٢٤٩- رفتار نیکو با ملتهای رها شده از یوغ خودکامگان!
یکی از مهمترین پایههای سیاست خارجی حضرت ابوبکر س این بود که باید در تمامی شهرها و کشورهایی که فتح شده به قلمرو مسلمانان میپیوستند عدالت و انصاف و داد و امنیت و آرامش برقرار شود تا مردم با چشمان خود نظارهگر فرق بین حکومت ظلم و ستم و استبداد و خودکامگی گذشته با حکومت عدل و انصاف و دادخواهی اسلامی باشند. و این نشود که خدای ناخواسته مردم احساس کنند حکومتی ظالم و جابر و مستبد و سرکش از میان رفته تا نظامی دیگر چون آن بر سر کار آید. حضرت ابوبکر س به فرماندهان و لشکریانش دستور داده بود تا با مهر و شفقت و دلسوزی و عدل و انصاف و خوش اخلاقی با مردم برخورد کنند تا مبادا شوق جنگ و ستیز در آنها شعلهور شود و به خونخواهی و انتقام قیام کنند. ملتهای شکست خورد همیشه نیاز به لطف و نرمی و نوازش دارند. مسلمانان در مناطق فتح شده از تمامی وسائل افراد و خانه و زندگیشان محافظت میکردند. ملتهایی که سرزمینهایشان تازه فتح شده بود با ناباوری شاهد حکومتی انسان دوستانه و بسیار با ذوق و سلیقه بودند که در بین ملتهای شکست خورده عدل و انصاف برقرار داشته به کسی ظلم نمیورزد، و دعوت رهایی بخش و ندای سعادت و رستگاری را در بین مردم پخش میکند، و در کوتاه زمان پرتو ایمان در دلها نشسته مردم فوج فوج و گروه گروه به اسلام گرویده زیر پرچم توحید در مقابل پروردگار و خالق و آفریدگارشان سرسجده شکر بجای آوردند که آنها را از تاریکیهای ظلمت رهایی بخشیده دلهای آنها را با نور ایمان روشنایی و جلال و جمال بخشید.
درست بر خلاف رویه مسلمانان؛ سپاهیان روم و یا لشکریان امپراطوری فارس چون بر شهری چیره میشدند خشت خشت آنرا از جای کنده شهر را بکلی ویران میکردند. و مردمان را بشدت وحشت زده و حیران و سر گردان مینمودند. حیا و حرمت و احترام و انسانیت را زیر سم اسبهایشان پایمال میکردند. مردم زیر آتش حقد و کینه آنها چه تباهیها و بربادیها و کشتارها و جنایتها که ندیده بودند. حکایتهای خونبار این وحشیگریها و انسان کشیها نسل اندر نسل در بین مردم منتقل میشد.
عادت سپاهیان کفر بر این بود که چون بر دشمن خود چیره میشدند، اموال و دارائیها و جان و ناموس آن ملت و پادشاه و حکومتشان را بر خود حلال میدانستد. و برای اعلام پیروزی خود، و مژده دادن به پادشاهشان سرهای دشمن را بریده برای او میفرستادند.
پس از جنگ وحشتناکی که بین سپاهیان اسلام با قراولان امپراطوری روم درگرفت فرماندهان مسلمان خواستند با رومیان به همین شیوه خود آنها برخورد کنند. حضرت عمرو بن عاص و حضرت شرحبیل بن حسنه سر یکی از فرماندهان نامی رومیان را از گردن جدا کرده بدست عقبه بن عامر دادند تا همراه با مژده پیروزی به حضرت ابوبکر س برساند. چون این سر به مدینه منوره رسید حضرت خلیفه بسیار ناراحت شده به سختی برآشفت. حضرت عقبه با دیدن این منظره عرض کردند: ای خلیفه رسول الله! اینها با ما همینطور برخورد میکنند.
حضرت ابوبکر س فرمودند: «آستنان بفارس والروم؟ لا يحمل إلي رأس إنما يكفي الكتاب والخبر». "آیا از راه و رسم رومیان و فارسیان پیروی میکنید؟ حق ندارید سری را برای من بیاورید. تنها نامه و خبر کافی است".[٢٨٠]
[٢٨٠]- تاریخ الخلفاء، اثر/ السیوطی.