نگاهی به اعتبار و جایگاه سنت

فهرست کتاب

شبهه دوم

شبهه دوم

حداوند حفظ و حمایت از قرآن را به عهده گرفته است، ایه سوره حجر به این حقیقت اشاره دارد.

﴿إِنَّا نَحۡنُ نَزَّلۡنَا ٱلذِّكۡرَ وَإِنَّا لَهُۥ لَحَٰفِظُونَ٩[الحجر: ۹].

«ما خود قرآن را فرستاده‌ایم و خود ما پاسدار آن می‌باشیم».

اگر سنت مانند قرآن در دین حجت و دلیل می‌بود باید خداوند آن را مانند قرآن حفظ و حمایت می‌کرد، تا تحریف نشود.

جواب

خداوند وعده داده که شریعت خویش – اعم از قرآن و سنت – را نگه دارد، همانگونه که درآیه مبارکه ذیل می‌فرماید:

﴿يُرِيدُونَ أَن يُطۡفِ‍ُٔواْ نُورَ ٱللَّهِ بِأَفۡوَٰهِهِمۡ وَيَأۡبَى ٱللَّهُ إِلَّآ أَن يُتِمَّ نُورَهُۥ وَلَوۡ كَرِهَ ٱلۡكَٰفِرُونَ٣٢[التوبة: ۳۲].

‏(آنان می‌خواهند نور خدا را با (گمانهای باطل و سخنان ناروای) دهان خود خاموش گردانند (و از گسترش این نور که اسلام است جلوگیری کنند) ولی خداوند جز این نمی‌خواهد که نور خود را به کمال رساند (و پیوسته با پیروزی این آئین، آن را گسترده‌تر گرداند) هرچند که کافران دوست نداشته باشند.‏)

دین خداوند شرع و دینی است که برای بندگان برگزیده و بدان خشنود است و مردم را مکلف به اجرای آن فرموده، دینی که به محمد وحی شده و سعادت و خوشبختی دنیا و اخرت سالکان آن را تضمین فرموده است.

اما علماء در مورد ضمیر «له » در ایه ۹ سوره حجر دو نظر دارند:

۱- گروهی می‌گویند: ضمیر به محمد بر می‌گردد، بر اساس این تفسیر استدلال به ایه جائز نیست بلکه بر عکس، دلیلی است برای مخالفین.

۲- گروهی دیگر معتقد‌اند که به «ذکر» یعنی شریعت و دین، بر می‌گردد و در این تفسیر هم بی‌دلیل خواهند ماند، ولی اگر قائل باشیم که مرجع ضمیر قرآن است، آنگاه قبول نداریم که حصر این کلام حقیقی باشد، تا اینکه تنها قرآن در دایره بزرگ و وسیع حمایت خداوند قرار گیرد؛ مگر پروردگار محمد را از کید و مکر و حیله دشمنان حمایت نکرد؟ مگر عرش و زمین و آسمان، تا روز رستاخیز در حمایت خداوند قرار نگرفته‌اند؟ پس حصر اضافی است و تعین آن برای یک شیء نیازمند دلیل و برهان است ولی هیچ دلیلی بر این حصر وجود ندارد تا بیان کند که آیا سنت حفظ شده یا غیر از آن.

و تقدیم جار و مجرور هم به خاطر حصر نیست بلکه به خاطر مراعات وزن آیات می‌باشد، پس اگر ثابت شد که حصر آیه اضافی باشد، چرا سنت هم در این دایره قرار نگیرد؟ مگر فهم و حفظ قرآن نیازمند سنت نیست؟ مگر سنت قلعه محکم و سپری قوی و نگهبانی امین و شارحی روشنگر برای قرآن نیست؟ مگر مجملات قرآن و مشکلات و مبهمات و مطلق هایش توسط سنت تفصیل و تفسیر و روشن و مقید نمی‌گردند؟ مگر سنت همچون سدی محکم در مقابل بازیگران و متأولین شیطان صفت و هوس ران نیست؟ تا کارها و نقشه‌های پلید آنها را بر ملا سازد.

خداوند سنت را همچون قرآن حفظ کرده است، حمد و ستایش شایسته پروردگار است که هیچ حدیثی از احادیث رسول خدا ضایع نشده، بلکه هر فردی از امت اسلامی بنا به توانایی خودش در حفظ و نگهداری سنت کوشا بوده است.

شافعی در مورد زبان عربی می‌گوید: زبان عربی وسیع ترین و غنی ترین زبان دنیا است، هیچکس را نمی‌شناسم به جز پیامبر که توانسته باشد آن را کاملاً شناخته باشد، ولی عامه مردم هم آن را فراموش نمی‌کنند و هر عرب زبانی می‌تواند اسرارش را درک کند اما درک کامل آن تنها از عهده پیامبر بر آمده است.

شناخت آن نزد عرب‌ها مانند شناخت سنت نزد فقها است کسی از اهل فقه را نمی‌شناسم که سنت را به دست فراموشی سپرده باشد ولی تک تک فقها همه سنت را درک نکرده‌اند.

امام شافعی می‌خواهد با این دلیل بیان کند همانطور که عرب‌ها از زبان عربی محافظت کرده‌اند محدثین هم از سنت محافظت نموده‌اند.

همانگونه که خداوند افراد فراوان و جمع بیشماری را از حافظان قابل اعتماد در هر دوران و قرنی برای حفظ قرآن مهیا کرد تا سلف امت بدونه کم و کاست آن را برای خلف امت نقل کردند، همچنین برای محافظت از سنت مطهره حافظان بی‌شماری را مهیا فرموده، این بزرگواران تمام عمر خود را در تحقیق و بررسی از صحت و ضعف احادیث رسول اکرم صرف نمودند تمام رجال سند حدیث در تمام طبقات - تا به رسول اکرم می‌رسد - نقد و بررسی کردند نتیجه این تلاش شبانه روزی روایت سند رسول اکرم بدونه هر نقص و عیبی بود و هر گونه شکی در مورد آن زدوده شد، و سنت استقرار پیدا کرد و همچو سپیده دم آشکار گردید.

چون خداوند سنت رسول اکرم را همچون قرآن حفظ کرد و سنت را قلعه و سپر و نگهبان و شارح قرآن قرار داد، پس با این توضیحات چیزی که برای ملحدان و زنادقه و منافقان و مکاران باقی می‌ماند تنها غم و غصه است و این همانند شمشیری برنده و خاری موذی برای آنان می‌باشد.

پس جای تعجب نیست که آنان از هیچ کوششی برای اعتراض به حجیت سنت دریغ نمی‌ورزند و اینکه می‌خواهند پایه‌های آن را سست کنند و مردم را از آن متنفر سازند و به هدف شوم خود - که نابود کردن دین است - برسند ولی خداوند نقشه آنها را بر ملا می‌سازد و مکر و حیله‌ها را علیه خودشان برمی گرداند.

﴿يُرِيدُونَ أَن يُطۡفِ‍ُٔواْ نُورَ ٱللَّهِ بِأَفۡوَٰهِهِمۡ وَيَأۡبَى ٱللَّهُ إِلَّآ أَن يُتِمَّ نُورَهُۥ وَلَوۡ كَرِهَ ٱلۡكَٰفِرُونَ٣٢[التوبة: ۳۲].

‏(آنان می‌خواهند نور خدا را با (گمان‌های باطل و سخنان ناروای) دهان خود خاموش گردانند (و از گسترش این نور که اسلام است جلوگیری کنند) ولی خداوند جز این نمی‌خواهد که نور خود را به کمال رساند (و پیوسته با پیروزی این آئین، آن را گسترده‌تر گرداند) هرچند که کافران دوست نداشته باشند.‏)