حکایاتی طلایی از زندگی حضرت ابوبکر صدیق

فهرست کتاب

سخنی از مؤلف و ناشر

سخنی از مؤلف و ناشر

بسم الله الرحمن الرحیم

هر مسلمان درستی بر این باور است که حضرت ابوبکر صدیق  س پس از پیامبران و رسولان الهی  ، والاترین و برترین شخصیت فرزندان آدم است.

وقتی بدین فکر افتادم که درباره شخصیت‌های برتر تاریخ اسلام قلم زنم پیش از همه، چهره تابان خلفای راشدین جلوی چشمانم نقش بست.

این کتاب تلاش دارد تا با گلچین نمودن قسمت‌های با ارزشی از زندگی حضرت ابوبکر‌  س، به نسل نوجوان کمک کند تا وی را بیشتر و بهتر بشناساند و او را به عنوان الگو در زندگی خویش قرار دهند.

بیگمان حضرت ابوبکر‌  س؛ با ایمانی استوار چون کوه‌های سترگ و با اخلاقی بلند پایه، شخصیتی نابغه بود.‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬

حضرت صدیق اکبر  س آن شخصیت خوش سعادتی است که شرف آشنایی و دوستی و همراهی پیامبر اکرم  ج را از دوران کودکی داشتند؛ پیش از همه سعادت ایمان آوردن به رسول خدا  ج و گرویدن به دین مبین اسلام نصیب ایشان شد. پس از آن تا آخرین لحظه زندگی سرشار از رشادت‌ها و دلیری‌هایشان همیشه و همه وقت کمر خدمت به رسول اکرم  ج بسته بود و در پیروی و فرمانبرداری از تعالیم آن مقام رسالت، هرگز کوچکترین کوتاهی از ایشان سر نزد و همواره در برابر فرامین و دستورات الهی کمر طاعت خم کرده بودند.

ایشان نسبت به رسول الله  ج از ارادت و عقیده و محبت خاصی بهرهمند بود، هرگز از جان و مال و روح و روانش در کسب رضایت و خدمت آن حضرت  ج دریغ نکرد و رسول الله  ج نیز ایشان را بینهایت دوست میداشت. پیامبر اکرم  ج به ایشان این شرف و جایگاه بلند را تقدیم داشتند که در سفر تاریخی هجرت تنها او را به همراهی با خود انتخاب فرمودند و نیز وی در روزهای آخر زندگی وقتی بیماری بر ایشان شدت گرفت، دستور دادند تا ابوبکر بر سجاده‌اش ایستاده و امامت مسلمانان را بر عهده بگیرد. پیامبر  ج در رابطه با گماشتن حضرت ابوبکر  س بعنوان امام فرمود که خداوند و مؤمنان، جز ابوبکر صدیق برای امامت امت کسی را نخواهند پذیرفت. حضرت رسول اکرم  ج، در تمامی دوران زندگی مبارکشان هرگز ابوبکر را از خود جدا نکردند. بسیاری از اوقات که آن حضرت درباره خودشان چیزی بیان میداشتند نام حضرت ابوبکر صدیق و حضرت عمر فاروق را نیز ذکر میکردند. گویا این دوستی و رفاقت نزد پروردگار عالم از چنین ارزشی برخوردار بود که نخواست این دو دوست پرمهر، حتی پس از وفاتشان از کنار هم جدا شوند، از اینرو تقدیر الهی بر این رفت تا حضرت ابوبکر پس از وفاتشان در کنار آرامگاه حضرت رسول خاتم  ج دفن شود و چون در سور حشر دمیده شود و پیامبر اکرم  ج از جای خویش برخیزند ابوبکر صدیق‌  س؛ یار غار و دوست و عزیزشان نیز در کنارشان برخیزد. روز قیامت چون حضرت رسول اکرم  ج بر حوض کوثر مینشیند، حضرت ابوبکر صدیق همراه ایشان خواهند بود. آن هنگام که حضرت رسول الله  ج، پیش از همه پیامبران وارد بهشت میشود، پیش از پیروان همه پیامبران، یار غار حضرت رسول خاتم  ج؛ حضرت ابوبکر صدیق شرف وارد شدن به بهشت برین را خواهد داشت.‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬

چشمان همه صحابه کرام و دست پروردگان مکتب رسول اکرم  ج، پس از وفات جانگداز آن جناب والا، به شخصیت بیمانند حضرت ابوبکر صدیق خیره شده بود و هنگامی که حضرت رسول الله  ج به ملکوت أعلی پیوست، امت بدون کوچکترین تأخیر و ترددی دست در دستان مهر و وفای ابوبکر صدیق نهاده و او را بر مسند خلافت و جانشینی پیامبر اکرم  ج نشاندند.‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬

چون رسول خدا  ج چشم از جهان فرو بست و دنیای فانی را ترک گفت، فتنهها و آشوب‌های هولناک سر از خاک برآورد: آشوب ویرانگر مسیلمه کذاب، فتنه انکار کنندگان زکات و همچنین آتش افروزی مرتدان از دین بازگشته. در این فضای پر آشوب و در این لحظههای بسیار خطرناک، حضرت ابوبکر صدیق ثابت کرد که مرد روزهای بحرانی است. ایشان با همتی بلندتر از کوه هیمالایا و با رشادت و دلیرمردی بیمانندی در مقابل فتنههای درنده و آشوب‌های ویرانگر سینه سپر کرده، فرمودند: به سپاه اسامه بگویید به همان سویی که محبوب و آقایم؛ سرور کائنات  ج دستور داده حرکت کند، و چون افرادی نامی و دلیر چون حضرت علی بن أبیطالب و حضرت عمر فاروق اعتراض کرده، گفتند: در این لحظههای بحرانی که شهر مدینه و پایتخت اسلام بشدت در خطر است شما چطور به لشکر دستور میدهید از منطقه خارج شود، چه کسی از مدینه دفاع خواهد کرد؟!‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬

ایشان در این لحظههای بحرانی و حساس چون کوه سترگ در برابر طوفان‌های هولناک ایستاده فرمود: "در هر صورت لشکر اسامه باید بسوی هدف خود حرکت کند، من هرگز بخود اجازه نمیدهم پرچمی که پیامبر خدا  ج بسته را باز کنم".‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬

صدایی از میان مردم گفت: اسامه؛ سردار لشکر، نوجوانی بیتجربه است. ابوبکر با ایمانی راسخ در برابر چنین حرف‌هایی که میتوانست روحیه مسلمانان را تضعیف کند شوریده، فرمود: "من در هیچ شرایطی حاضر نیستم کسی که رسول خدا  ج به عنوان سالار لشکر تعیین نموده را بر کنار کنم!". پس از آن سپاه اسامه بسوی "بلقاء" روانه شد و پرچم پیروزی را در منطقه به اهتزاز درآورده و در کمال سلامتی، مردانه به مدینه باز گشت.‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬

چون برخی از قبیلههای عرب از پرداخت زکات سرباز زدند، ابوبکر با شموخ ایمان و با صدای بلند اعلام کرد: "شمشیرهای برانتان را از نیام برکشید. تا من زندهام اجازه نخواهم داد کسی کوچکترین خللی به شریعت و دیانت رسول الله  ج وارد کند. اگر کسی در زمان پیامبر خدا  ج مهار شتری را به عنوان زکات پرداخت میکرد و حالا از دادن آن سر باز میزند، بسوی او لشکری گسیل خواهم داشت".‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬

به سردار خوش نام اسلام "خالد بن ولید" دستور داد تا برای سرکوبی "مسیلمه کذاب" که به دروغ ادعای پیامبری کرده بود حرکت کند و این شرور نگونبختی که میخواهد سیمای پیامبری را لکهدار کند به سزای عملش برساند.‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬

و چون قبائل اطراف مدینه مرتد شده از دین بازگشتند و برای یورش به مدینه منوره خط و نشان میکشیدند، این کوه سترگ عزیمت و مردانگی، در برابر شاگردان و دستپروردههای مکتب رسالت ایستاده فرمود: "به مرتدان اجازه رسیدن به مدینه را نخواهیم داد. از مدینه حرکت کرده به سرزمین‌های آن‌ها حملهور خواهیم شد و خودم شخصا فرماندهی سپاه را به عهده خواهم گرفت". گر چه هضم کردن تصمیم‌های حکیمانه ابوبکر صدیق برای بسیاری دشوار بود، تاریخ گواهی داد که سیاست‌های ایشان صد در صد عاقلانه و درست و بجا بود.‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬

پس از رحلت جانگداز رسول اکرم  ج، حضرت ابوبکر صدیق در حالی زمام خلافت را بدست گرفت که آتش فتنه از هر طرف شعلهور شده بود و از هر سو خبر شورش و دگرگونی میرسید، وضعیت بسیار بحرانی بود؛ در جایی خبر از فتنه مرتد شدن و از دین بازگشتن، در جایی دیگر فتنه انکار پرداخت زکات؛ در یک سو شورش دروغگویانی که ادعای پیامبری میکردند، در سویی دیگر اختلاف صحابه بزرگوار بر گسیل داشتن سپاه اسامه بسوی مؤته بود. همچنین خطر یورش و شبیهخون زدن قبائل ستیزهجو به مدینه منوره مسلمانان را بشدت تهدید میکرد. در این فضای بسیار خطرناک و طوفان‌های هولناک آشوب، این شخصیت وارسته توانست با عزم و اراده راستین و با همت بلند و حکمت و دوراندیشی، کشتی اسلام را از زیر دندان‌های تیز موج‌های هولناک نجات داده و بر ساحل آرام لنگر اندازد. این تصویری است گویا از صلاحیت‌های بزرگ و مدیریت ویژه این ابرمرد شکست ناپذیر. تاریخ رهبر و سیاستمداری دیگر چون حضرت ابوبکر صدیق  س، سراغ ندارد که بتواند با این زیرکی و حکمت و با این شجاعت و دلیری این‌چنین طی مدت ناچیز خلافت خود بر فتنهها و آشوب‌ها چیره گشته و تنها در مدت دو سال حکمرانی خود امن و امان را در گوشه و کنار مملکت خویش برقرار سازد.‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬

هدف این کتاب بطور خاص نوجوانان می‌باشد. آرزو دارم در دل‌های آن‌ها عشق و محبت به حضرت صدیق اکبر  س ریشه دواند و از کارنامه سرشار از رشادت‌ها و دلیری‌ها و پند و اندرزهای آن مقام والا بهره برند. نسل‌های نوین باید دریابند ایشان چه شخصیت وارسته و بزرگواری بودند. و بر کردار و اخلاقشان واقف شوند. ایشان برای سربلندی دین مبین اسلام و نجات آن از گرداب تند حوادث چه زحمت‌ها و تلاش‌ها که بخرچ ندادند و چه قربانی‌ها و جاننثاری‌ها که نکردند!‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬

امروزه در جهان اسلام صدها هزار مسلمان است که با انتساب خود به حضرت صدیق اکبر  س خود را مفتخر می‌دانند و با پسوند "صدیقی" نام‌های خود را زینت میبخشند. حضرت صدیق اکبر  ج به خدایش بینهایت اعتماد و اطمینان و امید داشت. در کمال دانشوری و دور اندیشی و حکمت، اولین هدف در زندگیش اطاعت و فرمانبرداری بیچون و چرا از تمامی دستورات و فرامین رسول الله  ج و پیروی مطلق از ایشان بود. چقدر نگونبخت و بیچاره و درماندهاند آن‌هایی که با انکار مکانت و جایگاه و صفات این شخصیت وارسته عاقبت خویش را خراب و سیاه میکنند!‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬

خوانندگان ارجمند!

این کتاب شامل پارهای از حکایت‌های درخشان و طلایی از زندگی مبارک حضرت ابوبکر صدیق  س است و در تدوین آن تمامی تلاش خود را بر این داشتهایم تا هیچ حکایت نادرست و ساختگی، یا روایت من درآوردی و یا ضعیف و مشکوک را نیاوریم. با حمد و سپاس بیکران الهی و با فضل و کرم آن ذات یکتا تمامی حکایات مذکور در کتاب درست بوده و از مصادر تاریخی قابل اعتماد برگرفته شده است. در ترتیب و بازنگری، تخریج و تحقیق و تصحیح زبان نوشتاری و ویراستاری، همکاران ورزیده و با تجربه‌ی مؤسسه "دار السلام"؛ پروفسور محمد ذوالفقار، قاری محمد اقبال عبدالعزیز بطور تمام وقت شرکت داشتند. من از این دو شخصیت بزرگوار کمال تشکر و قدر دانی دارم که برای بهتر ساختن این کتاب با من همکاری لازم را داشتند. و از هنرمند کارکشته و زبردست، جناب شهزاد احمد نیز کمال تشکر دارم که با عشق و علاقه خاصی کتاب را بدین صورت زیبا طراحی کردند.‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬

جای دارد به خوانندگان گرامی این مژده را بدهم که به یاری خداوند متعال بزودی کتاب به زبان انگلیسی و زبان‌های دیگر نیز ترجمه خواهد شد.

﴿رَبَّنَا تَقَبَّلۡ مِنَّآۖ إِنَّكَ أَنتَ ٱلسَّمِيعُ ٱلۡعَلِيمُ١٢٧[البقرة: ١٢٧]

«... ای پروردگار ما! (این عمل را) از ما بپذیر، بی‌گمان تو شنوا و دانا (به گفتار و نیّات ما) هستی».

خدمتگزار قرآن و سنت

عبدالمالک مجاهد

ریاض – عربستان سعودی

ماه مبارک رمضان ١٤٣٢هـ

اوت ٢٠١١م.