دلیل اختراع بر اثبات خالق جهان
و این نیز هم بر روی دو اصل استوار میباشد که فطرتِ بشر بر آن حاکم است:
اول اینکه: موجودات همگی اختراع شدهاند و این خود در حیوان نبات معلوم و معین است؛ چنانکه خداوند میفرماید: ﴿إِنَّ ٱلَّذِينَ تَدۡعُونَ مِن دُونِ ٱللَّهِ لَن يَخۡلُقُواْ ذُبَابٗا وَلَوِ ٱجۡتَمَعُواْ لَهُۥ﴾[الحج: ۷۳] یعنی: «کسانی را که جز خدا میخوانید، هرگز نمیتوانند مگسی بیافرینند، اگرچه همگی بر آن گِرد آیند»، و چون ما نخست اجسام جمادی را میبینیم و پس از آن وجود حیات را در آنها ملاحظه میکنیم، و البته جماد مبدأ حیات نیست، پس قطع [= اطمینان] میکنیم که این جنبش و حیات باید از مبدأ حَی قادری باشد و آن، خدای جهان است؛
دوم اینکه: هر اختراعی را مخترعی لازم است، و از اجتماع این دو اصل معلوم میگردد که همه موجودات را فاعل و مخترعی است و هرکه میخواهد خدا را بشناسد و این شناسایی را به درجه کمال برساند، باید از جواهر اشیاء و حقایق موجودات آگاهی داشته باشد، تا آنکه اختراع حقیقی را بفهمد؛ زیرا هرکه حقیقت شیء را نشناسد، از حقیقت اختراع بیخبر خواهد ماند و خداوند به همین معنی اشاره فرموده است: ﴿أَوَلَمۡ يَنظُرُواْ فِي مَلَكُوتِ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِ وَمَا خَلَقَ ٱللَّهُ مِن شَيۡءٖ﴾[الأعراف: ۱۸۵] یعنی: «آیا در ملکوت آسمانها و زمین و آنچه خداوند از اشیاء آفریده است نگاه نمیکنید؟» و ما در اینجا بعضی از آیات وارده بر دلیل اختراع را ذکر میکنیم: