۳- نعمتهایی که مورد استفاده بودهاند
الله متعال در روز رستاخیز از نعمتهایی که به انسان داده است، سؤال میکند. الله میفرماید:
﴿ثُمَّ لَتُسَۡٔلُنَّ يَوۡمَئِذٍ عَنِ ٱلنَّعِيمِ٨﴾[التکاثر: ۸].
«سپس در آن روز از نعمت بازخواست میشوید».
مقصود از نعمت موارد زیر می باشند:
شکم سیر، آب خنک، سایهی خانه، سلامتی و تناسب جسم و لذت خواب.
سعید بن جبیر سمیگوید: حتی از یک جرعه عسل مورد بازخواست واقع میشود. مجاهد میگوید: تمام لذات دنیوی مورد بازخواست قرارمیگیرند. حسن بصری میگوید: نعمت صبح و شام نیز از جمله نعمتهایی هستند که انسان در مورد آنها مورد سؤال قرار خواهد گرفت.
ابن عباس سمیگوید: «نعیم» عبارت است از: سلامتی جسم، چشم و گوش [۲۰۶].
انواع نعمتهایی که بیان شدند، از باب تنوع در تفسیر نعمت بود و گرنه نعمتهای الله بسیار زیادند و قابل شمارش نیستند:
﴿وَإِن تَعُدُّواْ نِعۡمَتَ ٱللَّهِ لَا تُحۡصُوهَا﴾[إبراهیم: ۳۴].
«و اگر بخواهید نعمتهای الله را بشمارید، نمیتوانید آنها را شمارش کنید.»
برخی نعمتهای ضروری و برخی دیگر از مکملات هستند و مردم نیز در برخورداری از نعمت یکسان نیستند. مردم یک دوران از نعمتهایی بهره میجویند، که در دورهی دیگر وجود ندارند. در یک شهر نعمتهای یافت میشوند که در شهر دیگر یافت نمیشوند. انسانها در برابر تمام این نعمتها مسؤول هستند.
در سنن ترمذی، از ابو هریره سروایت شده است که رسول اکرم صفرمودند:
«إِنَّ أَوَّلَ مَا يُسْأَلُ الْعَبْدُ عَنْهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ مِنْ النَّعِيمِ أَنْ يُقَالَ لَهُ أَلَمْ نُصِحَّ لَكَ جِسْمَكَ وَنُرْوِيَكَ مِنْ الْمَاءِ الْبَارِدِ؟» [۲۰۷]. «اولین چیزی که در روز رستاخیز انسان در مورد آن بازخواست میشود، این است که: آیا جسمی سالم به تو ندادیم و از آب سرد تو را سیراب نکردیم؟».
برخی از مردم، متوجه نعمتهای بزرگ و باارزش الهی، که به آنان عنایت شده است، نیستند و قدر نعمت یک جرعه آب، یک لقمه طعام، مسکن، همسر و فرزندان خود را نمیدانند و نعمت را تنها در ساختمانهای باشکوه، باغ و... میدانند.
شخصی از عبدالله بن عمرو بن العاص سپرسید: آیا ما از مهاجرین فقیر نیستیم؟ عبدالله از وی پرسید: آیا همسری داری که نزد وی بروی؟ گفت: دارم. آیا منزلی برای سکونت داری؟ گفت:دارم. عبدالله بن عمرو گفت: پس تو از ثروتمندان هستی. آن شخص گفت: علاوه بر این من خدمتگزارانی نیز دارم. عبدالله بن عمرو گفت: پس تو از پادشاهان هستی [۲۰۸].
در صحیح بخاری، از ابن عباس سروایت شده است که پیامبر صفرمود:
«نِعْمَتَانِ مَغْبُونٌ فِيهِمَا كَثِيرٌ مِنْ النَّاسِ: الصِّحَّةُ وَالْفَرَاغُ». «دونعمت هست که بسیاری از مردم از آنها برخوردارند: تندرستی و آسودگی».
معنای حدیث این است که بسیاری از مردم در سپاس و قدردانی از این دو نعمت کوتاهی میکنند و وظیفهی خود در قبال آن دو را انجام نمیدهند و هر کس در برابر داشتههای خود به وظیفهاش عمل نکند، زیان خواهد کرد.
در مسند احمد آمده است که رسول اکرم صفرمودند:
«لَا بَأْسَ بِالْغِنَى لِمَنْ اتَّقَى اللَّهَ ﻷوَالصِّحَّةُ لِمَنْ اتَّقَى اللَّهَ ﻷخَيْرٌ مِنْ الْغِنَى وَطِيبُ النَّفْسِ مِنْ النَّعِيمِ» [۲۰۹]. «کسانی که از معصیت در برابر الله میترسند، ثروت برای آنها هیچ اشکالی ندارد. تندرستی برای کسانی که از الله می ترسند، از ثروت بهتر است و نفس پاکیزه از جمله نعمت ها است».
در صحیح مسلم از ابو هریره سروایت شده است که رسول اکرم صفرمودند:
«يَلْقَى الْعَبْدُ رَبَّهُ فَيَقُولُ: أَيْ فُلْ؟ أَلَمْ أُكْرِمْكَ وَأُسَوِّدْكَ وَأُزَوِّجْكَ وَأُسَخِّرْ لَكَ الْخَيْلَ وَالْإِبِلَ وَأَذَرْكَ تَرْأَسُ وَتَرْبَعُ؟ فَيَقُولُ: بَلَى. فَيَقُولُ: أَفَظَنَنْتَ أَنَّكَ مُلَاقِيَّ؟ فَيَقُولُ: لَا. فَيَقُولُ: فَإِنِّي أَنْسَاكَ كَمَا نَسِيتَنِي. ثُمَّ يَلْقَى الثَّانِيَ فَيَقُولُ: أَيْ فُلْ؟ أَلَمْ أُكْرِمْكَ وَأُسَوِّدْكَ وَأُزَوِّجْكَ وَأُسَخِّرْ لَكَ الْخَيْلَ وَالْإِبِلَ وَأَذَرْكَ تَرْأَسُ وَتَرْبَعُ؟ فَيَقُولُ: بَلَى أَيْ رَبِّ فَيَقُولُ: أَفَظَنَنْتَ أَنَّكَ مُلَاقِيَّ؟ فَيَقُولُ: لَا. فَيَقُولُ: فَإِنِّي أَنْسَاكَ كَمَا نَسِيتَنِي. ثُمَّ يَلْقَى الثَّالِثَ فَيَقُولُ لَهُ مِثْلَ ذَلِكَ. فَيَقُولُ: يَا رَبِّ آمَنْتُ بِكَ وَبِكِتَابِكَ وَبِرُسُلِكَ وَصَلَّيْتُ وَصُمْتُ وَتَصَدَّقْتُ وَيُثْنِي بِخَيْرٍ مَا اسْتَطَاعَ فَيَقُولُ: هَاهُنَا إِذًا قَالَ ثُمَّ يُقَالُ: لَهُ الْآنَ نَبْعَثُ شَاهِدَنَا عَلَيْكَ وَيَتَفَكَّرُ فِي نَفْسِهِ مَنْ ذَا الَّذِي يَشْهَدُ عَلَيَّ فَيُخْتَمُ عَلَى فِيهِ وَيُقَالُ لِفَخِذِهِ وَلَحْمِهِ وَعِظَامِهِ انْطِقِي فَتَنْطِقُ فَخِذُهُ وَلَحْمُهُ وَعِظَامُهُ بِعَمَلِهِ وَذَلِكَ لِيُعْذِرَ مِنْ نَفْسِهِ وَذَلِكَ الْمُنَافِقُ وَذَلِكَ الَّذِي يَسْخَطُ الله عَلَيْهِ» [۲۱۰].
«بنده، پروردگارش را دیدار میکند پروردگار میفرماید: آیا من تو را بزرگ نداشتم؟ به تو سروری ندادم؟ زن و فرزند به تو نبخشیدم؟ اسب و شتر را برای تو رام نکردم تا از آنان بهره ببری؟ بنده میگوید: آری پروردگار من. پروردگار میفرماید: آیا تو گمان میکردی که با من دیدار کنی؟ بنده میگوید: خیر. پروردگار میگوید: همانطور که تو مرا فراموش کردی، من نیز تو را فراموش میکنم. سپس با نفر دوم دیدار میکند. او نیز همان وضعیت را دارد. سپس با شخص سوم دیدار میکند و او در پاسخ پرسشهای پروردگار میگوید: به تو، کتاب تو و فرستادهی تو ایمان آوردم، نماز خواندم، روزه گرفتم و انفاق کردم، به بهترین وجهی که بتواند، الله را ستایش میکند. الله میفرماید: آیا گواه خودم را به زیان تو نیاورم؟ او با خود میاندیشد: چه کسی به زیان من گواهی میدهد؟ آنگاه بر دهان او مهر سکوت زده میشود و به پا، دهان و استخوانهایش گفته میشود: به سخن آیید و اقرار کنید».
سؤال از نعمتی که الله به انسان عنایت کرده است، در واقع سؤال از به جا آوردن شکر و سپاس در برابر آن است. هرگاه انسان سپاس گوید، حق نعمت را به جا آورده است. اما اگر منکر شود و از نعمت قدردانی نکند، الله بر وی خشم میگیرد.
در صحیح مسلم، از انس سروایت شده است که رسول اکرم صفرموند:
«إِنَّ اللَّهَ لَيَرْضَى عَنِ الْعَبْدِ أَنْ يَأْكُلَ الأَكْلَةَ فَيَحْمَدَهُ عَلَيْهَا أَوْ يَشْرَبَ الشَّرْبَةَ فَيَحْمَدَهُ عَلَيْهَا» [۲۱۱]. «وقتی بنده لقمهای را بخورد یا یک جرعه آب بنوشد و الله را سپاس گوید، الله از بنده خشنود میشود».
[۲۰۶] تفسیر ابن کثیر (۷/۳۶۴) [۲۰۷] مشکاة المصابیح (۲/۶۵۶) و شماره آن (۱۵۹۶) [۲۰۸] صحیح مسلم (۴/۲۲۸۵) وشماره آن (۲۹۷۹) [۲۰۹] مشکاة المصابیح (۲/۶۷۶)، شماره (۵۲۹۰) محقق مشکاة آن را به ابن ماجة نسبت میدهد، و میگوید: صحیح است. [۲۱۰] - صحیح مسلم (۴/۲۲۸۰) شماره (۲۹۶۹) [۲۱۱] مشکاة المصابیح ک (۲/۴۴۶) وشماره آن (۴۲)