نگاهی به اعتبار و جایگاه سنت

فهرست کتاب

حمایت از سنت با عدالت راوی تحقق می‌یابد

حمایت از سنت با عدالت راوی تحقق می‌یابد

چیزی که در حجیت و حمایت سنت قابل اعتماد است عدالت و ثقه راویان است و این روند باید تا پایان سند ادامه داشته باشد خواه از راه حفظ صورت گیرد یا کتابت یا اصلاً توسط فهمی حاصل شود که بدون گنگی و ابهام، معانی را در قالب الفاظ قالب ریزی کند، هر کدام از روش‌های فوق برای حمایت سنت کافی است مادام که راوی عادل باشد اگر هر سه روش با عدالت راوی در یک اثر رعایت گردند، آن حدیث در اوج نگهداری و حفظ می‌باشند، ولی اگر عدالت راوی به وقوع نپیوندد، وقوع روش‌های گذشته هیچ ارزشی ندارد و در این موقعیت از تحریف و تبدیل و بیهوده کاری امین نمی‌شویم. و اگر حفظ یا کتابت یا فهم یا عدالت و جود نداشت به طریق اولی اعتماد را از دست می‌دهد و نمی‌توان به چنین نوشته‌هایی اعتماد کرد مگر کتاب‌های یهود و مسیح نوشته نشدند و تدوین نگشتند، ولی باز هم دچار تحریف و تبدیل شدند، چون عدالت راویان و کاتبان آنها محقق نگردید، در نتیجه هیچکس به صحت انها اعتقاد ندارد و حتی آنها را مخالف نسخه اصلی می‌داند.

خداوند می‌فرماید:

﴿فَوَيۡلٞ لِّلَّذِينَ يَكۡتُبُونَ ٱلۡكِتَٰبَ بِأَيۡدِيهِمۡ ثُمَّ يَقُولُونَ هَٰذَا مِنۡ عِندِ ٱللَّهِ لِيَشۡتَرُواْ بِهِۦ ثَمَنٗا قَلِيلٗاۖ فَوَيۡلٞ لَّهُم مِّمَّا كَتَبَتۡ أَيۡدِيهِمۡ وَوَيۡلٞ لَّهُم مِّمَّا يَكۡسِبُونَ٧٩[البقرة: ۷۹].

(وای بر کسانی (از احبار) که کتاب را با دست خود می‌نویسند و آن گاه می‌گویند (به بی‌سوادان ): این (توراتی است که) از جانب خدا آمده است تا به بهای کمی آن (تحریف شده‌ها) را بفروشند! وای بر آنان چه چیزهائی را با دست خود می‌نویسند! و وای بر آنان چه چیزهائی را به چنگ می‌آورند).

کتابت مستلزم حجیت نیست.

اگر مسئله حیاتی در محافظت و حمایت سنت، عدالت راوی باشد با رعایت هر یک از روش‌های گذشته یقین پیدا می‏کنیم که کتابت مستلزم حجیت و تنها راه هم نمی‌باشد، هر چند این موضوع روشن‌تر از سپیده دم است ولی برای اعتماد و اطمنان بیشتر به ذکر دلائل می‌پردازیم.

می‌دانیم رسول اکرم ج اصحاب را برای تعلیم دین و احکام به سوی قبائل گوناگونی می‌فرستاد ولی همراه هیچ کدام از آنها قرآن مکتوبی را نفرستاد بلکه برای ابلاغ و اقامه حجت تنها نماینده رسول خدا کافی بود و مردم به پیروی از آنها ملزم بودند و هیچ فردی نمی‌تواند ثابت کند که پیامبر همراه آنها مقداری از قرآن فرستاده اما همیشه رسول اکرم همراه آنها نامه‌ای برای معرفی می‌نوشت و بعضی مواقع مقداری از احکام سنت که هیچ نص و ایه‌ای در مورد آنها وجود نداشت همراه آنها می‌فرستاد یا اگر آیه‌ای هم در نامه‌ها می‌نوشت برای اقامه حجت کافی نبود.

نتیجه می‌گیریم که رسول اکرم بر عدالت و حافظه نمایندگان اعتماد می‌کرد و برای اقامه حجت ولزوم پیروی از دین این دو کافی بود.

همه معتقد هستیم که نماز ستون دوم دین است ولی هیچ مجتهدی نمی‌تواند چگونگی اقامه آن را در قرآن پیدا کند بلکه باید حتماً در سنت نبوی کیفیت اقامه آن را به دست آورد، ولی هرگز ثابت نشده که پیامبر فرموده باشد کیفیت اقامه نماز من را بنوسید پس اگر برای حجیت کتابت لازم است چرا پیامبر به نوشتن این وظیفه مهم دستور نداد؟ آیا ممکن است رسول خدا این وظیفه مهم و خطیر را اهمال کند در حالی که بدون سنت هیچ مجتهدی از اصحاب یا تابعی نمی‌تواند با عقل و اجتهد در قرآن آن را اجرا نماید؟

یبان کردیم که سنت ضرورت دینی است و برای این اصل استدلال کردیم تا مجالی برای شک و شبهه و دو دلی باقی نماند ولی هرگز رسول خدا دستور ندادند که هرچه از دهان مبارکش تراوش می‌کند نوشته شود، پس اگر حجیت سنت متوقف بر کتابت باشد حتماً رسول خدا دستور نوشتن آن را صادر می‌فرمود و هرگز آن را اهمال نمی‌کرد.

بعد از این دلائل می‌گویم: اگر یهود و نصاری این شبهه را به دست بگیرند می‌گویند: قرآن حجت نیست چون از آسمان به صورت مکتوب نازل نشده است، اگر قرآن حجت می‌بود حتماً شارع به آن اهتمام می‌فرمود، همانطور که به تورات و انجیل اهتمام فرمود.

عزیزان برای این شبهه چه جوابی دارند؟ که می‌گویند: کتابت یکی از لوازم حجیت است اگر جواب آنها این باشد که عصمت پیامبر ما را از نزول مکتوبی قرآن بی‌نیاز می‌کند، یهود و نصاری در جواب می‌گویند: موسی و عیسی هم معصوم بودند ولی خداوند به عصمت آنها اکتفاء نکرد و تورات و انجیل را به صورت مکتوبی نازل فرمود پس عصمت تنها کافی نیست.

ولی ما عموم مسلمانان از طرف خود می‌توانیم بگویم: همانطور که عصمت رسول ما را از نزول نوشتاری قرآن بی‌نیاز می‌کند وجود عدالت هم ما را از نوشتن سنت در حجیتش بی‌نیاز گردانیده است ولی با این تفاوت که عصمت یقین پرور است ولی عدالت گمان پرور و خداوند در فروع ما را به ظن مکلف ساخته است نه یقین چون در مورد هر کدام از احکام یقین از توان و تحمل ما به در است.

خداوند می‌فرماید:

﴿لَا يُكَلِّفُ ٱللَّهُ نَفۡسًا إِلَّا وُسۡعَهَاۚ لَهَا مَا كَسَبَتۡ وَعَلَيۡهَا مَا ٱكۡتَسَبَتۡۗ رَبَّنَا لَا تُؤَاخِذۡنَآ إِن نَّسِينَآ أَوۡ أَخۡطَأۡنَاۚ رَبَّنَا وَلَا تَحۡمِلۡ عَلَيۡنَآ إِصۡرٗا كَمَا حَمَلۡتَهُۥ عَلَى ٱلَّذِينَ مِن قَبۡلِنَاۚ رَبَّنَا وَلَا تُحَمِّلۡنَا مَا لَا طَاقَةَ لَنَا بِهِۦۖ وَٱعۡفُ عَنَّا وَٱغۡفِرۡ لَنَا وَٱرۡحَمۡنَآۚ أَنتَ مَوۡلَىٰنَا فَٱنصُرۡنَا عَلَى ٱلۡقَوۡمِ ٱلۡكَٰفِرِينَ٢٨٦[البقرة: ۲۸۶].

(‏خداوند به هیچکس جز به اندازه توانائیش تکلیف نمی‌کند (و هیچ‌گاه بالاتر از میزان قدرت شخص از او وظائف و تکالیف نمی‌خواهد. انسان) هر کار (نیکی که) انجام دهد برای خود انجام داده و هر کار (بدی که) بکند به زیان خود کرده است. پروردگارا! اگر ما فراموش کردیم یا به خطا رفتیم، ما را (بدان) مگیر (و مورد مؤاخذه و پرس و جو قرار مده)، پروردگارا! بار سنگین (تکالیف دشوار) را بر (دوش) ما مگذار آن چنان که (به خاطر گناه و طغیان) بر (دوش) کسانی که پیش از ما بودند گذاشتی. پروردگارا! آنچه را که یارای آن را نداریم بر ما بار مکن (و ما را به بلاها و محنتها گرفتار مساز) و از ما درگذر و (قلم عفو بر گناهانمان کش) و ما را ببخشای و به ما رحم فرمای. تو یاور و سرور مائی، پس ما را بر جمعیت کافران پیروز گردان.‏)

اما اگر راویان حدیث به حد تواتر رسیدند، مانند عصمت، مفید یقین می‌باشند هر چند از راه کتابت هم نقل نشده‌اند و بعضی از سنت با روش کتابت نقل شده ولی باز هم شبهه گر می‌گوید: تنها قرآن حجت است و سنت سهمی از آن نبرده پس لازم است شبهه ساز هم مانند ما اعتراف کند که نوشتن شرط حجیت بودن نیست و همچنین رسیدن راویان به حد تواتر و عدالت آنها و حافظه قویشان ـ هر چند احادباشند ـ هر کدام از این‌ها به منزله عصمت پیامبر در نگهداری از مصادر در حجیت و ثبوت آنها می‌باشد، تا فرصت سخن پراکنی را از یهود و نصاری را بگیریم و شبهه‌های آنها را باطل گردانیم.