امثال قرآن بر دو قِسم است
قِسم اول ظاهر است و به مثل بودن آن تصریح شده است؛ قِسم دوم ظاهر نیست و به مثل بودن آن اشاره نشده است.
اما قِسم اول در قرآن زیاد است و ما بعضی از آن را گوشزد قارئین [= خوانندگان] مینماییم:
۱- قول خداوند: ﴿مَثَلُ ٱلَّذِينَ حُمِّلُواْ ٱلتَّوۡرَىٰةَ ثُمَّ لَمۡ يَحۡمِلُوهَا كَمَثَلِ ٱلۡحِمَارِ يَحۡمِلُ أَسۡفَارَۢا﴾[الجمعة: ۵] یعنی: «آنان در جهل به مضامین و حقایق تورات، مانند الاغی میباشند که به کتابهایی که در پشتش بار کردهاند، جاهل است»؛
۲- قول خداوند که میفرماید: ﴿فَمَثَلُهُۥ كَمَثَلِ ٱلۡكَلۡبِ إِن تَحۡمِلۡ عَلَيۡهِ﴾[الأعراف: ۱۷۶] یعنی: «این شخص در ملازمت و پیروی از نفس، مانند سگی است که در هیچ حال لَهْث (در آوردن زبان از تشنگی) را ترک نمیکند»؛
۳- آنجا که فرموده است: ﴿مَثَلُهُمۡ كَمَثَلِ ٱلَّذِي ٱسۡتَوۡقَدَ نَارٗا﴾[البقرة: ۱۷] تشبیه فرموده است کسی را که خداوند اسباب هدایت و توفیق را برای او فراهم ساخته، ولی آن شخص از آن فرصت برای رسیدن به نعمت ابدی استفاده نکرده و فرصت را ضایع نموده است، به کسی که با زحمت فراوان در تاریکی آتش روشن کند و چون آتش برافروخته شد و روشنی داد، آن را تباه و ضایع کند و دوباره در ظلمت و تاریکی فرو رود؛
۴- آنجا که میفرماید: ﴿وَمَثَلُ ٱلَّذِينَ كَفَرُواْ كَمَثَلِ ٱلَّذِي يَنۡعِقُ بِمَا لَا يَسۡمَعُ إِلَّا دُعَآءٗ وَنِدَآءٗ﴾[البقرة: ۱۷۱] مدعو را به گوسفند تشبیه فرموده است و معنى را به اِجمال بیان کرده و مقابله را در معنى رعایت فرموده است، نه در الفاظ، و تفصیل کلام چنین است: مَثَل پـیشوای کافران و خودِ کافران، مثل چوپانی است که گوسفندان را صدا میزند و مثل گوسفندانی است که جز صدا و دعوت چوپان چیزی نمیشنوند؛
۵- آیه شریفه مثل ﴿مَّثَلُ ٱلَّذِينَ يُنفِقُونَ أَمۡوَٰلَهُمۡ فِي سَبِيلِ ٱللَّهِ كَمَثَلِ حَبَّةٍ أَنۢبَتَتۡ سَبۡعَ سَنَابِلَ فِي كُلِّ سُنۢبُلَةٖ مِّاْئَةُ حَبَّةٖ﴾[البقرة: ۲۶۱] و همچنین سایر امثال قرآن.
اما قِسم دوم و آن امثال کامنه [= پنهان] که به مثلبودن آن تصریح نشده است:
ماوردی میگوید: «از ابواسحق ابراهیم بن مضارب بن ابراهیم شنیدم که میگفت: از حسن بن فضل پرسیدم و گفتم تو اَمثال عرب و عجم را از قرآن استخراج میکنی؛ آیا این مثل در قرآن هست: خير الأُمورِ أوسطها (بهترین امور میانه آنهاست)؟ گفت: در چند موضع:
۱- ﴿لَّا فَارِضٞ وَلَا بِكۡرٌ عَوَانُۢ بَيۡنَ ذَٰلِكَ﴾[البقرة: ۶۸] یعنی: «نه پیرِ از کار افتاده، و نه جوان نارسیده، میان آنچه مذکور شد از پیر و جوان»؛
۲- ﴿وَٱلَّذِينَ إِذَآ أَنفَقُواْ لَمۡ يُسۡرِفُواْ وَلَمۡ يَقۡتُرُواْ وَكَانَ بَيۡنَ ذَٰلِكَ قَوَامٗا﴾[الفرقان: ۶۷].
یعنی: «آنانکه چون انفاق کنند، اسراف نکنند و تنگ نگیرند، و انفاق اینان میان اسراف و تقتیر [= کم خرج کردن]، راست ایستادن است»، یعنی طریقه اعتدال میباشد»؛
۳- ﴿وَلَا تَجۡهَرۡ بِصَلَاتِكَ وَلَا تُخَافِتۡ بِهَا وَٱبۡتَغِ بَيۡنَ ذَٰلِكَ سَبِيلٗا﴾[الإسراء: ۱۱۰].
یعنی: «و بلند مکن نماز خود را و نخوان آهسته، و طلب کن میان جَهْر [= بلندخواندن] و اِخْفات [= آهستهخواندن] راهی را»؛
۴- ﴿وَلَا تَجۡعَلۡ يَدَكَ مَغۡلُولَةً إِلَىٰ عُنُقِكَ وَلَا تَبۡسُطۡهَا كُلَّ ٱلۡبَسۡطِ فَتَقۡعُدَ مَلُومٗا مَّحۡسُورًا﴾[الإسراء: ۲۹].
یعنی: «مساز دست خود را بسته به گردنت و مگشای دست خود را به طوری که اسراف شود، پس از آن بنشینی ملامتکردهشده و درمانده».
گفتم: آیا این مَثل در قرآن هست که: «من جَهَل شَيئاً عاداه»هرکه چیزی را نداند، آن را دشمن دارد؟ گفت: بلی؛ در دو جا:
۱- ﴿بَلۡ كَذَّبُواْ بِمَا لَمۡ يُحِيطُواْ بِعِلۡمِهِۦ﴾[یونس: ۳۹].
یعنی: «بلکه تکذیب کردند به آنچه که علم نداشتند»؛
۲- ﴿وَإِذۡ لَمۡ يَهۡتَدُواْ بِهِۦ فَسَيَقُولُونَ هَٰذَآ إِفۡكٞ قَدِيمٞ﴾[الأحقاف: ۱۱].
یعنی: «و چون هدایت به قرآن نشدند و نپذیرفتند، پس زود گویند این قرآن، دروغِ کهنه است».
گفتم: آیا این مثل در آن قرآن هست: «احذر شر من أحسنت إليه»بترس از شر آنکه به او نیکی کردی؟
گفت بلی؛ ﴿يَحۡلِفُونَ بِٱللَّهِ مَا قَالُواْ وَلَقَدۡ قَالُواْ كَلِمَةَ ٱلۡكُفۡرِ وَكَفَرُواْ بَعۡدَ إِسۡلَٰمِهِمۡ وَهَمُّواْ بِمَا لَمۡ يَنَالُواْۚ وَمَا نَقَمُوٓاْ إِلَّآ أَنۡ أَغۡنَىٰهُمُ ٱللَّهُ وَرَسُولُهُۥ مِن فَضۡلِهِ﴾[التوبة: ۷۴].
یعنی: «و کینه نداشتند مگر آنکه بینیاز کرد ایشان را خدا و رسول از فضلش».
مراد اهل مدینه است که محتاج و تنگدست بودند؛ چون قدم مبارک حضرت رسول جبه آنجا رسید، توانگر شدند و پس از آن به اذیت رسول اکرم قیام نمودند.
گفتم: آیا این مثل در قرآن هست که «ليس الخبر كالعيان»دیدن مانند شنیدن نیست؟
گفت: بلی؛ ﴿قَالَ أَوَ لَمۡ تُؤۡمِنۖ قَالَ بَلَىٰ وَلَٰكِن لِّيَطۡمَئِنَّ قَلۡبِي﴾.
یعنی: «آیا ایمان نیاوردی؟ گفت بلى؛ ولکن میخواهم قلبم مطمئن شود».
گفتم: آیا این مثل در قرآن هست که «في الحركات البركات»در جنبش برکت است؟
گفت: بلی ﴿وَمَن يُهَاجِرۡ فِي سَبِيلِ ٱللَّهِ يَجِدۡ فِي ٱلۡأَرۡضِ مُرَٰغَمٗا كَثِيرٗا وَسَعَةٗ﴾[النساء:۱۰۰].
یعنی: «و کسی که هجرت کند، در راه خدا در زمین موضع بسیار یعنی آرامگاهها و فراخی روزی مییابد».
گفتم آیا این مثل در قرآن هست «كما تدين تدان»؟ گفت: بلی؛ ﴿مَن يَعۡمَلۡ سُوٓءٗا يُجۡزَ بِهِۦ﴾[النساء: ۱۲۳].
یعنی: «هرکس بد کند، جزا داده میشود به آن».
گفتم: آیا این مثل در قرآن است که «لا يُلدغ المؤمن من جُحْرٍ مرّتين»مؤمن از یک سوراخ دو مرتبه گزیده نمیشود؟
گفت: بلی؛ ﴿قَالَ هَلۡ ءَامَنُكُمۡ عَلَيۡهِ إِلَّا كَمَآ أَمِنتُكُمۡ عَلَىٰٓ أَخِيهِ مِن قَبۡلُ﴾[یوسف:۶۴].
یعنی: «آیا امین دارم شما را بر او مگر چنانکه امین داشتم شما را برادر او پیش از این؟».
گفتم: آیا در قرآن هست که «من أعان ظالماً سُلّط عليه»هرکس ستمگری را کمک کند خداوند آن ستمگر را بر او مسلط میگرداند؟
گفت: بلی؛ ﴿كُتِبَ عَلَيۡهِ أَنَّهُۥ مَن تَوَلَّاهُ فَأَنَّهُۥ يُضِلُّهُۥ وَيَهۡدِيهِ إِلَىٰ عَذَابِ ٱلسَّعِيرِ﴾[الحج: ۴].
یعنی: «نوشته شده است بر شیطان هرکس او را دوست دارد گمراهش کند و هدایت کند او را به عذاب دوزخ».
گفتم: آیا در قرآن هست که «ولا تلد الحية إلا حيّة»مار جز مار نزاید؟ گفت: بلی؛ ﴿وَلَا يَلِدُوٓاْ إِلَّا فَاجِرٗا كَفَّارٗا﴾[نوح: ۲۷].
گفتم: آیا در قرآن هست که: «للحيطان آذان»دیوار گوش دارد؟ گفت: بلی؛ ﴿وَفِيكُمۡ سَمَّٰعُونَ لَهُمۡ﴾[التوبة: ۴۷].
گفتم: آیا در قرآن هست که «الجاهل مرزوق والعالم محروم»نادان توانگر است و دانشمند محروم؟ گفت: بلی؛ ﴿مَن كَانَ فِي ٱلضَّلَٰلَةِ فَلۡيَمۡدُدۡ لَهُ ٱلرَّحۡمَٰنُ مَدًّا﴾[مریم: ۷۵].
گفتم: آیا در قرآن هست «الحلال لا يأتيك إلا قوتاً، والحرام لا يأتيك إلا جزافاً»حلال نمیرسد مگر به مقدار قوت، و حرام نمیرسد مگر زاید از حد؟
گفت: بلی؛ ﴿إِذۡ تَأۡتِيهِمۡ حِيتَانُهُمۡ يَوۡمَ سَبۡتِهِمۡ شُرَّعٗا وَيَوۡمَ لَا يَسۡبِتُونَ لَا تَأۡتِيهِمۡ﴾[الأعراف: ۱۶۳].
یعنی: «چون آمد ایشان را ماهیشان در روز شنبه در حالتی که سر از آب بیرون کردند و در روز غیر شنبه نمیآمدند ایشان را».
***