مطلب ششم: دزدی از غنیمت
غلول: یعنی برداشتن مال غنیمت به صورت پنهانی و پیش از تقسیم آن. گناهی است که حرص و طمع را در خود پنهان دارد. الله متعال چنین کسانی را در روز رستاخیز به رسوایی در برابر مردم هشدار داده است؛ چون آنچه را دزدیده است، همراه خود به رستاخیز میآورد. الله میفرماید:
﴿وَمَا كَانَ لِنَبِيٍّ أَن يَغُلَّۚ وَمَن يَغۡلُلۡ يَأۡتِ بِمَا غَلَّ يَوۡمَ ٱلۡقِيَٰمَةِۚ ثُمَّ تُوَفَّىٰ كُلُّ نَفۡسٖ مَّا كَسَبَتۡ وَهُمۡ لَا يُظۡلَمُونَ١٦١﴾[آل عمران: ۱۶۱].
«و هر کس خیانت ورزد، در روز رستاخیز آنچه را که در آن خیانت کرده است با خود میآورد، سپس به هر کس پاداش آنچه انجام داده است، به تمام و کمال داده میشود و به آنان ستم نخواهد شد».
قرطبی در تفسیر آیهی یادشده میفرماید: در روز رستاخیز، دزد غنایم در حالی به میدان حشر میآید، که مال دزدیده را بر پشت و گردن خود حمل میکند و از حمل آن رنج میبرد، از صدای آن میترسد و با آشکار شدن خیانتش توبیخ میگردد [۱۲۶].
دزدی حکام، دولتمردان، کارمندان و مدیران، از اموال عمومی و بیت المال، نیز دزدی به شمار میرود. رسول اکرم صدر چندین حدیث چگونگی برداشتن بار خیانت را برای امت به تصویر میکشد. ابوهریره از رسول الله صروایت میکند که فرمودند:
«قَامَ فِينَا رَسُولُ الله صذَاتَ يَوْمٍ فَذَكَرَ الْغُلُولَ فَعَظَّمَهُ وَعَظَّمَ أَمْرَهُ ثُمَّ قَالَ لَا أُلْفِيَنَّ أَحَدَكُمْ يَجِيءُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ عَلَى رَقَبَتِهِ بَعِيرٌ لَهُ رُغَاءٌ يَقُولُ يَا رَسُولَ الله أَغِثْنِي فَأَقُولُ لَا أَمْلِكُ لَكَ شَيْئًا قَدْ أَبْلَغْتُكَ لَا أُلْفِيَنَّ أَحَدَكُمْ يَجِيءُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ عَلَى رَقَبَتِهِ فَرَسٌ لَهُ حَمْحَمَةٌ فَيَقُولُ يَا رَسُولَ الله أَغِثْنِي فَأَقُولُ لَا أَمْلِكُ لَكَ شَيْئًا قَدْ أَبْلَغْتُكَ لَا أُلْفِيَنَّ أَحَدَكُمْ يَجِيءُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ عَلَى رَقَبَتِهِ شَاةٌ لَهَا ثُغَاءٌ يَقُولُ يَا رَسُولَ الله أَغِثْنِي فَأَقُولُ لَا أَمْلِكُ لَكَ شَيْئًا قَدْ أَبْلَغْتُكَ لَا أُلْفِيَنَّ أَحَدَكُمْ يَجِيءُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ عَلَى رَقَبَتِهِ نَفْسٌ لَهَا صِيَاحٌ فَيَقُولُ يَا رَسُولَ الله أَغِثْنِي فَأَقُولُ لَا أَمْلِكُ لَكَ شَيْئًا قَدْ أَبْلَغْتُكَ لَا أُلْفِيَنَّ أَحَدَكُمْ يَجِيءُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ عَلَى رَقَبَتِهِ رِقَاعٌ تَخْفِقُ فَيَقُولُ يَا رَسُولَ الله أَغِثْنِي فَأَقُولُ لَا أَمْلِكُ لَكَ شَيْئًا قَدْ أَبْلَغْتُكَ لَا أُلْفِيَنَّ أَحَدَكُمْ يَجِيءُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ عَلَى رَقَبَتِهِ صَامِتٌ فَيَقُولُ يَا رَسُولَ الله أَغِثْنِي فَأَقُولُ لَا أَمْلِكُ لَكَ شَيْئًا قَدْ أَبْلَغْتُكَ» [۱۲۷]. «روزی رسول الله صمیان ما ایستاد و دربارهی خیانت در مال غنیمت سخن گفت، آن را خیانتی بزرگ و کاری خطرناک معرفی کرد. سپس فرمود: در روز رستاخیز کسی از شما را نبینم که بر گردنش شتری سوار است و از دست او، به ناله افتاده است و او میگوید: ای رسول خدا، کمکم کن. و من میگویم: نمیتوانم کاری بکنم. احکام الله را به تو رساندم. در روز رستاخیز کسی از شما را نبینم، که اسبی بر گردنش سوارست و شیهه میکشد و او میگوید: ای رسول خدا، مرا یاری کن. و من بگویم: نمیتوانم کاری بکنم. احکام الله را به تو رساندم. در روز رستاخیز کسی از شما را نبینم، که بر گردنش گوسفندی سوار است و از دست او صدا میکند و او به من میگوید: ای رسول خدا، مرا یاری کن و من بگویم: نمیتوانم کاری بکنم. احکام الله را به تو رساندم. در روز رستاخیز کسی از شما را نبینم که بر گردنش کسی سوار است و از دست او، به ناله افتاده است و او میگوید: ای رسول خدا، کمکم کن. و من میگویم: نمیتوانم کاری بکنم. احکام الله را به تو رساندم. در روز رستاخیز کسی از شما را نبینم که بر گردنش نامهی جنیان سوار است و از دست او، مینالد و او میگوید: ای رسول خدا، کمکم کن. و من میگویم: نمیتوانم کاری بکنم. احکام الله را به تو رساندم. در روز رستاخیز کسی از شما را نبینم که بر گردنش طلا سوار است و از دست او، فریاد میزند و او میگوید: ای رسول خدا، کمکم کن. و من میگویم: نمیتوانم کاری بکنم. احکام الله را به تو رساندم».
ابن کثیر در تفسیر آیهی یادشده، روایات فراوانی را در مورد دزدی از غنایم نقل فرموده است. یکی از آنها حدیث ابو حمید ساعدی است که میفرماید: رسول الله ص، مردی از قبیلهی ازد، به نام ابن تبیه، را برای جمعآوری صدقات برگماشت. آن مرد صدقات را جمع کرد و نزد پیامبر صآمد و گفت: این مقدار برای شما و این هم مال من است.
پیامبر صبالای منبر رفت و فرمود:
«مَا بَالُ الْعَامِلِ نَبْعَثُهُ فَيَأْتِي يَقُولُ هَذَا لَكَ وَهَذَا لِي فَهَلَّا جَلَسَ فِي بَيْتِ أَبِيهِ وَأُمِّهِ فَيَنْظُرُ أَيُهْدَى لَهُ أَمْ لَا وَالَّذِي نَفْسِي بِيَدِهِ لَا يَأْتِي بِشَيْءٍ إِلَّا جَاءَ بِهِ يَوْمَ الْقِيَامَةِ يَحْمِلُهُ عَلَى رَقَبَتِهِ إِنْ كَانَ بَعِيرًا لَهُ رُغَاءٌ أَوْ بَقَرَةً لَهَا خُوَارٌ أَوْ شَاةً تَيْعَرُ» [۱۲۸]. «کسی را که برای کاری میفرستیم، چه فکری میکند؟ میگویند: این مال شما است و این از آنِ من است (به من هدیه شده است). اگر در خانهی پدر و مادرش مینشست، آنگاه برایش مشخص میشد که هدیه به او داده میشود یا خیر؟ سوگند به ذاتی که جانم در دست اوست، که او در روز رستاخیز، در حالی حاضر میشود، که مال دزدی را بر گردن خود حمل میکند. اگر شتری باشد، گوسفندی باشد یا گاوی باشد، به صدا در میآیند».
[۱۲۶] تفسیر قر طبی (۴/۲۵۶) [۱۲۷] تفسیر ابن کثیر (۲/۱۴۵) [۱۲۸] قبلی: ۲/ ۱۴۵