بخش یازدهم: داوری بین بندگان
الله حکیم و عادل، در روز رستاخیز حق ستمدیده را از ستمگر میگیرد، تا حق هیچ ستمدیدهای نزد ستمگری باقی نماند. تا جایی که از حیوان شاخدار، که به حیوان بیشاخی آزار رسانده است، نیز قصاص گرفته میشود.
در صحیح مسلم، از ابو هریره سروایت شده است که رسول اکرم صفرمودند:
«لَتُؤَدُّنَّ الْحُقُوقَ إِلَى أَهْلِهَا يَوْمَ الْقِيَامَةِ حَتَّى يُقَادَ لِلشَّاةِ الْجَلْحَاءِ مِنَ الشَّاةِ الْقَرْنَاءِ» [۲۱۸]. «بیگمان در رستاخیز، حق را به حقدار خواهند داد تا جایی که از حیوان شاخدار، که به حیوان بیشاخی آزار رسانده است، نیز قصاص گرفته میشود».
اگر شخصی، شخص دیگری را بزند، در روز رستاخیز با ضرب وشتم از وی قصاص گرفته میشود. در حدیث صحیحی که بخاری و بیهقی از ابو هریره سروایت کردهاند، آمده است که رسول اکرم صفرمود:
«مَنْ ضَرَبَ بِسَوْطٍ ظُلْمًا اقْتُصَّ مِنْهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ» [۲۱۹]. «هر کس از روی ستم، با تازیانه کسی را بزند، در روز رستاخیز از وی قصاص گرفته میشود».
در معجم طبرانی، از عمار سروایت شده است که رسول اکرم صفرمودند:
«مَن ضَرَبَ مَملُوكَهُ ظالِماً، أُقِيدَ مِنهُ يَومَ القِيامَةِ» [۲۲۰]. «هر کس از روی ستم، خادم و غلام خود را بزند، در روز رستاخیز از وی قصاص گرفته میشود».
هر کس خادم و غلامش را به زنا متهم کند، در روز رستاخیز حد قذف بر وی جاری میگردد.
در صحیح مسلم، از ابوهریره سروایت شده است که رسول اکرم صفرمودند:
«مَنْ قَذَفَ مَمْلُوكَهُ بِالزِّنَا يُقَامُ عَلَيْهِ الْحَدُّ يَوْمَ الْقِيَامَةِ إِلاَّ أَنْ يَكُونَ كَمَا قَالَ» [۲۲۱]. «هرکس غلامش را به زنا متهم کند، در روز رستاخیز حد در مورد او اجرا میشود».
[۲۱۸] مسلم و ترمذی نیز روایتی نزدیک به این روایت دارند. [۲۱۹] جامع الصغیر(۵/۳۱۹) وشماره آن (۶۲۵۰) [۲۲۰] صحیح الجامع الصغیر(۵/۳۱۹) وشماره آن (۶۲۵۲) [۲۲۱] صحیح مسلم (۳/۱۲۸۲) وشماره آن (۱۶۶۰)
مطلب اول: روش اجرای قصاص در روز رستاخیز
در روز رستاخیز، تنها سرمایهی انسان کارهای خوب او هستند. اگر حقوق بندگان بر گردن کسی باشند، صاحبان حق، حقوق خود را از کارهای خوب فرد بدهکار پس میگیرند. اگر شخص بدهکار اعمال نیک نداشته باشد و یا داشته است، اما تمام شدهاند، آنگاه از بدیهای طلبکاران برداشته شده و به حساب بدهکاران وصول میشوند. در صحیح بخاری، از ابوهریره سروایت شده است که پیامبر صفرمودند:
«مَنْ كَانَتْ لَهُ مَظْلَمَةٌ لِأَخِيهِ مِنْ عِرْضِهِ أَوْ شَيْءٍ فَلْيَتَحَلَّلْهُ مِنْهُ الْيَوْمَ قَبْلَ أَنْ لَا يَكُونَ دِينَارٌ وَلَا دِرْهَمٌ إِنْ كَانَ لَهُ عَمَلٌ صَالِحٌ أُخِذَ مِنْهُ بِقَدْرِ مَظْلَمَتِهِ وَإِنْ لَمْ تَكُنْ لَهُ حَسَنَاتٌ أُخِذَ مِنْ سَيِّئَاتِ صَاحِبِهِ فَحُمِلَ عَلَيْهِ» [۲۲۲]. «هر کس که ظلمی به برادرش روا دارد، خواه به آبروی او لطمه زده و یا حق دیگری از او پایمال کرده باشد، باید همین امروز (در دنیا) از او طلب بخشش کند، پیش از اینکه روزی (قیامت) فرا رسد که در آن، درهم و دیناری، وجود ندارد. زیرا اگر اعمال نیکی داشته باشد، (در آنروز) به اندازهی ظلمی که کرده است، از آنها کم میگردد و اگر اعمال نیکی نداشته باشد، گناهان ستمدیده را بر دوش او میگذارند».
شکستخورده و درماندهی واقعی آن کسی است که در روز رستاخیز، حق دیگران بر گردنش باشد و صاحبان حقوق نیکیهای او را بگیرند و یا بدیهای خودشان را بر دوش او گذارند. رسول اکرم صچنین شخصی را مفلس نامیدهاند.
در صحیح مسلم، از ابوهریره سروایت شده است که رسول اکرم صفرمودند:
«أَتَدْرُونَ مَنِ الْمُفْلِسُ». قَالُوا: الْمُفْلِسُ فِينَا مَنْ لاَ دِرْهَمَ لَهُ وَلاَ مَتَاعَ فَقَالَ: «إِنَّ الْمُفْلِسَ مِنْ أُمَّتِى يَأْتِى يَوْمَ الْقِيَامَةِ بِصَلاَةٍ وَصِيَامٍ وَزَكَاةٍ وَيَأْتِى قَدْ شَتَمَ هَذَا وَقَذَفَ هَذَا وأَكَلَ مَالَ هَذَا وَسَفَكَ دَمَ هَذَا وَضَرَبَ هَذَا فَيُعْطَى هَذَا مِنْ حَسَنَاتِهِ وَهَذَا مِنْ حَسَنَاتِهِ فَإِنْ فَنِيَتْ حَسَنَاتُهُ قَبْلَ أَنْ يُقْضَى مَا عَلَيْهِ أُخِذَ مِنْ خَطَايَاهُمْ فَطُرِحَتْ عَلَيْهِ ثُمَّ طُرِحَ فِى النَّار» [۲۲۳]. «آیا میدانید که مفلس چه کسی است؟ گفتند: کسی که درهم و دیناری نداشته باشد. فرمود: اما مفلس امت من کسی است که در روز رستاخیز، با کولهباری از نماز و روزه و زکات بیاید، ولی به این ناسزا گفته و مال آن یکی را خورده و خون دیگری را ریخته و آن یکی را کتک زده است. پس اعمال نیکش بین این و آن تقسیم میشود و اگر پیش از ادای حقوق دیگران نیکیهایش تمام شود، از گناهان ستمدیدگان به او داده خواهد شد و وارد جهنم میگردد».
شخص بدهکار، هرگاه بمیرد و حق مردم بر عهدهی او باشد، صاحبان حق به اندازهی حقوق خود، از نیکیهای او بر میدارند.
در سنن ابن ماجه، با سندی صحیح از ابن عمر سنقل شده است که رسول اکرم صفرمودند: «مَنْ مَاتَ وَعَلَيْهِ دِينَارٌ أَوْ دِرْهَمٌ قُضِيَ مِنْ حَسَنَاتِهِ لَيْسَ ثَمَّ دِينَارٌ وَلَا دِرْهَمٌ» [۲۲۴]. «هر کس در حالی بمیرد، که دینار و درهم بر عهدهاش باشد، چون در آنجا دینار و درهمی وجود ندارد، با دادن اعمال صالحاش، حق مردم داده میشود».
اگر بندگان در دنیا به هم ستم روا دارند، در روز رستاخیز از همدیگر قصاص میگیرند. اگر به طور مساوی به هم ستم کنند، هیچکدام از دیگری حقی را نمیخواهد. اما اگر حقشان نزد شخص دیگری باشد، برای گرفتن آن تلاش میکنند.
در سنن ترمذی، از عایشه ل روایت شده است که شخصی نزد رسول اکرم صآمد و عرض کرد: ای پیامبر خداص! من چند غلام دارم که به حرف من گوش نمیکنند، آنها مرا انکار و به مالم خیانت میکنند. از اینرو، به آنان دشنام میدهم و آنها را میزنم،وضعیت من در مقابل آنهاچیست ؟ رسول اکرم صفرمودند:
«إذا كانَ يَومَ القِيامَةِ يُحْسَبُ مَا خَانُوكَ وَعَصَوْكَ وَكَذَّبُوكَ وَعِقَابُكَ إِيَّاهُمْ فَإِنْ كَانَ عِقَابُكَ إِيَّاهُمْ بِقَدْرِ ذُنُوبِهِمْ كَانَ كَفَافًا لَا لَكَ وَلَا عَلَيْكَ وَإِنْ كَانَ عِقَابُكَ إِيَّاهُمْ دُونَ ذُنُوبِهِمْ كَانَ فَضْلًا لَكَ وَإِنْ كَانَ عِقَابُكَ إِيَّاهُمْ فَوْقَ ذُنُوبِهِمْ اقْتُصَّ لَهُمْ مِنْكَ الْفَضْل». «در روز رستاخیز، نافرمانی، انکار و خیانت آنان و عذاب تو، با هم محاسبه میشوند. پس اگر عذاب تو با سرکشی و خیانت آنان مساوی باشد، حساب تو پاک است. نه به سود توست و نه به زیان تو. اما اگر عذاب تو کمتر از گناه آنان باشد، این لطف و احسان تو در حق آنها است و اگر عذاب تو بیشتر از گناه آنان باشد، در برابر این ستم، از تو قصاص گرفته می شود».
عایشه ل میفرماید: آن مرد پس از این گفتگو، خود را کنار کشید و با گریه و افسوس بیرون رفت.
سپس رسول اکرم صفرمود: آیا این آیه را نخواندهای؟
﴿وَنَضَعُ ٱلۡمَوَٰزِينَ ٱلۡقِسۡطَ لِيَوۡمِ ٱلۡقِيَٰمَةِ فَلَا تُظۡلَمُ نَفۡسٞ شَيۡٔٗاۖ وَإِن كَانَ مِثۡقَالَ حَبَّةٖ مِّنۡ خَرۡدَلٍ أَتَيۡنَا بِهَاۗ وَكَفَىٰ بِنَا حَٰسِبِينَ٤٧﴾[الأنبیاء: ۴۷].
«و ترازوی عدل را در روز رستاخیز خواهیم نهاد و به هیچ کسی کمترین ستمی نمیشود و اگر به اندازهی دانهی خردلی (کار نیک یا بدی انجام گرفته) باشد، آن را نمایان میسازیم و حسابرسی ما کافی است».
آری، وقتی در روز رستاخیز ستم چنین حالتی دارد، پس انسانهایی که از روز رستاخیز بیم دارند برای آنان شایسته است که ستم نکرده و از آن دوری گزینند. پیامبر صبه ما فرموده است که در روز رستاخیز، ستم موجب تاریکیهای زیادی میگردد. در صحیح بخاری و مسلم، از عبدالله بن عمر سروایت شده است که رسول اکرم صفرمودند:
«اتَّقُوا الظُّلْمَ فَإِنَّ الظُّلْمَ ظُلُمَاتٌ يَوْمَ الْقِيَامَةِ». [۲۲۵]«از ستم بپرهیزید، زیرا در روز رستاخیز ستم موجب تاریکیها میگردد».
[۲۲۲] صحیح بخاری کتاب نطایم، فتح الباری (۵/۱۰۱) [۲۲۳] صحیح مسلم (۴/۱۹۹۷) وشماره آن (۲۵۸۱) [۲۲۴] صحیح الجامع الصغیر (۵/۵۳۷) و شماره آن (۶۴۳۲) [۲۲۵] بخاری کتاب مظالم، مسلم (۴/۱۹۶۹) وشماره آن (۲۵۷۹)
مطلب دوم: اهمیت خون های به ناحق ریخته شده
از جمله مسایل بسیار بزرگ نزد الله، ریختن خون بدون جواز شرعی است. در حدیث ابن مسعود سکه امام ترمذی آن را روایت کرده است، چنین وارد شده است که رسول اکرم صفرمودند:
«يَجِيءُ الرَّجُلُ آخِذًا بِيَدِ الرَّجُلِ، فَيَقُولُ: يَا رَبِّ، هَذَا قَتَلَنِي، فَيَقُولُ اللَّهُ ﻷ: لِمَ قَتَلْتَهُ؟ فَيَقُولُ: لِتَكُونَ الْعِزَّةُ لَكَ، فَيَقُولُ: فَإِنَّهَا لِي. قَالَ: وَيَجِيءُ الرَّجُلُ آخِذًا بِيَدِ الرَّجُلِ، فَيَقُولُ: أَيْ رَبِّ، قَتَلَنِي هَذَا، فَيَقُولُ اللَّهُ: لِمَ قَتَلْتَ هَذَا؟ فَيَقُولُ: قَتَلْتُهُ لِتَكُونَ الْعِزَّةُ لِفُلانٍ، فَيَقُولُ: إِنَّهَا لَيْسَتْ لِفُلانٍ، فَيَبُوءُ بِإِثمِهِ» [۲۲۶]. «مردی که دست مردی دیگر را گرفته است، نزد پروردگار میآید و میگوید: پروردگارا! او مرا کشته است. پروردگار از قاتل میپرسد: چرا او را کشتی؟ قاتل میگوید: او را کشتم، تا عزت و قدرت از آن تو باشد. پروردگار میگوید: عزت و اقتدار از آنِ من است. مردی که دست مرد دیگری را گرفته است، نزد پروردگار میآید و میگوید: پروردگارا! این مرد مرا کشته است. الله از قاتل سؤال میکند: چرا او را کشتی؟ قاتل میگوید: تا عزت و اقتدار از آنِ فلانی باشد. الله میفرماید: عزت و اقتدار از آنِ او نیست، پس قاتل با گناهان مقتول بر میگردد».
در سنن ترمذی، ابوداود و ابن ماجه، از ابن عباس سروایت شده است که رسول اکرم صفرمودند:
«يَجِيءُ الْمَقْتُولُ بِالْقَاتِلِ يَوْمَ الْقِيَامَةِ نَاصِيَتُهُ وَرَأْسُهُ بِيَدِهِ وَأَوْدَاجُهُ تَشْخَبُ دَمًا يَقُولُ يَا رَبِّ هَذَا قَتَلَنِي حَتَّى يُدْنِيَهُ مِنْ الْعَرْشِ» [۲۲۷]. «در روز رستاخیز مقتول، قاتل را در حالی که پیشانی و سر او را در دست داردو خون از رگهای گردنش جاری است، میآورد و میگوید: پروردگارا! از وی سؤال کن که چرا مرا کشت؟ تا اینکه او را به عرش پروردگار نزدیک میکند».
به دلیل اهمیت خونهای به ناحق ریخته، در روز رستاخیز، محاسبه میان بندگان الله، نخستین داوری در مورد خونهای به ناحق ریخته است.
در بخاری، مسلم و ترمذی، از عبدالله بن مسعود سروایت شده است که رسول اکرم صفرمودند:
«أَوَّلُ مَا يُقْضَى بَيْنَ النَّاسِ يَوْمَ الْقِيَامَةِ فِي الدِّمَاء» [۲۲۸]. «نخستین چیزی که در روز رستاخیز در میان انسانها بررسی میشود، خونها هستند».
ابن حجر در شرح حدیث بالا میگوید: حدیث بیانگر اهمیت مسالهی خون به ناحق ریخته است؛ زیرا داوری با چیزی آغاز میشود که از اهمیت بیشتری برخوردار باشد و اهمیت گناه، در گرو اهمیت فسادی است که در بردارد.
ابن حجر میافزاید: لازم به یادآوری است که این حدیث با حدیث ابوهریره ستعارض ندارد، آنجا که میگوید:
«أَوَّلَ مَا يُحَاسَبُ بِهِ الْعَبْدُ يَومَ القِيامَةِ صَلَاتُهُ». «در روز رستاخیز، نماز نخستین چیزی است که مورد محاسبه واقع میشود».
زیرا حدیث نخست، متعلق به حقوق انسان است و حدیث دوم، (نماز) متعلق به حقوق الله است. نسائی هر دو حدیث را جمع کرده و آن را چنین آورده است:
«أَوَّلَ مَا يُحَاسَبُ الْعَبْدُ عَلَیهِ صَلَاتُهُ وَأَوَّلُ مَا يُقْضَى بَيْنَ النَّاسِ فِي الدِّمَاءِ» [۲۲۹]. «روز رستاخیز نماز نخستین چیزی است که مورد محاسبه واقع میشود و خونها نخستین چیزی است که میان بندگان بررسی میشود».
[۲۲۶] صحیح الجامع الصغیر (۶/۳۲۴) وشماره آن (۷۸۸۵) [۲۲۷] صحیح الجامع الصغیر (۶/۳۲۴) وشماره آن (۷۸۸۷) [۲۲۸] جامع الاصول (۱۰/۴۳۶) وشماره آن (۷۹۶۸) [۲۲۹] فتح الباری (۱۱/۳۹۶)
مطلب سوم: قصاص میان حیوانات
الله متعال، میان تمام آفریدگان خود از جن، انس و حیوان داوری میکند. حیوان بیشاخ و ناتوان از حیوان شاخدار و توانمند قصاص میگیرد، تا اینکه حق هیچ حیوانی بر حیوان دیگر باقی نماند، آنگاه الله دستور میدهد به خاک تبدیل شوید. در این هنگام، از میان انسانها، کافران آرزو میکنند:
﴿يَٰلَيۡتَنِي كُنتُ تُرَٰبَۢا﴾[النبأ: ۴۰].
«ای کاش من خاک میبودم!».
ابن جریر، در تفسیر خود، با سندی مرفوع از ابوهریره سنقل میکند که:
«إنَّ اللهَ يَحشُرُ الخَلقَ كُلُّهُم، كُلَّ دَابَّةٍ وَطائِرٍ وَإنسانٍ، يَقُولُ لِلبَهائِمِ وَالطَّيرِ: كُونُوا تُراباً، فَعِندَ ذلِكَ يَقُولُ الكافِرُ:». «الله همهی آفریدگان را حشر مینماید، یعنی همهی حشرات، پرندگان و انسانها را گرد میآورد سپس رو به حشرات و پرندگان، میفرماید: به خاک تبدیل شوید، در آن هنگام کافران میگویند:».
﴿يَٰلَيۡتَنِي كُنتُ تُرَٰبَۢا﴾
و باز ابن جریر از عبدالله بن عمرو سروایت میکند:
«إذا كانَ يَومَ القِيامَةِ مَدَّ الأَديمُ، وَ حَشَرَ الدَّوَابُّ وَالبَهائِمُ وَالوَحشُ، ثُمَّ يَحصُلُ القِصاصُ بَينَ الدَّوابِّ، يَقتَصُّ لِلشّاةِ الجَماءِ مِنَ الشّاةِ القَرناءِ نَطَحَتها، فَإِذا فَرِغَ مِنَ القِصاصِ بَينَ الدَّوابِّ، قالَ لَها: كُوني تُراباً، قالَ فَعِندَ ذلِكَ يَقُولُ الكافِرُ: ﴿يَٰلَيۡتَنِي كُنتُ تُرَٰبَۢا﴾. «وقتی که روز رستاخیز فرا میرسد، زمین گسترانیده میشود. جنبندگان، حیوانات اهلی و وحشی گرد میآیند. سپس قصاص در میان حیوانات اجرا میشود. از گوسفند شاخدار برای گوسفند بیشاخ، که در دنیا آن را زده است، قصاص گرفته میشود. وقتی الله کار قصاص میان حیوانات را پایان میدهد، به آنها میگوید: خاک شوید. آنگاه انسان کافر میگوید: کاش من خاک میبودم!».
در مسند احمد، به سندی صحیح از ابو هریره سروایت شده است که پیامبر صفرمودند:
«يَقْتَصُّ الْخَلْقُ بَعْضُهُمْ مِنْ بَعْضٍ حَتَّى الْجَمَّاءُ مِنْ الْقَرْنَاءِ وَحَتَّى الذَّرَّةُ مِنْ الذَّرَّةِ». «در روز رستاخیز آفریدگان از همدیگر قصاص میگیرند. حیوان بیشاخ از شاخدار و حتی مورچه از مورچه قصاص میگیرد».
و باز در مسند امام احمد به سندی مرفوع از ابوهریره روایت شده که پیامبر صفرمود:
«أَلا وَالَّذِي نَفْسِي بِيَدِهِ لَيَخْتَصِمَنَّ كُلُّ شَيْءٍ يَوْمَ الْقِيَامَةِ حَتَّى الشَّاتَانِ فِيمَا انْتَطَحَتَا». «آگاه باشید سوگند به کسی که جان من در دست اوست، در روز رستاخیز هر چیزی مجادله میکند، حتی گوسفندان نیز در برابر ضربهی شاخ یکدیگر مخاصمه میکنند».
امام احمد با سندی صحیح از ابوذر سروایت میکند که پیامبر صپس از دیدن شاخ زدن دو گوسفند با هم، فرمودند:
«أباذَر، هَل تَدرِي فِيمَ تَنطِحانِ؟ قالَ: لا. قالَ: وَلكِنَّ اللهَ يَدرِي، وَ سَيَقضِي بَينَهُما». «ای ابوذر! آیا میدانی چرا به هم شاخ میزنند؟ ابوذر گفت: خیر. پیامبر صفرمود: اما الله میداند و در روز رستاخیز میان آنها داوری میکند».
قصاص میان حیوانات، چگونه روی میدهد؟
آنچه پیامبر صدر مورد حشر حیوانات و قصاص میان آنها، بیان فرموده است، در میان بسیاری از دانشمندان نامفهوم و پیچیده است. امام نووی، در شرح احادیث صحیح مسلم بدان پرداخته و گفته است:
این حدیث، به حشر حیوانات در روز رستاخیز تصریح نموده و بیان داشته است که حیوانات نیز همانند آدمیان، کودکان، دیوانگان و کسانی که دعوت به آنها نرسیده است زنده میشوند. در این مسأله، دلایل بسیاری از قرآن و سنت وجود دارد. الله میفرماید:
﴿وَإِذَا ٱلۡوُحُوشُ حُشِرَتۡ٥﴾[التکویر: ۵].
«و هنگامی که درندگان گرد آورده میشوند».
هرگاه در نوشتارهای اسلامی، عبارتی بیاید که با عقل و شرع سازگار و ممکن باشد، باید ظاهر آن را پذیرفت.
دانشمندان گفتهاند: اینگونه نیست که هر آنچه که زنده و حشر میشود، به پای محکمه، مجازات و پاداش هم برود. قصاصی که از شاخدار برای بیشاخ گرفته میشود با قصاص مکلف تفاوت دارد؛ زیرا آنها مکلف نمیباشند و تنها برای مقابله از آنان قصاص گرفته میشود.
شیخ ناصر الدین البانی، پس از بازگو کردن این قسمت از سخنان نووی میگوید:
ابن الملک نیز در «مبارق الازهار: ۲/۲۹۳» سخنانی همانند نووی را به طور اختصار بیان داشته است و شیخ علی قارئ در «المرقاة: ۴/۷۶۱» از او نقل میکند که:
اگر پرسیده شودکه گوسفندان مکلف نیستند، پس چگونه میان آنان قصاص روی میدهد؟ در پاسخ میگوییم: الله متعال هر آنچه که بخواهد انجام میدهد و کسی او را در مقابل کارهایش محاسبه نمیکند و مراد از آن این است که به بندگان اعلام شودکه هیچ حقی تباه نمیگردد و هر ستمدیدهای حقش را از ستمگر میگیرد.
قارئ میگوید: سخن ابن الملک توجیهی بسیار زیبا و ارزشمند است؛ اما تعبیر از کلمهی «حکمت» به «غرض و مراد» درست نیست. به طور خلاصه میتوان گفت این مسأله به کمال عدالت الله در میان همهی مکلفین اشاره دارد؛ زیرا اگر حیوانات که مکلف نیستند این چنین حالی داشته باشند، افراد پست و بزرگوار، توانا و ناتوان، از میان اندیشمندان چه حالی دارند؟
شیخ ناصر در ادامه میگوید: جای تأسف است که دانشمندان کلام، به پیروی از عقل و دیدگاه شخصی خود این احادیث را رد کردهاند و شگفتا که علامه آلوسی نیز از آنها پیروی نموده است. ایشان در تفسیر «روح المعانی:۹/۳۰۰۶» پس از نقل روایت مسلم از ابوهریره سو روایت احمد در تفسیر آیهی: ﴿وَإِذَا ٱلۡوُحُوشُ حُشِرَتۡ٥﴾میگوید:
«حجة الاسلام امام محمد غزالی و گروهی چند از دانشمندان اسلامی معتقدند که غیر از ثقلین (جن و انس) هیچ موجود صاحب روح دیگری حشر نمیشود؛ زیرا غیر از آن دو، هیچ جنبندهی دیگری مکلف نمیباشد و شایستهی این چنین مقامی نیست. در قرآن و سنت دلیل قابل اعتمادی در مورد زنده شدن و گرد آمدن جانوران وجود ندارد و روایت مسلم و ترمذی هر چند که صحیح هم باشند، اما برای تفسیر آیه بیان نشدهاند و ممکن است کنایه از نهایت عدل الهی باشد. بنده (آلوسی) نیز این دیدگاه را تأیید میکنم؛ اما دیدگاه دستهی نخست را نیز اشتباه نمیدانم؛ زیرا آنان نیز دلایلی دارند که میتوان بدان استناد نمود».
شیخ ناصر میگوید: این دیدگاه او بود - الله ما و او را ببخشاید- اما حقیقت این است که بیان این دیدگاه از جانب وی، بسیار شگفت میباشد؛ زیرا این نظر بر خلاف سایر دیدگاههایی میباشد، که در آن تفسیر ارائه داده است؛ زیرا ایشان در تفسیر آیات، بدون تأویل و یا تعطیل، از راه و منش سلف صالح پیروی نموده است، پس چه چیزی او را بر آن داشته است که حدیث را بر خلاف ظاهر تفسیر نماید و آن را به کنایه از عدل کامل الهی، شرح کند؟ آیا این دیدگاه، بیانگر انکار حدیثی نیست که صریح و روشن از قصاص حیوان شاخدار توسط حیوان بیشاخ بحث میکند؟ وی به پیروی از علمای کلام اعلام میدارد که این حدیث، کنایه از نهایت عدل الهی است! یعنی از حیوان شاخدار قصاص گرفته نمیشود.
لازم به ذکر است که تمام این سخنان بر اساس روایت یاد شده از مسلم به وجود میآیند. اما اگر به عنوان شرح حدیث، به روایات دیگری همچون روایت ابوذر و... نگاه کنیم، میبینیم که آن روایات به طور قاطع اعلام میدارند که اینگونه قصاصها حقیقی هستند و هیچگونه کنایهای ندارند. الله، امام نووی را مورد رحمت خویش قرار دهد که بیان داشت: «هرگاه در شریعت اسلامی، نوشتاری باشد که ظاهر آن با عقل و شرع ممکن و سازگار باشد، لازم است که به ظاهر عمل شود».
میگویم: ایشان با ذکر این دیدگاه، به رد تأویل ذکر شده اشاره دارد؛ زیرا فلاسفه و بسیاری از دانشمندان علم کلام، امثال معتزله و...، که دیدن الله در رستاخیز توسط مؤمنان، استقرار الله بر عرش خود، نزول حضرت حق هر شب به آسمان دنیا و آمدنش در روز رستاخیز را انکار کردهاند. آنان به اینگونه آراء پناه جستهاند.
چکیده: دیدگاه زنده کردن حیوانات و گرفتن قصاص از آنها، تنها دیدگاهی است که جایز میباشد؛ زیرا این دیدگاه جمهور علما و نیز دیدگاه آلوسی در جای دیگری از تفسیرش «۹/۲۸۱» میباشد و امام شوکانی در «فتح القدیر: ۵/۳۷۷» در تفسیر آیهی ۵ از سوری تکویر به طور قاطع بیان میدارد:
«وحوش یعنی درندگان خشکی و «حُشِرَت» به معنای «بُعِثَت» (زنده شوند) است، تا اینکه میان آنها قصاص اجرا شود. از اینرو حیوان بیشاخ از حیوان شاخدار قصاص میگیرد».
مطلب چهارم: مؤمنان در چه زمانی از یکدیگرقصاص میگیرند؟
در صحیح بخاری از ابو سعید خدری سروایت شده که رسول اکرم صفرمودند:
«إِذَا خَلَصَ الْمُؤْمِنُونَ مِنْ النَّارِ حُبِسُوا بِقَنْطَرَةٍ بَيْنَ الْجَنَّةِ وَالنَّارِ فَيَتَقَاصُّونَ مَظَالِمَ كَانَتْ بَيْنَهُمْ فِي الدُّنْيَا حَتَّى إِذَا نُقُّوا وَهُذِّبُوا أُذِنَ لَهُمْ بِدُخُولِ الْجَنَّةِ فَوَالَّذِي نَفْسُ مُحَمَّدٍ بِيَدِهِ لَأَحَدُهُمْ بِمَسْكَنِهِ فِي الْجَنَّةِ أَدَلُّ بِمَنْزِلِهِ كَانَ فِي الدُّنْيَا» [۲۳۰]. «وقتی مؤمنان از دوزخ رها شوند، روی پلی میان بهشت و دوزخ میمانند سپس در مورد هر گونه ستمی که میان آنها بوده است، قصاص میکنند. پس از اینکه از گناهان پاک شدند، اجازه ورود به بهشت مییابند. سوگند به ذاتی که جان محمد صدر دست اوست، هر کدامشان خانهی خود در بهشت را از خانهاش در دنیا بهتر میشناسد».
[۲۳۰] صحیح البخاری ـ کتاب المظالم ـ فتح الباری (۵/۶۹)