حکایاتی طلایی از زندگی حضرت ابوبکر صدیق

فهرست کتاب

١٩٨- سرانجام أسود عنسی

١٩٨- سرانجام أسود عنسی

این فتنه در زمان رسول الله  ج پیش از انتخاب حضرت ابوبکر صدیق  س به عنوان خلیفه و جانشین پیامبر اکرم  ج در یمن سردرآورده بود. رسول الله  ج تدابیر احتیاطی ممکن در این زمینه را شروع کرده بودند؛ نامههایی به سران قبائل مختلف نوشته آن‌ها را از این فتنه برحذر داشتند. این حکایت آخرین روزهای زندگی مبارک آن جناب  ج است. پس از رحلت رسول الله  ج و روی کار آمدن حضرت ابوبکر  س آتش این فتنه شعلهورتر شد.‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬

دانستن این حادثه که در زمان ایشان سر درآورد بسیار جالب و در عین حال مهم است. شما با مطالعه آن میتوانید تصور درستی از نحوه پایان گرفتن آن در ذهن خود داشته باشید. و این اولین خبری بود که روح همت و جوانمردی در حضرت ابوبکر صدیق  س دمید. بیائید این حادثه را با هم مرور کنیم:‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬

"عبهله بن کعب" نام واقعی أسود عنسی است، کنیه او ذوالخمار – چادر دار – بود. چونکه او همیشه با چادری روی سرش عمامه میپیچید. صورتش سیاه سوخته بود بهمین دلیل او را أسود – سیاه – میگفتند. او مردی بزرگ جثه و پر قدرت و تیزبین بود. در بین مردم به عنوان فردی شجاع و دلیر، سخنرانی شعله افروز، جادوگر، کاهنی ماهر و شعبده بازی ورزیده شناخته میشد. او نمایش‌های عجیب و غریبی بر پا میکرد و مردم را با چرب زبانیش سحر و جادو میکرد. و برای اجیر کردن مردم و به گروه خودش شامل کردن آن‌ها ثروت هنگفتی را مصرف میکرد.‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬

با انتشار خبر بیماری رسول الله  ج پس از بازگشتشان از حجة الوداع، أسود عنسی فرصت را غنیمت شمرده ادعای پیامبری کرد. گفته میشود که او خود را "رحمن الیمن" – رحمان یمن – مینامید. همانطور که مسیلمه کذاب خود را رحمان یمامه نامیده بود!‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬

اسود عنسی ادعای پیامبری کرد اما در عین حال نبوت پیامبر اکرم  ج را انکار نمیکرد. او ادعا داشت که دو فرشته بنام‌های سحیق و شقیق یا شریق برای او وحی میآورند. او در ابتدا ادعایش را پنهان داشته تنها افراد بسیار نزدیک بخودش را اجیر کرد. پس از آن ناگهان ادعای پیامبری کرده مردم را بخود متوجه ساخت. اولین کسانیکه از او پیروی کردند عنسی‌ها؛ افراد قبیلهاش بودند. سپس او به قبیله مذحج پیام فرستاد، برخی از جاهلان نادان آن قبیله و افرادی از سران آن‌ها که تشنه قدرت و جاه طلبی بودند بدو گرویدند.‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬

اسود بر تار تعصب قبیلهای مینواخت. او خودش از عنسی‌ها بود وعنس شاخهای بود از قبیله مذحج.‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬

بنو حارث بن کعب از مسلمانان نجران بود، پیامی برای اسود فرستاد که نزد ما بیا تا دعوتت را بشنویم. اسود نزد آن‌ها رفت همه آن‌ها به پیروی از او درآمدند. در حقیقت این‌ها از روی رغبت و باور و ایمان مسلمان نشده بودند. به همین شیوه پس از آن‌ها مردم قبیله زبید، اود، مسیلمه و حکم بنی سعد العشیرة به پیروی او درآمدند. او برای مدتی چند در نجران سکونت گزید. پس از پیوستن عمرو بن معدیکرب زبیدی و قیس بن مکشوح مرادی به او گروهش نیرومند شد. سپس او توانست فروه بن مسیک مرادی و عمرو بن حزم را شکست داده بر سرزمین‌هایشان چیره شود. پس از آن به فکر اشغال صنعاء برآمد. او با ششصد یا هفتصد اسب سوار که بیشتر آن‌ها از بنو حارث بن کعب و عنس بودند به طرف صنعاء حمله کرد.

این سپاه در مقابل مردم صنعاء صفآرایی نمود. فرمانده صنعاء "شهر بن باذان" فارسی بود که همراه پدرش اسلام آورده بود.‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬

این درگیری در منطقه "شعوب" در حومه صنعاء بوقوع پیوست. جنگ بسیار شدیدی درگرفت. شهر بن باذان شهید شد و مردم صنعاء شکست خوردند.

اسود مسلمانانی که بر ایمان خود پایدار ماندند را زیر شکنجهها و آزار و اذیت وحشتناکی قرار داد. او یکی از مسلمانان را که نعمان نام داشت دستگیر کرده، اعضای بدنش را یکی یکی قطع کرده او را به شهادت رسانید. مسلمان‌هایی که در مناطق تحت نفوذ او بودند از بیم شکنجههای بسیار وحشتناک او صلاح دیدند برای نجات جان خود اسلامشان را پنهان نگه دارند.‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬

پس از چیره شدن اسود بر منطقه مسلمانان آزاده از سر نو در پی تشکل نیروهای خود برآمدند. فروه بن مسیک مرادی در منطقهای بنام "أحسیة" پنهان شد، مسلمانان دیگری که در منطقه پراکنده بودند یکی پس از دیگری خود را به او رسانیدند. ایشان نامهای برای رسول الله  ج نوشته ماجرا را به عرض ایشان رسانید، فروه در حقیقت اولین فردی بود که رسول الله  ج را از این فتنه و آشوبگری آگاه ساخت. در این مدت حضرت ابوموسی اشعری و معاذ بن جبل در حضرموت در مناطق قبایل "سکاسک" و "سکون" گردهم آمدند.‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬

رسول الله  ج نامههایی برای مسلمانانی که بر ایمان خود پایبند بودند نگاشته آن‌ها را تشویق کرد تا جلوی فتنه مرتد شدن اسود عنسی را بگیرند و با نقشههای سری و زیرزمینی و حملههای علنی تلاش کنند او را از بین ببرند.‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬

ایشان  ج برای برخی از سران حمیر و همدان نیز نامههایی نوشته از آن‌ها خواستند تا با هم متحد شده در جنگ با أسود عنسی به مسلمانان یمن کمک کنند. ایشان سفیری بنام "وبر بن یخنس" را بسوی فیروز "دیلمی"، و دازویه اصطخری فرستاد. سفیری دیگر بنام جریر بجلی  س را بسوی ذی الکلاع حمیری و ذی ظلیم حمیری روانه کرد. بسوی ذی زود و ذی مران همدانی سفیری بنام اقرع بن عبدالله حمیری را فرستاد. برای صحرانشینان نجران و دیگر ساکنان منطقه نیز نامه فرستاد. پیش از وفاتشان حارث بن عبدالله جهنی را به یمن فرستاد. ایشان همزمان با خبر وفات رسول‌الله  ج به یمن رسید.‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬

مصادر تاریخی این نقطه را روشن نکرده که رسول الله  ج حارث بن عبدالله جهنی را نزد چه کسی یا به چه مأموریتی به یمن فرستاده بود. شاید او را بطرف حضرت معاذ بن جبل فرستاده بود، چونکه به ایشان نامهای از رسول الله  ج رسیده بود تا برای کشتن اسود عنسی سپاهی گسیل دارد. همچنین نامههایی از رسول الله  ج به ابوموسی اشعری و طاهر بن أبی هاله رسیده بود که در آن پیامبر خدا  ج از آن‌ها خواسته بود تا با نقشهای جنگی و یا حملهای نظامی در پی کشتن اسود عنسی باشند.‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬

در هر حال نامههای مبارک پیامبر خدا  ج نتیجه خوبی داشت. همه اطرافی که نامهای از پیامبر اکرم  ج دریافت کرده بودند چه در مدت زندگی آنحضرت و چه پس از رحلتشان بر اسلام خود ثابت قدم ماندند. هیچ یک از آن‌ها مرتد نشد و از دین خود بازنگشت.‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬

سرداران حمیر و همدان نامههایی به مسلمانان یمن نوشته خاطر نشان کردند برای کمک به آن‌ها آمادهاند. درست در همین وقت اهل نجران برای رویا رویی با فتنه أسود عنسی در یک جا گرد هم جمع شدند. أسود عنسی با دیدن تحولات سریع منطقه و تجمعهای مسلمانان مرگ را جلوی چشمانش میدید.‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬

نامهها و پیک‌های پیاپی بین اهل همدان، اهل حمیر، حضرت معاذ بن جبل  ش و برخی از سران یمن رد و بدل میشد. البته احتمال دارد بین فروه بن مسیک و مسلمانان یمن نیز پیک‌هایی رد و بدل شده باشد، چرا که او نیز در به قتل رساندن أسود نقش داشت. قبل از همه عامر بن شهر همدانی به میدان کارزار با أسود عنسی رسید.‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬

تمام نیروهای اسلامی مستقر در یمن برای جنگ با أسود عنسی بسیج شدند. در اینجا باید اشاره شود که از گزارش‌های تاریخی بخوبی روشن میگردد که همه بر کشتن أسود با هم اتفاق نظر داشتند. آن‌ها بخوبی میدانستند با کشته شدن أسود ریشه این فتنه خشک خواهد شد، و یپروان او هیچ پناهگاهی نخواهند یافت. از اینرو آن‌ها با رأی اهل یمن اتفاق کردند که قبل از سر و سامان دادن مسائل داخلی هیچ حرکتی نکنند.‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬

یمنی‌ها و فیروز و داذویه توانستند با قیس بن مکشوح مرادی بر علیه أسود عنسی به اتفاق‌هایی دست یابند. این مرد سرلشکر سپاه أسود عنسی بود. اما در یک برخورد و بگومگو با أسود از او ناراحت شده از خیانت او بشدت بیم و ترس داشت.

بهمین صورت آن‌ها توانستند همسر فارسی أسود عنسی را با خود همپیمان کنند. این خانم دختر عموی فیروز فارسی بود. او پیش از این همسر شهر بن باذان بود. أسود کذاب شوهرش را کشته او را به ازدواج خود درآورده بود. این خانم آزاده نیز با تمام توانش در فکر رهایی دینش از چنگ این درندگان وحشی و جاهل بود.

او همراه با مسلمانان نقشهای چید تا این طاغوت ستمگری که خود را خدا تلقی میکرد را ترور کند. این زن آزاده راه مسلمانان برای کشتن أسود در رخت خوابش را هموار کرد. چون أسود کشته شد سر او را بریدند و جلوی پیروان مهاجمش انداختند. آن‌ها از دیدن سر بیجان رهبر خود بیم زده شده فرار را بر قرار ترجیح دادند.‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬

همان شبی که أسود کشته شد، ماجرا بر پیامبر خدا  ج وحی شد و ایشان به صحابه کرام مژده داده چنین فرمودند:

«قتل العنسي البارحة، قتله رجل مبارك من أهل بيت مباركين»

"دیشب عنسی کشته شد. او را مردی مبارک از خانوادهای مبارک به قتل رسانید".‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬

از آنحضرت پرسیده شد: آن مرد مبارک کیست؟ ایشان در جواب فرمودند: «فيروز، فاز فيروز». "فیروز، رستگار شد فیروز".

نقشه قتل أسود عنسی و نحوه اجرای آن‌را دکتر صلاح الخالدی در کتابش "صور من جهاد الصحابة" بروشنی بیان داشته است. ایشان در این کتاب تفاصیل آن حرکت‌های جهادی را بیان داشته که گروهی از صحابه کرام آن‌ها را رهبری کرده به نتیجه رساندهاند.‬‬‬‬‬‬[٢٢٧]‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬

[٢٢٧]- الکامل فی التاریخ، اثر/ ابن الأثیر:٢/١٧، و عصر الخلافة الراشدة، اثر/ دکتر العمری، ص:٣٦٤، و الیمن فی صدر الإسلام، اثر/ دکتر عبدالرحمن الشجاع، ص:٢٥٦، والطبقات الکبری، اثر/ ابن سعد: ٥/٣٥٣، و تاریخ الطبری: ٤/٤٩، ٥٠، و حرکة الردة، اثر/ دکتر علی العتوم، ص:٣٠٩.