نگاهی به اعتبار و جایگاه سنت

فهرست کتاب

۱ – جواز استقلال سنت در قانون‌گذاری

۱ – جواز استقلال سنت در قانون‌گذاری

حقیقتاً با دلایل زیر عقلاً و شرعاً جایز است سنت مستقل باشد.

الف: اگر درست نمی‌بود پیروی از سنت مستقل صورت نمی‌گرفت، ولی در واقعیت جامه عمل به تن پوشیده است همانطور که بیان آن نسبت به شریعت ما و سنت رسول می‌آید، و ضمناً در شریعت موسی و ابراهیم چنین چیزی به وقوع پیوسته است. در شریعت موسی همانطور که توضیح دادیم موسی قبل از نزول تورات فرعون را دعوت کرد و از او خواست هدایت شود و بر او اتمام حجت کرد و در نهایت بعد از اتمام حجت خداوند او را به خاطر عصیان و نافرمانیش نابود کرد، همه این‌ها سنت موسی بود و کتاب تورات بعد از این‌ها نازل شد.

اما در مورد حضرت ابراهیم: چون خداوند او را در خواب مکلف کرد که پسرش را قربانی کند و پسرش را مکلف به پیروی نموده و هردو جوانمردانه دستور پروردگار را امتثال کردند و به خاطر همین امتثال و پیروی آنها را به احسان متصف می‌کند.

چنین دستور امکان ندارد در صحف ذکر شود چون ابتلاء و آزمایش است و خداوند در خواب به او دستور داد.

خداوند می‌فرماید:

﴿وَنَٰدَيۡنَٰهُ أَن يَٰٓإِبۡرَٰهِيمُ١٠٤ قَدۡ صَدَّقۡتَ ٱلرُّءۡيَآۚ إِنَّا كَذَٰلِكَ نَجۡزِي ٱلۡمُحۡسِنِينَ١٠٥ إِنَّ هَٰذَا لَهُوَ ٱلۡبَلَٰٓؤُاْ ٱلۡمُبِينُ١٠٦ وَفَدَيۡنَٰهُ بِذِبۡحٍ عَظِيمٖ١٠٧[الصافات: ۱۰۴-۱۰۷].

(فریادش زدیم که: ای ابراهیم! تو خواب را راست دیدی و دانستی ما این گونه به نیکوکاران پاداش می‌دهیم. این‌ها مسلماً آزمایشی است که بیانگر است. ما قربانی بزرگ و ارزشمندی را فدا و بلاگردان او کردیم).

این دو رسول کمتر از رسول اکرم نیستند چون هر کدام از آنها به غیر از سنت، کتاب هم داشتند.

ب: اگر سنت مستقل نمی‌بود باید از این پیروی منع می‌شدند، ولی در بحث ادله شرعی ذکر کردیم اصلاً احساس نشد که منع شده باشند و حتی مانع عملی هم وجود ندارد.

بدون شک خداوند می‌توانست به پیامبرش دستور دهد احکامی را ابلاغ کند که در کتاب یافت نمی‌شوند یا اصلاً هر حکمی را بدون لفظ قرآن نازل می‌فرمود سپس برای تأکید و بیان آن قرآن را نازل می‌کرد یا حتی کتاب را هم نازل نمی‌کرد چون شرط رسالت انزال کتاب نیست.

﴿لَا يُسۡ‍َٔلُ عَمَّا يَفۡعَلُ وَهُمۡ يُسۡ‍َٔلُونَ٢٣[الأنبياء: ۲۳].

و هیچ گمانی نیست که پیامبر با دلالت معجزه در تبلیغ حکم دین - خواه آن تبلیغ قرآن باشد یا سنت یا حکم مستقل باشد یا مبین یا مؤکد از خطا و اشتباه - معصوم است، حتی اگر همه دین توسط سنت بیان می‌شد و آن را تبلیغ می‌کرد باز هم معصوم بود و اتمام حجت بر مردم ثابت می‌گردید و بر مردم لازم می‌شد که از آن پیروی کنند پس بدون شک سنت وحی حقی است که در تشریع مستقل است.

بدون شک قرآن و سنت در نزول از طرف خدا و حجیت مساوی هستند، پس چرا سنت هم مانند قرآن مستقل نباشد؟ هر چند قرآن مشخصه‌های مخصوص خود را دارد که از سنت جدا می‌شود ولی هیچکدام از این‌ها شرط حجیت نیستند و مستلزم استقلال قرآن در تشریع نمی‌باشند.

پس چه مانعی برای استقلال سنت وجود دارد ؟

سوم: اگر استقلال نداشت تأکید و تبین قرآن توسط سنت جائز نبود چون تأکید فرع شایستگی تأسیس است و تبین نوعی استقلال است و هر مانعی که برای استقلال فرض می‌شود برای تبین هم قابل احتمال است هر مانعی به خاطر خللی است و خلل در هر کدام منجر به جهل مکلف نسبت به حکم خدا و عدم برپایی آن به صورت صحیح می‌گردد.