تحقیق
از این پراکندگی اقوال معلوم میشود که اشتقاق صحیحی برای لغت صوفی در دست ندارند و نیز کشف میشود که لغت عربیالاصل نیست؛ چنانکه قشیری، که از قطاب بزرگ صوفیه است در رساله قشیریه میگوید: «ولا يشهد لهذا الاسم اشتقاق من جهة اللغة العربية ولا قياسٌ، والظاهر أنه لقبٌ».
یعنی: «اشتقاق صوفی از اصل لغت عربی، شاهدی بر آن نیست و قیاسی هم در میان نیست، و ظاهر این است که این کلمه، لقب است».
چنانکه محققین تصریح دارند و ابنجوزی در تلبیس میگوید که این اسم برای قوم صوفیه در قرن دوم هجری معین شد؛ چون در زمان رسول اکرم جز لفظ مسلم و مؤمن کلمۀ دیگری معمول نبود. پس از آن اسم زاهد و عابد پیدا شد و مردم زاهد رابطۀ صحیحی میانشان نبود و عمل زهّاد و عبّاد بر طبق سنت پیغمبر بود. پس از آن، اسم صوفی پیدا شد مثل اسماء دیگر، از قبیل: معتزلی، جبری، قدری، اشعری، ظاهری و امثال آن، که اگر درست توجه شود، پیدایش همین اسماء مختلف و احزاب گوناگون، سبب انحطاط مسلمانان و بدبختی عالم اسلام گردید. آیا میشود روزی بیاید که تمامی این اسماء گوناگون از مسلمانان برداشته به همان اسم صحیحی که خداوند آنان را نام نهاد ـ و آن مسلمان استـ نامیده شوند؟
خلاصه در زمان رسول و صحابه و تابعین تا قرن دوم اسلامی، اسمی از صوفی نبود هنگامی که مسلمین در بیشتر معمورۀ [= شهرهای آباد] عالم فاتح شدند و ملل مختلف وارد اسلام گردید، فرقههایی در اسلام پیدا شدند [که] از آن جمله صوفی است.
پس بنابراین میفهمیم که کلمه صوفی نباید عربی باشد، و این لغت یونانی است «سوفی» و با سین نوشته میشود؛ چنانکه ابوریحان بیرونی در کتاب «ماللهند» تصریح به آن دارد، و فاضل معاصر صاحب «طرایقالحقایق» و از مستشرقین «فون هامر» و عبدالعزیز اسلامبولی و استاد محمد لطفی جمعه این قول را ترجیح دادهاند و کلمه «سوف» به معنی حکمت است.
و از نویسندگان عرب، اول کسی که این لغت را استعمال کرده «جاحظ» است در کتاب بیان و تبیین؛ چنانکه میگوید: «و أسماء الصوفية من النسّاك»، و اول کسی که بر او این اسم اطلاق شد، ابوهاشم کوفی است.
***