سیمای روز رستاخیز

فهرست کتاب

گفتار پنجم: حشر بندگان

گفتار پنجم: حشر بندگان

انسان‌ها، به صورت پابرهنه، لخت و ختنه نشده محشور می‌شوند. در صحیح مسلم و بخاری، از ابن عباس سروایت شده است که رسول الله صفرمودند:

«إِنَّكُمْ مَحْشُورُونَ حُفَاةً عُرَاةً غُرْلًا ثُمَّ قَرَأَ: ﴿كَمَا بَدَأۡنَآ أَوَّلَ خَلۡقٖ نُّعِيدُهُۥۚ وَعۡدًا عَلَيۡنَآۚ إِنَّا كُنَّا فَٰعِلِينَ[الأنبیاء: ۱۰۴]. شما پابرهنه، لخت و ختنه نشده برانگیخته می‌شوید. سپس این آیه را برای یاران تلاوت فرمود: ‏«‏همان گونه که بار نخست آفرینش را آغاز کردیم، دوباره آن را بازمى‏گردانیم. وعده‏اى است بر عهده‌ی ما، که ما آن را انجام می‌دهیم»‏.

وقتی عایشه ل، از رسول الله صشنید که انسان‌ها در روز رستاخیز برهنه حشر خواهند شد، عرض کرد: ای پیامبر خدا ص! زنان و مردان همه به سوی همدیگر نگاه خواهند کرد؟ رسول الله صفرمودند: ای عایشه،‌ صحنه‌ آنروز خطرناک‌تر از آن است که مردم به سوی همدیگر نگاه کنند [۵۸].

البته در برخی روایات آمده است، که انسان در همان لباسی که هنگام مردن به تن داشته است، محشور می‌شود. ابوداود، ابن‌حبان و حاکم، از ابوسعید خدری سنقل کرده‌اند، که وی در هنگام مرگ، از اطرافیان خواست تا لباس تازه‌ای برای او بیاورند، سپس آن‌را پوشید و فرمود: از رسول الله صشنیدم که فرمود:

«إِنَّ الْمَيِّتَ يُبْعَثُ فِي ثِيَابِهِ الَّتِي يَمُوتُ فِيهَا» [۵۹]. ‏«‏بی‌تردید، مرده در همان لباسی که در آن می‌میرد، محشور می‌شود‏»‏

حاکم می‌گوید: این حدیث، بنا به شرایط امام بخاری و امام مسلم، صحیح است. ذهبی و آلبانی نیز، همین نظر را دارند.

امام بیهقی، در سه مورد میان این حدیث و حدیث پیشین، توافق ایجاد نموده است:

۱- لباسی که هنگام مرگ به تن داشته‌اند، پس از بلند شدن از قبر پاره می‌شود؛ در نتیجه، برهنه محشور می‌شوند، اما پس از حشر، لباس بهشتی بر تن می‌کنند.

۲- زمانی که پیامبران و پس از آن‌ها صدیقین و به دنبال آنان، بنا به مراتب، انسان‌های دیگر لباس می‌پوشند، جنس لباس هر کدام از همان لباسی است که هنگام مرگ به تن داشته است؛ ولی هنگام ورود به بهشت برین، لباس بهشتی به تن می‌کنند.

۳- منظور از لباس در حدیث بعدی، اعمال می‌باشد. یعنی هر انسان در حال انجام کاری حشر می‌شود، که هنگام مردن، مشغول انجام آن بوده است. الله می‌فرماید:

﴿وَلِبَاسُ ٱلتَّقۡوَىٰ ذَٰلِكَ خَيۡرٞ[الأعراف: ۲۶].

«‏لباس تقوا، بهترین لباس است‏»‏

﴿وَثِيَابَكَ فَطَهِّرۡ٤[المدثر: ۴].

‏«‏و جامه‌ی خویش را پاکیزه دار».‏

امام بیهقی، برای توجیه مورد سوم، به حدیثی از اعمش، استدلال می‌کند. رسول الله صفرمودند:

«يبْعَثُ كُلُّ عَبْدٍ عَلَى مَا مَاتَ عَلَيْه» [۶۰].‏«‏هر انسان، در حال انجام عملی برانگبخته می‌شود، که هنگام مردن، مشغول انجام آن بوده است‏»‏.

از حدیث جابر، در صحیح مسلم، نمی‌توان برداشت کرد که انسان در همان لباسی حشر می‌شود، که در آن وفات کرده است؛ چون مفهوم حدیث، بنا به دلایل دیگر این است که انسان اگر هنگام مرگ، بر کفر یا ایمان، شک یا یقین، جهان را بدرود گفته باشد، در روز رستاخیز هم، به همان حالت زنده می‌شود و به بارگاه الهی می‌شتابد. همان‌گونه که در حدیث دیگری آمده است که انسان بر همان کرداری حشر می‌گردد، که هنگام مرگ آن ‌را انجام می‌داده است. حدیث مسلم از عبدالله بن عمرس، این مفهوم را تأیید می‌نماید؛ آن‌جا که می‌فرماید: از رسول الله صشنیدم که فرمودند:

«إِذَا أَرَادَ الله بِقَوْمٍ عَذَابًا أَصَابَ الْعَذَابُ مَنْ كَانَ فِيهِمْ ثُمَّ بُعِثُوا عَلَى أَعْمَالِهِمْ». ‏«‏اگر الله بخواهد قومی را در دنیا مجازات کند، آن‌ها را نابود می‌سازد. سپس با همان حالت، آن‌ها را زنده می‌کند» [۶۱]‏.‏

اگر کسی در حالت احرام بمیرد، روز رستاخیز، در حال لبیک گفتن حشر می‌شود. در بخاری و مسلم، از عبدالله بن عباس سروایت شده است که: مردی در سفر حج با رسول الله صهمراه بود، از روی شتر خود افتاد، گردنش شکست و مرد. رسول الله صفرمودند:

«اغْسِلُوهُ بِمَاءٍ وَسِدْرٍ وَكَفِّنُوهُ فِي ثَوْبَيْنِ وَلَا تُحَنِّطُوهُ وَلَا تُخَمِّرُوا رَأْسَهُ فَإِنَّهُ يُبْعَثُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ مُلَبِّيًا». ‏«‏با آب و سدر او را غسل دهید و در همان دو پارچه‌ی احرام، او را کفن کنید، به او عطر نزنید و سرش را نپوشانید؛ چون در روز رستاخیز، لبیک گویان محشور می‌شود» [۶۲]‏.‏

در روز رستاخیز، شهید در حالی حشر می‌شود، که از زخمش خون می‌ریزد، خونی سرخ رنگ، که از آن بوی عطر برمی‌خیزد.

با توجه به گفتارهای یادشده، تلقین لااله‌الاالله در حالت مردن، مستحب است؛ تا شخص در حالت توحید بمیرد و روز رستاخیز در حالت توحید محشور شود.

[۵۸] مشکاة المصابیح (‏۳/۵۷‏) [۵۹] سلسله احادیث صحیحه (۴/ ۲۳۴) شماره (۱۶۷۱) [۶۰] النهایة ابن کثیر (۱/۲۸۸) [۶۱] صحیح مسلم (‏۲/۲۲۰۶‏)‏ شماره (‏۲۸۷۹‏) [۶۲] صحیح مسلم (۴/۲۳)، شماره (۲۹۴۸)، صحیح بخاری (۱/۴۲۵)، شماره (۱۲۰۷)