حکایاتی طلایی از زندگی حضرت ابوبکر صدیق

فهرست کتاب

٩٢- مهمانوازی

٩٢- مهمانوازی

مهمانوازی یکی دیگر از صفات برجسته و خوبی‌های حضرت ابوبکر صدیق  س به شمار میآید. او در میهمانوازی سرآمد خاص و عام بود. خانوادهاش را چنان بار آورده بود که تا مهمان وارد خانهشان میشد فورا دست به کار شده از او پذیرایی میکردند. و اگر احیانا در مهمانوازی خانواده کوچکترین موردی را احساس میکرد فورا آن‌ها را بازخواست مینمود. بیایید حکایتی از مهمانوازی او را با هم بخوانیم.‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬

حضرت عبدالرحمن بن ابی بکر  س میگوید: اصحاب صفه افرادی تنگ دست و فقیر بودند. رسول الله  ج روزی فرمودند: «من كان عنده طعام اثنين فليذهب بثالث، ومن كان عنده طعام أربعة فليذهب بخامس أو سادس». " هر کس در خانهاش برای دو نفر غذا دارد - یک نفر از اصحاب صفه را بعنوان - نفر سوم با خود ببرد، و هر کس برای چهار نفر غذا دارد – یکی دو نفر از اصحاب صفه را بعنوان پنجمی و ششمی همراه با خود ببرد.‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬

حضرت ابوبکر صدیق  س با خود سه نفر را به خانه آورد. آن‌ها را در خانه گذاشته نزد نبی کریم  ج بازگشت و با رسول الله  ج شام را میل نمود، چیزی از شب را که خواست خدا بود نزد آنحضرت گذراند. چون بخانه بازگشت همسرش از ایشان پرسید: چه چیزی شما را از مهمانوازی مهمان‌هایت بازداشت؟ یعنی شما در خانه نبودید مهمان‌ها هم رویشان نشده غذا بخورند. ایشان برآشفته با تعجب پرسید: «وما عشيتهم؟!». "آیا تا حالا به مهمان‌ها غذا ندادهای؟!‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬

همسرش گفت: ما غذا را کشیدیم ولی آن‌ها راضی نشدند قبل از آمدن شما غذا بخورند.

عبدالرحمن بن ابوبکر  س میگوید: من از ترس اینکه پدرم ناراحت شده مرا ملامت کند یک گوشه ساکت نشسته، دم نمیزدم. اما او مرا صدا زده سخت سرزنش کرد. سپس نزد مهمان‌ها رفته به ایشان گفت: «كلوا هنيئا والله! لا أطعم أبدا». " بفرمائید نوش جان کنید. بخدا من میل ندارم و اصلا غذا نمیخورم".‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬

یکی از مهمان‌ها نیز قسم خورد که تا حضرت ابوبکر  س با آن‌ها روی سفره ننشیند و غذا نخورد او نیز لب به غذا نخواهد زد. حضرت ابوبکر  س فرمود: «هذه من الشيطان!». "این سوگند از وسوسه شیطان است".

سپس ایشان غذا کشیده همراه مهمان‌ها دوباره شام خوردند.

حضرت عبدالرحمن  س میفرماید: سوگند بخدا! هر لقمهای که ما بر میداشتیم غذا در ظرف بیشتر میشد، و وقتی که همه ما سیر شده از خوردن دست کشیدیم غذا از اول خیلی بیشتر شده بود".‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬

حضرت ابوبکر  س با تعجب دید که همه غذا سر جای خودش باقی مانده، بلکه از قبل کمی بیشتر هم شده، ایشان از همسرشان پرسید: «يا أخت بني فراس! ما هذا؟». "خواهر بنی فراس، ماجرا چیست؟". او گفت: این غذا سه برابر اول شده است.

ایشان از آن غذا میل فرمودند، سپس آن‌را گرفته خدمت پیامبر خدا  ج تشریف آوردند. آن غذا تا صبح نزد پیامبر خدا  ج بود. قبل از این روزها بین ما و کافران مکه پیمان صلح بود. و مدت این عهدنامه پایان یافته بود. ما برای رویارویی با آن‌ها سپاه بزرگی ترتیب میدادیم. سپاهمان را به دوازده گروهان تقسیم کرده بودیم و بر هر گروهان، یکی از جنگجویان چیره دست را به عنوان فرمانده تعیین نموده بودیم.‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬

خدا بهتر میداند زیر دست هر فرمانده چند نفر سرباز بود. همه این سپاه با همین غذا آنروز صبح صبحانه خوردند.‬‬‬‬‬‬‬[١٠٠]‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬

ما لقمه برمی داشتیم وغذا در ظرف از اول هم بیشتر می شد.‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬

[١٠٠]- بنگرید به: صحیح البخاری، حدیث:٣٥٨١، و صحیح مسلم، حدیث:٢٠٥٧.