حکایاتی طلایی از زندگی حضرت ابوبکر صدیق

فهرست کتاب

٣٢- مال و ثروت فدای مسلمانان ستمدیده!

٣٢- مال و ثروت فدای مسلمانان ستمدیده!

شیفته و شیدای رسول اکرم  ج، صحابی و یار جان نثارشان؛ حضرت بلال  س، به صف مسلمانان گروید. سرورش أمیه بن خلف از ماجرا مطلع شد. او برای بازگرداندن بلال از اسلام کوشش‌ها بخرج داد، گاهی او را از آزار و اذیت و شکنجه بیم میداد، و گاهی وعدههای شیرین و باغ‌های سرسبز آز و طمع را جلوی رویش به نمایش میگذاشت، تا او را از دین برگرداند.‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬

امیه بن خلف بیچاره نمیدانست بلال بیدی نیست که با چنین بادها بلرزد. و همه تلاش‌های بیدریغ او بر ایمان بلال میافزود. کاسه خشم و غضب امیه نگونبخت لبریز گشته شروع کرد به صورتی بسیار وحشتناک بلال را عذاب و شکنجه دادن. باری پس از یک شبانه روز گرسنه و تشنه نگاه داشتن او، در شدت گرمای طاقت فرسای صحرای مکه او را به بیابان برد. تن عریانش را طعمه ریگ‌های تافته و داغ آتشین نمود، دستور داد سنگی بسیار بزرگ را بر سینهاش بگذارند. سپس بر او داد زد: تو در این وضع خواهی ماند تا بمیری یا از محمد دست کشیده، بار دیگر خدایان ما؛ لات و عزی، را عبادت کنی. در این فضای پر از درد و ناله و اندوه از بلال؛ کوه سترگ صبر و استقامت و برباری، تنها یک کلمه شنیده میشد:" أحد.. أحد" – پروردگار یکتا و یگانه است. جز خدای یکتا هیچ معبودی نیست -.‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬

تا مدت‌ها امیه بد جنس حضرت بلال  س را چنین ظالمانه مورد آزار و اذیت و شکنجه قرار میداد. روزی حضرت ابوبکر  س نزد امیه رسید، و با چشمان خود دید که چگونه بلال  س را مورد ضرب و شتم قرار میدهد. به امیه گفت: ‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬

«ألا تتق الله في هذا المسكين؟ حتى متى؟»

(آیا از خدا نمیترسی که این بیچاره را چنین آزار و اذیت میکنی؟ آخر تا کی میخواهی او را چنین شکنجه دهی؟)‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬

امیه پرخاش کرده در جوابش گفت: شما او را خراب کردهاید. اگر واقعا دلتان برایش میسوزد او را از این بلاء و مصیبت آزاد کنید. حضرت ابوبکر  س فرمودند:‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬

«أفعل، عندي غلام أسود أجلد منه وأقوى على دينك أعطيتكه به»

(باشد، غلامی سیاه نیرومندتر و قویتر از او دارم که چون تو مشرک است، او را در عوض بلال به تو دادم).

دو طرف توافق کردند و حضرت ابوبکر دست حضرت بلال  س را گرفت و او را از بردگی امیه بیرون آورد و به امید دست یافتن به خشنودی و رضایت الهی آزاد کرد..

در روایتی آمده که حضرت ابوبکر با هفت دسته – اوقیه – طلا حضرت بلال را از امیه خرید و آزاد نمود. و روایتی دیگر خبر از ٤٠ بسته طلا میدهد. یک دسته – یا اوقیه – طلا برابر است با چهل درهم.‬‬‬‬‬‬[٣٨]‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬

از زبان کوه سترگ صبر و بردباری؛ حضرت بلال  س تنها یک کلمه شنیده می شد: «أَحَدٌ، أَحَد»‬‬‬‬

[٣٨]- محنة المسلمین فی العهد المکی، اثر/ دکتر سلیمان السویکت، ص:٩٢، السیرة النبویة، اثر/ ابن هشام: ١/٣٩٤.