دو جمله زیبا از امام شافعی در این مورد
امام شافعی دو جملهی زیبا دارد که هر دشمنی را محکوم میکند و ریشه و اساس اختلاف و دو دستگی را در این مسئله از بیخ و بن بیرون میآورد.
۱- امام قبل ذکر مذاهب در مورد استقلال سنت که ما آنها را بیان کردیم میفرماید:
«رسول خدا در هر مورد که نص قرآنی وجود نداشته باشد به دستور و حکم خداوند خود احکام صادر میفرماید، ضمناً خداوند در آیه ذیل این اصل را به ما یادآور میکند»
﴿وَكَذَٰلِكَ أَوۡحَيۡنَآ إِلَيۡكَ رُوحٗا مِّنۡ أَمۡرِنَاۚ مَا كُنتَ تَدۡرِي مَا ٱلۡكِتَٰبُ وَلَا ٱلۡإِيمَٰنُ وَلَٰكِن جَعَلۡنَٰهُ نُورٗا نَّهۡدِي بِهِۦ مَن نَّشَآءُ مِنۡ عِبَادِنَاۚ وَإِنَّكَ لَتَهۡدِيٓ إِلَىٰ صِرَٰطٖ مُّسۡتَقِيمٖ٥٢ صِرَٰطِ ٱللَّهِ ٱلَّذِي لَهُۥ مَا فِي ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَمَا فِي ٱلۡأَرۡضِۗ أَلَآ إِلَى ٱللَّهِ تَصِيرُ ٱلۡأُمُورُ٥٣﴾[الشورى: ۵۲-۵۳].
(همانگونه که به پیامبران پیشین وحی کرده ایم، به تو نیز به فرمان خود جان را وحی کرده ایم، تو که نمیدانستی کتاب چیست و ایمان کدام، و لکن ما قرآن را نور عظیمی نموده ایم که در پرتو آن هرکس از بندگان خویش را به راه رهنمون میسازی. راه خدایی که متعلق بدو است همهی چیزهایی که در آسمانها و زمین است، هان! همه کارها به خدا باز میگردد).
رسول خدا قوانینی را همراه قرآن وضع فرموده، و همچنین قوانین دیگری را وضع فرموده که در قرآن اساسا نصی در مورد آنها نازل نشده است». [۵۰۶]
«خداوند دستور داده همه دستورات استقلالی رسول اجرا شوند، و بیان فرموده اطاعت از آنها اطاعت از پروردگار و رها کردن آنها نا فرمانی خداوند است، و هیج راه فراری برای پشت کردن به سنت رسول خدا باقی نگذاشته.
رسولخدا ج میفرماید: «هان! اگاه باشید کتاب خدا و نمونه آن به من داده شده است، آگاه باشید شاید مردی متکبر بر روی صندلی بشیند و بگوید: قرآن را بگیر و حلالش را حلال و حرامش را حرام بدانید.اما ایگونه نیست حرام رسول اکرم هم مانند حرام قرآن است » [۵۰۷]
۲- امام شافعی بعد از ذکر مذاهب درمورد حدیث مستقل میفرماید: [۵۰۸]
«فرق نمیکند که کدام یک از مذاهب را برگذینیم بلکه این نکته مهم است که خداوند اطاعت از رسول خدا را واجب فرموده و معذرت هیچکس را در مخالفت ایشان نمیپذیرد، و بیان فرموده: که همه انسانها در دین نیازمند رسول خدا هستند، و در این باره حجت را بر مردم اقامه فرموده، مثلاً فرائض قرآن را تبیین و مراد خداوند را بیان نموده تا مردم بدانند که سنت مبین احکام قرآن است، و قرآن و سنت مستقل هیچ تفاوتی با هم ندارند، چون حکم خدا و حکم رسول خدا با هم تناقص ندارند بلکه لازم و ملزوم یکدیگر هستند». [۵۰۹]
«حدیث رافع که در گذشته آن را نقل کردیم به این حقیقت اشاره میکند».
[۵۰۶].احمد شاکر میفرماید: منظور امام شافعی این است که رسول خدا بعضی از احکام منصوص علیه قران را بیان فرموده و بعضی دیگر که در قران نصی در مورد آنها نازل نشده خودش وضع فرموده است. [۵۰۷]. سفیان از سالم ابو نضر مولی عمر بن عبد الله راوی حدیث است. [۵۰۸]. الرساله ص ۱۰۴. ۱۰۵ [۵۰۹]. شیخ شاکر میگوید: کلمة اخری، صفت است برای موصوف محذوف که سنت است، یعنی اگر سنت مبین قرآن است و سنت دیگری بیان چیزی است که در قرآن وجود ندارد، بنا بر این حکم خدا و رسول با هم تضاد ندارند بلکه لازم و ملزوم همدیگرند،. سپس بیان میفرماید که این کلمه در برخی از نصوص خطی با (خاء ) روایت شده که مخالف اصل ربیع است. من میگویم: جمله «ففیما لیس فیه نص کتاب احری»جواب «اذ» است. و معنی درست میباشد، حتی هدف شافعی همین است و «واو» بدل «فاء» است، یا بهتر است بگویم شافعی «واو » را به جای «فاء» به کار برده است که استعمال جائزی است و در جاههای دیکر از ایشان نقل شده است، همانگونه که شاکری هم بدان اعتراف دارد، پس با اصل ربیع اختلاف ندارد چون احتمال دارد ربیع مرتکب اشتباه شده باشد. و اگر قبول کنیم که عبارت صحیح با «خاء» است باز هم میگویم : صفت است برای موصوف محذوف که حجة باشد نه سنت همانگونه که ایشان میفرماید و جواب «اذا» «ففیما» است و تقدیر ان اینگونه است که «در چیزی که کتاب در مورد آن حجت دیگری ندارد». بنابراین کلام «فهی کذالک» با هر دو تقدیر بیان جواب و تأکید است.