نگاهی به اعتبار و جایگاه سنت

فهرست کتاب

معنی حجیت سنت

معنی حجیت سنت

مقدمات لازم را به پایان بردیم و اکنون وارد اصل مطلب خواهیم شد.

بدون شک خداوند سبحان تنها فرمانروا و صاحب امر، هیچ جز او نیست و هیچ مخلوقی حق فرمانروایی بر هم نوعان خود ندارد.

قرآن کریم در این باره می‌فرماید: ﴿إِنِ ٱلۡحُكۡمُ إِلَّا لِلَّهِۖ[يوسف: ۴ و ۶۷].

«فرمانروایی، از آن خداست و بس».

همه‌ی مسلمانان بر این امر و لزوم پیروی از حکم و فرمان خدا اتفاق نظر دارند.

آنگاه، چون حکم عبارت از: خطاب نفسی خداوند، است و بدون دلیل و نشانه هم نمی‌توان از آن اطلاع پیدا کرد، خداوند دلایل و نشانه‌های آن از قبیل: کتاب، سنت، اجماع، قیاس و دیگر ادله را برایمان مشخص نموده تا از این طریق نسبت به حکم مورد خطاب خداوند علم یا ظن پیدا کرده و بدان گردن نهیم.

بنابراین حجت بودن سنت یعنی اینکه: دلیل و علامت حکم خداوند است که علم یا ظن را نسبت به آن به ما داده و پرده از روی آن بر می‌دارد. لذا هرگاه به واسطه‌ی آنها درباره‌ی حکم خدا به علم کامل یا ظن و گمان دست نیافتیم، گردن نهادن و به اجرا در آوردن آن بر ما واجب می‌شود. از این رو علما در توضیح معنی حجیت سنت گفته‌اند:

یعنی: لزوم عمل به مقتضای آن.

پس معنای حقیقی حجت بودن عبارت از پرده برداشتن و راهنمایی کردن است، که لزوم عمل به معنای آن پدید می‌آید. چون حکم و فرمان خدا محسوب می‌گردد.

از توضیحات گذشته روشن شد که نمی‌توان در معنای حجیت سنت گفت: یعنی اینکه حکم را در خارج اثبات و ایجاد کرده و پیامبر نیز فرمانروا است، زیرا هیچکس چنان سخنی نگفته است.

اگر بگویی: خداوند به دلیل آیه‌ی: ﴿وَأَطِيعُواْ ٱللَّهَ وَٱلرَّسُولَ [۳۲۹]«و از پیغمبر اطاعت کنید». پیروی از پیامبر را واجب کرده، که آن هم مستلزم فرمانروایی پیامبر نیز شده و اینکه اوامر و نواهی صادره از طرف وی احکام او محسوب می‌شوند نه احکام و فرامین صادره از سوی خداوند. چون معنی وجوب اطاعت از پیامبر جز این نیست که خداوند تن در دادن به کردارهای ایشان را بر ما لازم دانسته است. از این رو در اینجا دو حکم وجود دارد: واجب کردن الگوبرداری، که از طرف خداوند است و واجب نمودن کردار که از جانب پیامبر صورت می‌پذیرد. پس پیامبر نیز فرمانروا به حساب می‌آید.

در پاسخ می‌گویم: هرگز چنین نیست، چه فرمانروا و واجب کننده‌ی الگوبرداری و کرداری، که صیغه‌ی امر و خطاب آن از طرف خداوند صادر می‌گردد، تنها خداوند متعال می‌باشد. تمام آنچه وجود دارد اینکه: خداوند صدور صیغه‌ی حاوی امر از سوی پیامبر را نشانه و دلیل واجب نمودن آن کردار از جانب خدا قرار داده است.

بنابراین معنی آیه‌ی (و اطیعوا الرسول) این است که: اگر صیغه‌ی در بر گیرنده‌ی امر نهی از سوی پیامبر صادر شد، بدانید و یقین داشته باشیدکه من آن کردار را بر شما واجب یا حرام کرده‌ام، چنانکه گفته می‌شود: هرگاه خورشید از خط استوا تجاوز کرد بدانید که نماز ظهر را بر شما واجب نموده‌ام.

علاوه بر آن ما معتقدیم: اگر دستور تن در دادن به دستورات پیامبر از سوی خداوند صادر نمی‌گشت گردن نهادن به آنها بر ما لازم نمی‌شد. پس گرچه پیامبر به ظاهر قانون گذار و فرمانروا است ولی در واقع تنها خداوند فرمانروا و او صاحب امر می‌باشد.

[۳۲۹] - نساء ـ ۵۹، مائده-۹۲، محمد-۳۳، تغابن-۱۲