حکایاتی طلایی از زندگی حضرت ابوبکر صدیق

فهرست کتاب

تفاصیل هجرت به مدینه

تفاصیل هجرت به مدینه

حضرت صدیق اکبر  س برای هجرت از مدت‌ها پیش آمادگی گرفته بود. دو شتر خریده از آن‌ها خوب نگهداری میکرد. چون اجازه هجرت داده شد ایشان خدمت رسول الله  ج عرض کردند: «فخذ بأبي أنت يا رسول الله إحدى راحلتي هاتين» - پدرم فدایت ای رسول الله! لطف نموده یکی از این دو شتر را قبول فرمائید -.‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬

پیامبر اکرم  ج فرمودند: «بالثمن» - البته با پرداخت قیمت آن!

حضرت عائشه  ل میفرماید: بعد از آن ما با سرعت آمادگی گرفتیم. در یک خورجین برای هر دویشان غذا آماده کردیم. خواهرم اسماء  ل برای بستن خورجین کمر بندش را دو نیم کرد. از اینروست که لقب او«ذات النطاقین» شد. پس از آن حضرت رسول اکرم  ج و حضرت ابوبکر صدیق  س مدت سه شب در غار ثور پنهان شدند. عبدالله بن ابوبکر شب را با آن‌ها میگذرانید. او نوجوانی زبر و زرنگ و زیرک و باهوش بود. در تاریکی سحر او از غار ثور برمیگشت و صبح طوری در مکه وانمود میکرد گویا شب را در شهر بوده است. هر نقشهای قریش بر علیه پیامبر اکرم  ج میچید را عبدالله در تاریکی شب به پیامبر خدا  ج میرسانید.‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬

برای تأمین شیر مسافرهای مبارک این سفر تاریخساز، غلام حضرت ابوبکر  س که عامر بن فهیره نام داشت در تاریکی شب گله گوسفند را بسوی غار هی میکرد. آن دو از شیر تازه گوسفندان مینوشیدند. عامر بن فهیره در همان تاریکی شب رمه گوسفندان خود را بار دیگر به مکه باز میگردانید.‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬

سه شبی که آن‌ها در غار پناه گرفته بودند حکایت به همین منوال جریان داشت.

آن شخصی که از قبیله بنودیل بود و پیامبر اکرم  ج و حضرت ابوبکر  س برای راهنمایی مسیر راه با او توافق کرده بودند و به او گفته بودند سه شب بعد خود را به غار ثور برساند سر وقت طی شده بدانجا رسید. این مرد همه راه‌ها منطقه را بخوبی بلد بود. او همراه نبی اکرم  ج و حضرت ابوبکر و عامر بن فهیره رخت سفر بسته براه افتاد. آن‌ها در این سفر راه ساحل را انتخاب کردند.[٥٥]

کسی جز حضرت علی بن ابی طالب، حضرت ابوبکر صدیق  س و خانواده او از هجرت پیامبر اکرم  ج از مکه اطلاع نداشتند.

پیامبر اکرم  ج و حضرت ابوبکر از در پشتی خانه ابوبکر بیرون رفتند تا قریش از سفرشان بویی نبرد و سد راه نشود.[٥٦]

[٥٥]- صحیح البخاری، حدیث: ٣٩٠٥.

[٥٦]- السیرة النبویة، اثر ابن کثیر: ٢/ ٢٣٣، ٢٣٤.