تفاوت در حجیت نوشتار و سماع نزد عرب و امثال آنها
می دانیم عرب امتی بیسواد بودند و با سواد در میان آنها به ندرت یافت میشد و حتی آنهایی که باسواد بودند نویسنده زبردست و ماهری نبودند؛ پس احتمال اشتباه در نوشتن آنها زیاد است، و حتی اگر نویسنده در نوشتن دقت میکرد باز هم خواننده چون ماهر نبود دچار اشتباه میشد، مخصوصاً چنین مشکلی قبل از ابداع نقطه و حرکات که در دوران عبد الملک بن مروان [۴۱۰]صورت گرفت شدت بیشتری داشت. بدین علت اعتماد آنها در اخبار و تاریخ و غیره بیشتر بر حافظه بود و حتی به ندرت در آن اشتباه میکردند ولی افرادی که بر نوشتن تمرین میکردند و در آن ضعیف بودند دچار اشتباه میشدند.
مثلاً تاجری بیسواد در روز صدها حساب میکند ولی در هیچ کدام بر نوشتن اعتماد نمیکند و دچار اشتباه هم نمیشود، ولی تاجر باسواد چون بر نوشتن اعتماد کرده دچار اشتباه میگردد، و باید پیوسته به نوشتهها مراجعه کند. معمولاً افرادی که مینویسند بیشتر فراموش کار هستند تا افرادی که نوشتن را به کار نمیگیرند؛ نمونه آن قوه شنوائی کور است که به مراتب از قوه شنوائی فرد بینا قویتر است چون کور همه استعدادش را برای تشخیص توسط گوشش صرف میکند و همچنین در میان حیوانات میبینیم آنهایی که بر یکی از حواس مانند بینایی یا بویایی اعتماد میکنند حس بویایی و بینائی آنها به مراتب از انسان قویتر است پس بیامکاناتی موجود، عرب را وادار به اعتماد کردن بر حافظه میکرد که نتیجه آن درست شدن حافظه قوی و باتحرک و پویایی شد.
اگر این حال اعراب جاهلی باشد حال اصحابی که خداوند آنها را برای حفظ شریعت و حمایت از آن و ابلاغ دین برگزید چگونه است؟ آنهایی که ایمان و تقوی و ترس و امید قلبهایشان را پر کرد تا دین را به آیندگان برسانند، آنهایی که شرف همراهی و دوستی و شاگردی رسول اکرم نصیب شان شد، آنهایی که تربیت شده رسول بودند و با نور حضرت منور و ادب ایشان مأدب و هدایت ایشان هدایت یافتند و سنت رسول اکرم را عملی کردند و رسول اکرم برای آنها در افزایش علم و فقه و حفظ دعا کردند مانند ابن عباس و ابوهریره، دست پرورد ههای اصحاب اکرم یعنی تابعین نیز دارای این ویژگیها و جایگاه والا بودند، همه این ویژگیهای ممتاز احتمال خطا و اشتباه را کم و کمتر میکند، اخبار و روایاتی که به حفظ و ذاکره قوی اصحاب و اعراب دلالت دارند بیشمار هستند تعداد زیادی از اصحاب و تابعین مانند ابن عباس و شعبی و زهری و نخعی و قتاده به حفظ معروف بودند، مثلاً ابن عباس قصیده عمر بن ابی ربیعه را در یک بار شنیدن حفظ کرد و به خاطر سپارد که هفتاد و پنج بیت بود.که اولین بیت آن شعر ذیل است:
امن آل نعم انت غاد فمبکر
غداة غد ام رائح فمهجر؟
(آیا تو از قبیله نعم هستی که صبح زود حمله میکنید یا بادی هستی که مردم را وادار به کوچ میکنید؟).
یا از زهری روایت شده که میگوید من وقتی در صحرایی عبور میکنم گوشهایم را میبندم تا خاک و غبار توی آن نرود سوگند به خدا هر چیزی را که یک بار شنیدهام به خاطر سپاردهام از شعبی هم نمونه این روایت شده است.
خلاصه حفظ و کتابت دو روش برای نگهداری هر چیزی میباشد و رابطه آنها هم معکوس است اگر حافظه تقویت شود کتابت ضعیف و برعکس، با این قانون اهتمام اصحاب به حفظ کردن را درک میکنیم چون میدانستند اعتماد بر نوشتن، حافظه آنها را ضعیف میکند، و آنها این را دوست نداشتند.
[۴۱۰]. معجم الوسیط ص ۱۲۳ و تأریخ قرآن ص ۶۷. ۶۸