کلید فهم قرآن

فهرست کتاب

قرآن را ظهری و بطنی است

قرآن را ظهری و بطنی است

بعضی گمان کرده‌اند قرآن را باطن و ظاهری است و احادیثی هم در این موضوع نقل کرده‌اند؛ چنان‌که در حدیث مُرسَل از رسول خدا منقول است که فرمود: «مَا أنزل اللهُ آيَةً إِلا وَلَهَا ظَهْرٌ وَبَطْنٌ» [۳۷]، وهمچنین روایت دیگر که: «إن للقرآن ظهراً وبطناً ولبطنه بطن إلى سبعة أبطن» [۳۸]، که این دو حدیث برای قرآن بطن ثابت می‌کند و تا هفتاد بطن هم گفته‌اند.

اگر مراد از ظاهر، مفهوم عربی، و مراد از باطن، فهمِ مقصدِ حق تعالى از فرستادن کتاب است، به بیان واضح‌تر، مراد متکلم را به دست آوردن و مقصد از خطاب را فهمیدن باشد، این معنى پسندیده و در غایت اِتقان [= استواری] است.

و اگر مراد از باطن قرآن، معنایی است زاید بر معنا و مقصدی که اصحاب پیغمبر فهمیدند و تابعین تدبر در آن کردند، این دعوایی است محتاج به دلیل و برهان، و ما در اینجا تحقیق مطلب را به طوری که رضای خدا و رسول در آن است، به نظرِ قارِئین [= خوانندگان] می‌رسانیم:

۱- احادیثی که در این باب وارد شده که قرآن هفت یا هفتاد بطن دارد، این احادیث مرسل است و به هیچ وجه حدیث صحیح در این باب نداریم؛

۲- این احادیث اسماعیلی و از مجعولات فرقۀ باطنیه‌ است که در تفاسیر و کتب اسماعیلیه ذکر شده؛ چنان‌که در کتاب «اِخْوان الصفاء» که نویسندگانش از علماى باطنیه‌اند مسطور [= نوشته] است که کتب آسمانی تنزیل ظاهری دارد که آن، معانی الفاظ است، و دارای تأویلاتی مخفی است که آن معانی معقوله می‌باشد، و همچنین واضعین شرایع، احکامی ظاهر و جَلی [= آشکار] دارند و اسراری باطنی و خفی؛ و در «خطط مقریزی» در دعوت ششم از دعوات نُه‌گانه اسماعیلیه می‌گوید: «وقتی که مدعو به رتبه پنجم رسید، داعی شروع می‌کند در تفسیر معانی شرایع اسلام از نماز و روزه و زکات و حج و طهارت و غیر این‌ها، از واجبات به اموری که مخالف ظاهر است، و هنگامی که زمان دعوت طول کشید و مدعو معتقد شد که وضع احکام شریعت بر سَبیل رمز است و سیاست عام در آن ملاحظه شده و اینکه شرایع معنایی دارد غیر از معنى ظاهر شخص، داعی او را دعوت به کلمات افلاطون و ارسطو و فیثاغورث می‌کند».

غزالی در کتاب «مفاضح الباطنیه» می‌گوید: «مرتبۀ فرقۀ باطنیه پست‌تر از هر فرقۀ گمراهی است؛ چون هیچ فرقه‌ای نیست که مذهب را به خود مذهب نقض کند، و دین را به نفس دین باطل گرداند، جز فرقۀ باطنیه که الفاظ دین را از معنای اصلی خود تغییر می‌دهند و می‌گویند این کلمات رمز است؛ و باید دانست که مذهب اینان ابطال نظر و استدلال است».

و نیز در آن کتاب می‌گوید: «کلام مختصر این است که باطنیه چون از منصرف کردن مردم از قرآن و سنت عاجز شدند، به تأویل‌هایی که روحش ابطال شرایع است، تمسک جسته و کتاب خدا را به دلخواه خود معنى کردند».

باطنیه این اعتقاد را، که قرآن دارای ظهر و بطن است، از فرقه یهود اتخاذ کردند؛ چنان‌که شهرستانی در ملل و نحل می‌گوید: «یوذغانیه منسوبند به یوذغان که شخصی یهودی بود از شهر همدان و اسمش یهودا؛ می‌گفت تورات باطنی و ظاهری و تنزیلی و تأویلی دارد، و به تأویلاتش در تورات مخالفت با جمیع یهود نمود، و تأویلات کاشی نیز که معروف به «تفسیر محی الدین» است، تمامی قرآن را بر طریق باطنیه تأویل کرده به معناهایی که هیچ یک از اصحاب پیغمبر و سلف صالح از آن خبر ندارند.

و اگر درست دقت شود، تأویلات خنکی که باطنیه ابداع کرده و بعضی از متصوفه مُتابعت [= پیروی] نموده و جماعتی از اخباریه امامیه فهمیده یا نفهمیده معتقد به آن شده‌اند، لطمه بزرگی به اسلام زد و سبب پیدایش مهدی‌ها شد و در نتیجه، اسلام را ضعیف کرد و مسلمانان را پراکنده نمود.

نتیجه کلام اینکه: اگر مراد از باطن، بیانی است که باطنیه کردند، خلاف عقل و منطق و حقیقت کفر و ضلالت است، و اگر مراد از باطن، مقصد و مراد قرآن است، خود معنایی صحیح و پسندیده می‌باشد.

[۳۷] خداوند آیه‌ای را نازل نفرموده، مگر برای آن آیه، ظاهر و باطنی است. [۳۸] همانا برای قرآن ظاهر و باطنی است، و برای باطن آن نیز باطنی [دیگر] است تا هفت بطن و درون.