٢٤٢- خوش خوراکی و خوشگذرانی
در زمان خلافت حضرت ابوبکر صدیق قافله ایمان و سپاهیان جان بر کف اسلام هر فتنه و آشوبی که در منطقه سر بر میآورد را تار و مار کرده، با همت و جوانمردی بیمانندی ره به پیش میبردند. سپاهیان توحید سوار بر سینههایی آکنده ایمان و دلهایی شیفته شهادت و دیدار الله از یک فتح به فتحی دیگر و از یک از یک پیروزی به پیروزیی دیگر چارنل میتاختند. در نبرد تاریخساز "ألیس" دشمن شکست فاحشی خورده اردوگاه خود را رها کرده از میدان کارزار گریخت، مسلمانان پس از تعقیب آنها تا دور دستها به اردوگاه دشمن بازگشتند. دیگهای غذاهای رنگارنگ و چرب و نرم بر آتش بود. فرماندار سپاه اسلام؛ حضرت خالد، نگاهی به غذاهای خوشمزه انداخته به سپاهیانش فرمود: این غذا جایزه رادمردیهای و دلیریهای شماست. ایشان در ادمه فرمودند: وقتی رسول الله ج غذای آمادهای بدست میآورد آنرا تقسیم میکرد. مجاهدان خسته و کوفته از نبرد سنگین فورا سفرهها را پهن کرده برای صرف شام آماده شدند. افرادی که تا حالا هرگز چنین غذاهای خوشمزه و نانهای لواش سفید و باریک ندیده بودند با تعجب میپرسیدند: این برگههای سفید و نازک چیست؟ آنهایی که پیش از این چنین غذاهایی خورده بودند به شوخی میگفتند: آیا شما درباره خوش خوراکی و خوشگذرانی هیچ نشنیدهاید؟! آن مجاهدان صحرانشین میگفتند: بله، دورا دور چیزهایی شنیدهایم! دوستانشان خندهای سر داده میگفتند: پس این همان خوشگذرانی است!
چون خبر فتح و پیروزی همراه خمس – یک پنجم – اموال غنیمت به حضرت ابوبکر صدیق س رسید، ایشان مژده این کارنامه درخشان سپاهسالار اسلام خالد بن ولید و سپاهیانش را چنین به مردم رساند:
" ای قریشیان! شیر شما بر شیر درنده دشمن حمله کرده کمر او را بزمین زده و تکه گوشتی که در دهانش بوده را نیز از دهانش بیرون کشیده است. رحم زنان توان زائیدن رادمردی چون خالد را ندارد!".
حضرت خالد س خبر فتح و پیروزی را توسط سربازی بنام جندل از قبیله بنوعجل برای خلیفه فرستاده بود. جندل مردی بسیار تنومند و شجاع با بازوانی قوی بود که در راه شناسی مهارت داشت. او همراه مژده پیروزی در جنگهای ألیس و امغیشیا یک پنجم غنایم با تعدادی اسیر را با خود آورده، گزارش کاملی از روند ماجرا را خدمت حضرت خلیفه تقدیم داشت. چون جندل خدمت حضرت ابوبکر حاضر شد، ایشان با دیدن قدرت و شکل و شمایل نیرومند و جسم قوی و ثابت قدمی او پرسید: «ما اسمك؟». " اسم تو چیست؟".
آن مجاهد فرزانه عرض کرد: جندل.
حضرت ابوبکر فرمود: «ویها جندل»."آفرین بر تو جندل!".[٢٧٤]
[٢٧٤]- تاریخ الطبری: ٤/ ١٧٤، ١٧٥، و التاریخ الإسلامی، اثر/ الحمیدی: ٩/ ١٣٣.