٢٧٥- غم و اندوه یاران در وفات جانگداز صدیق اکبر رضی الله عنه
خبر وفات حضرت ابوبکر چون صاعقهای بود که بر شهر مدینه زد و مردم شهر را در غم و اندوه فرو برد. پس از رحلت رسول اکرم ج خبر غمناک وفات صدیق اکبر مردم شهر را بینهایت اندوهگین و پریشان نمود.
باران اشک از چشمان حضرت علی بن أبی طالب س لختی نه ایستاد. او شتابان و پریشان و گریان خود را به خانه حضرت ابوبکر صدیق س رسانیده کنار جسد بیجان رفیق و برادر و محبوبش ایستاد و گفت:" ای ابوبکر! خداوند بر تو رحم و شفقت ورزد. تو دوست و یار و عزیز و صاحب راز و مستشار خاص رسول الله ج بودی. تو اولین شخصی بودی که به ندای توحید اسلام لبیک گفتی و یقین و ایمان تو از همه بیشتر بود. بیش از همه از خداوند ترس و واهمه داشتی. در دین خدا از همه پایبندتر بودی و بیش از همه از پیامبر پاسبانی و محافظت میکردی. از همه بیشتر شیدای اسلام بودی و جایگاه و مکانت تو از همه والاتر و برتر است. در کارهای خیر از همه سبقت میگرفتی. تو در سیرت و کردارت از همه به پیامبر شبیهتر بودی. تو نزد رسول الله ج از همه عزیزتر و مقام و مرتبه تو از همه بالاتر بود. خداوند تو را بهترین جزا و پاداشها عطا فرماید. در آنروزی که همه دست رد بر سینه پیامبر زدند و او را دروغگو پنداشتند این تو بودی که بدو لبیک گفتی و در کنارش ایستادی. تو چون چشم و گوش برای رسول الله ج بودی. خداوند متعال تو را در کلام پاکش صدیق و راستگو قرار داد. فرموده حق تعالی است:
﴿وَٱلَّذِي جَآءَ بِٱلصِّدۡقِ وَصَدَّقَ بِهِۦٓ أُوْلَٰٓئِكَ هُمُ ٱلۡمُتَّقُونَ٣٣﴾[الزمر: ٣٣] «آنکه راستی را آورد – دین حق – و آنکه او را راست پنداشت، آنان پرهیزکاران و با تقوایانند».
در آن روزهایی که همه بخل ورزیده از پیامبر کنار کشیدند این تو بودی که او را یاری دادی. در سختیها و مشکلات چون مردم عقب نشینی کردند، این تو بودی که در کنار رسول و محبوبت پایدار ایستادی و در سختترین روزهای زندگی یار و یاور پیامبر اکرم بودی. تو در غار کنار پیامبر اکرم ج بودی و خداوند تو را با لقب " ثانی اثنین" در کتابش ستود. تو پیامبر اکرم ج را دلداری میدادی و در هجرت یار و غمخوار او بودی.
روزی که مردم از اسلام بازگشتند تو جانشین بر حق رسول اکرم ج بودی که از دین خدا پاسبانی نمودی. تو با جرأت و شهامتت آن کاری را انجام دادی که یار و یاور هیچ پیامبری انجام نداده است. تو در حمایت و پاسداری از دین حق وقتی سربلند کردی که ضعف و ناتوانی بر صحابه و یاران رسول الله ج چیره شده بود. تو آن وقت سینه سپر کردی که صحابه بزرگوار عاجز و ناتوان مانده بودند. وقتی که آنها شکار ناتوانی و ضعف شده بودند تو قدرت و توانت را به نمایش گذاشتی، و چون آنها پریشان و حیران بدینسو و آنسو مینگریستند این تو بودی که بر راه پیامبر ثابت قدم و استوار گام میزدی!
تو نسخهای گویا از دستورات پیامبر بودی. اگر چه جسمت لاغر و کم طاقت ولی در راه خدا نمادی از توان و قدرت بودی.
در تواضع و فروتنی بیمانند بودی، در حالیکه نزد پروردگارت بسیار بزرگ و عزیزی. در چشم مردم بزرگ و در دلهایشان آشیانه داشتی.
آنچنان وارسته و پاک و دوست داشتنی بودی که کسی فرصت خورده گرفتن بر تو را پیدا نمیکرد.
در نزد تو آدم ضعیف و ناتوان، قوی و نیرومند بود تا آن زمان که حقش را از ظالم گرفته به او پس دهی. در حقجویی و حقخواهی؛ خویشان و نزدیکان و بیگانگان همه در چشم تو یکسان بودند. عزیزترین شخص در نزد تو آن کسی بود که در تقوا و پرهیزکاری و ترس از خدا بر دیگران سبقت داشت. تو با صداقت و نرمی و لطافت و دلسوزی با مردم برخورد میکردی. فرمان تو پایان درگیری و مرهم دردها بود. آه! چقدر نرم خو و بردبار و نیک سرشت بودی! رأی و مشورهات کانون علم و دانش، و عزم و اراده بود. بدست تو دین قوت گرفت و ایمان در دلها جای پیدا کرد و اسلام پیروز شد.
بخدا سوگند! تو بسیار پیش رفتهای و از دیگران سبقت گرفتهای. تو به موفقیت بس عظیمی نایل آمدهای. ما در غم جانگداز فراق تو هیچ نداریم که بگوئیم مگر: ﴿إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّآ إِلَيۡهِ رَٰجِعُونَ١٥٦﴾[البقرة: ١٥٦] «ما از آن خدائیم و بسوی او باز میگردیم». ما بر خواست و تقدیر الهی راضی هستیم.
بخدا سوگند! پس از رحلت جانسوز رسول الله ج هیچ صدمهای چون وفات تو بر مسلمانان سنگین نخواهد شد. تو سبب عزت و پاسبانی و پاسداری و حمایت دین بودی. خداوند تو را با پیامبر و محبوبش محمد مصطفی ج محشور گرداند و ما را از اجر و پاداش تو محروم نگرداند و ما را پس از تو گمراه نگرداند.
مردم مات و مبهوت، با دهانهای باز، پریشان و غمگین، خاموش به سخنان حضرت علی س گوش فرا میدادند، چون حرفهای ایشان تمام شد همه یکریز شروع کردند به گریه و زاری، و با صدای بلند میگفتند: واقعا حق با شماست؛ شما کاملا درست فرمودید.
در روایتی دیگر آمده که چون حضرت ابوبکر صدیق س را کفن پوشاندند، حضرت علی س فرمود: «ما أحد ألقى الله بصحيفته أحب إلي من هذا المسجى». "تنها انسانی که آرزو دارم با نامه اعمالی چون کارنامه او خدایم را ملاقات کنم این مرد کفن پوش است!".[٣٠٨]
[٣٠٨]- التبصرة، اثر/ ابن الجوزی: ١/٤٧٧، ٤٧٩، و تاریخ الإسلام، اثر/ الذهبی: ٣/١٢٠.