‌ی ‌رحم و خویشاوندی ‏(‏م‏) [۲۵۴] صحیح مسلم، کتاب الإیمان، باب أدنى أهل الجنة منزلة (‏۱/۱۷۵‏) شماره‌ (‏۱۹۱‏) [۲۵۵] صحیح البخاری، کتاب الرقاق، باب الصراط جسر جهنم، فتح الباری (‏۱۱/۴۴۴‏)‏ شماره‌ (۸۰۶)، ورواه مسلم، کتاب الإیمان، باب معرفة طریق الرؤیة، (‏۱/۱۶۳‏) شماره‌ (‏۱۸۲‏) [۲۵۶] سعدان: گیاهی است که خارش در بین عرب آن زمان معروف بوده است.