بگو مگوی حضرت صدیق با صحابه کرام رضی الله عنهم درباره سپاه اسامه
روزی که رسول الله ج تصمیم گرفته بود سپاه اسامه را بسوی رومیان گسیل دارد وضعیت دولت اسلامی بکلی فرق میکرد. با رحلت رسول اکرم ج همه چیز کاملا تغییر یافت. حال؛ تمساحهای فتنه و آشوب از هر سو دهان بازکرده برای بلعیدن مسلمانان لحظه شماری میکنند. در این موقعیت بسیار بحرانی که چالشهای زیادی جامعه اسلامی را بشدت تهدید میکرد صحابه کرام س به حضرت ابوبکر صدیق س مشوره دادند تا سپاه اسامه را در مدینه نگه دارد.
ایشان خدمت رسیده عرض کرد: در حال حاضر این سپاه نمایانگر قدرت و توان واقعی مسلمانان است، همانطور که میبینید قبائل عربی یکی پس از دیگری از حمایت تو دست کشیده مرتد میشوند. پس در این وضع فوق العاده خطرناک، اصلا مناسب نیست تنها بازوی توانمند اسلام را از خود دور کنید.
در این اثنا حضرت اسامه بن زید، حضرت عمر فاروق را از جُرف نزد حضرت ابوبکر س فرستاده بود تا از ایشان برای بازگرداندن لشکر به مدینه منوره اجازه بگیرد.
فرمانده این پیام را فرستاده بود:" نامدارترین سرداران و مهمترین شخصیات جامعه اسلامی در سپاه من هستند، من از این هراس دارم که مبادا در دوری آنها از مدینه مشرکان به خلیفه رسول الله ج، خانواده پیامبر خدا ج و سایر مسلمانان ضرری برسانند".
حضرت ابوبکر س با وجود اصرار مداوم آنها پیشنهادشان را نپذیرفت و بر حمله نظامی برنامهریزی شده پافشاری کرده، دستور داد سپاه اسامه بطرف سرزمینهای شام حرکت کند. هر چند وضعیت بحرانی و نگران کننده باشد و نتائج کار هر چند ترسناک به نظر آید!
از سوی دیگر پذیرفتن دستور خلیفه برای حضرت اسامه و سایر فرماندهان چندان آسان نبود، آنها تمام کوشش و تلاش خود را بخرج دادند تا حضرت ابوبکر را از تصمیمش منصرف کنند. چون فشارها از هر جانب بر حضرت ابوبکر س شدت گرفت ایشان مهاجران و انصار را برای بحث و بررسی در این زمینه فرا خواند. در این جلسه طولانی و پر سر و صدا همه جوانب قضیه مورد مطالعه و بررسی دقیق قرار گرفت. حضرت عمر بن خطاب س از مخالفان شدید دور شدن سپاه اسامه از پایتخت بود. او از اینکه مبادا مشرکانی که در هر سو دندان تیز کردند تا به مدینه منوره حمله کنند و خانواده پیامبر اکرم ج و خلیفه مسلمانان را به اسارت گرفته مسلمانان را قتل عام کنند، بشدت هراس داشت. سایر سرداران صحابه نیز چنین پیشنهادی داشتند و پریشانی و بیم و هراس خود را از حوادث ناگواری که احتمال وقوع آنها پس از ارسال سپاه اسامه به خارج از منطقه است، ابراز داشتند.
حضرت ابوبکر س بدون اعلام هیچگونه تصمیمی پایان نشست جلسه اول را اعلام کرد.
آن حضرت س برای دوستانش فرصتی فراهم نمود تا با آزادی کامل دیدگاههای خود و پیشنهادهایشان را تقدیم دارند. و آنها نیز در آرامش کامل و با استدلال به آنچه تصور میکنند پیشنهادات و دید خود را خوب و روشن بیان داشتند. خلیفه مسلمانان پس از شنیدن تمامی آراء و دیدگاههای افراد جلسه را برچید. پس از آن دستور دادند تا همه آنها در جلسه عمومی در مسجد نبوی جمع شوند. در این اجتماع حضرت ابوبکر س صحابه کرام را مورد خطاب قرار داد.
ایشان به صراحت به تمام حاضرین فرمود: همه شما باید تصور تعطیل کردن آن برنامهای که رسول الله ج ترتیب داده بود را از سرهایتان بیرون کنید. ایشان با عزم راسخ اعلام کرد که من بزودی این سپاه را اعزام خواهم کرد، حتی اگر در پی آن مدینه منوره به تسخیر مرتدان درآید!
حضرت ابوبکر س در این سخنرانی تاریخی خود فرمود: «والذي نفس أبي بكر بيده! لو ظننت أن السباع تخطفني لأنفذت بعث أسامة كما أمر به رسول الله ج ولو لم يبق في القرى غيري لأنفذته». "قسم به ذات آن پروردگاری که جان ابوبکر در دست اوست! اگر بدانم که درندگان مرا تکه پاره خواهند کرد باز هم سپاه اسامه را بنا به دستور رسول الله ج حتما میفرستم و اگر در مدینه تک و تنها بمانم باز هم سپاه را بسوی هدفش میفرستم".[١٩٨]
در سال ١١ هـ پیامبر اکرم ج با رومیان فلسطین و بلقاء اعلام جنگ کردند.
من این سپاه را باید بفرستم، حتی اگر در پی آن مدینه منوره آماج تاخت و تاز مشرکان گردد
[١٩٨]- البدایة والنهایة: ٦/ ٣٠٩، و تاریخ الطبری: ٤/ ٤٥، ٤٧.