حکایاتی طلایی از زندگی حضرت ابوبکر صدیق

فهرست کتاب

٣٨- اولین مسجد مکه مکرمه

٣٨- اولین مسجد مکه مکرمه

در صفحات پیشین از ابن دغنه و نحوه پناه دادن او به حضرت ابوبکر صدیق خواندیم. دیدیم که چون از هجرت آن حضرت مطلع شد و او را از ادامه راه منصرف کرد و گفت که شخصیتی والا مقام و بلند پایه چون شما که در اخلاق و رسیدگی به خویشاوندان و صله رحمی، و راستگویی و صداقت، کمک به مستمندان و همدردی با بیکسان و یاری رساندن مظلومان و بینوایان سرآمد خاص و عام است نباید از شهر و دیارش رانده شود. شما با من به مکه مکرمه باز گردید من امنیت و سلامتی شما را تضمین میکنم و به قریشیان ابلاغ میکنم که شما در پناه من هستید و کسی حق ندارد کوچکترین اهانتی در حق شما بکند. و چون آن حضرت از هجرت به حبشه منصرف شده به مکه بازگشت، ابن دغنه بنا بر وعدهای که داده بود به بیت الله الحرام آمده در برابر سران قریش اعلام کرد؛ من ابوبکر را پناه دادهام. قریشیان نیز پناهندگی دادن ابن دغنه را پذیرفتند.‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬

حضرت ابوبکر صدیق در صحن خانه خود مسجدی بنا کرده در آن مشغول نماز خواندن و تلاوت قرآن با صدایی بسیار زیبا و دلنشین و پرسوز شد. زن‌ها و بچههای مشرکان مکه با شنیدن صدای دلسوز و تلاوت زیبا و دلنشین ابوبکر دور و بر او جمع شده با دل و جان به تلاوت او گوش فرا میدادند. با دیدن این صحنه ترس و وحشت قریش را برداشت که نکند تلاوت کلام ملکوتی قرآن مجید بر بچهها و زن‌هایشان اثر گذاشته باعث اسلام آوردن آن‌ها گردد. آن‌ها به ابن دغنه شکایت بردند و هر آنچه در دل داشتند را بیرون ریختند. در پی آن ابن دغنه از پناه دادن ابوبکر دست کشیده، عهد و پیمانش با او را پس گرفت. و بار دیگر ابوبکر صدیق  س شکار دست‌های مکر و حیله و آشوب کافران مکه گشت.‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬

البته جای دارد بدانیم تاریخ نگاران درباره مسجدی که حضرت ابوبکر صدیق  س در خانهاش ترتیب داده بود نوشتهاند: «هو أول مسجد بني في الإسلام في مكة». (این اولین مسجدی است که پس از اسلام در مکه مکرمه بر پا شده بود).‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬

"به عبارت دیگر میتوان گفت اولین مسجدی که پس از طلوع آفتاب پر نور اسلام بر مکه مکرمه ساخته شد، را حضرت ابوبکر صدیق بنا نهاده بود".‬‬‬‬‬‬[٤٢]‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬

[٤٢]- الصدیق ابوبکر، اثر/ محمد حسین هیکل، ص:٦٣، ٦٤.