کلید فهم قرآن

فهرست کتاب

حکمت نزول قرآن به طور تدریج و مُـفَـرَّق و مُنَـجَّـم

حکمت نزول قرآن به طور تدریج و مُـفَـرَّق و مُنَـجَّـم

خداوند تبارک و تعالى می‌فرماید: ﴿وَقَالَ ٱلَّذِينَ كَفَرُواْ لَوۡلَا نُزِّلَ عَلَيۡهِ ٱلۡقُرۡءَانُ جُمۡلَةٗ وَٰحِدَةٗۚ كَذَٰلِكَ لِنُثَبِّتَ بِهِۦ فُؤَادَكَۖ وَرَتَّلۡنَٰهُ تَرۡتِيلٗا[الفرقان: ۳۲].

مشرکین به پیغمبر اکرم گفتند: گمان می‌کنی فرستاده خداوند هستی؟ پس چرا قرآن جمله واحد و یک مرتبه بر تو نازل نمی‌گردد و به طور تدریج و پراکنده بر ما می‌خوانی؛ و حال اینکه تمامی تورات و انجیل و زبور یک مرتبه نازل شده؟ (ابن جریج می‌گوید از اول نزول قرآن تا آخر آن، بیست و سه سال طول کشید). خداوند متعال در این آیه جواب مشرکین را می‌دهد.

معنى آیه: «کفار گفتند چرا قرآن یک بار بر محمد نازل نمی‌شود؟ چنین فرستادیم قرآن را متفرق و پراکنده تا ثابت گردانیم و قوت دهیم به تفریق در آن در اوقات متعدده دلِ تو را، و بر تو خواندیم قرآن را به مهلت و تَأنّی [= آهستگی] در مدت متباعد [= طولانی]».

و جواب خداوند در این آیه متضمن وجوه چندی است:

۱- اینکه رسول اکرم امّی بود و آشنا به قرائت و کتابت نبود؛ چنان‌که خداوند می‌فرماید: ﴿وَمَا كُنتَ تَتۡلُواْ مِن قَبۡلِهِۦ مِن كِتَٰبٖ وَلَا تَخُطُّهُۥ بِيَمِينِكَۖ إِذٗا لَّٱرۡتَابَ ٱلۡمُبۡطِلُونَ[العنکبوت: ۴۸].

یعنی: «پیش از نزول قرآن، خوانندۀ کتابی نبودی و کتابی را به دست راست خود نمی‌نوشتی، و اگر خواننده و نویسنده بودی، باطل‌گویان و تباهکاران در شک می‌افتادند»، یعنی مشرکین عرب می‌گفتند چون می‌خواند و می‌نویسد، پس قرآن را از کتب پیشینیان التقاط [= برداشت] کرده و بر ما می‌خواند.

و چون معلوم شد که پیغمبر اکرم امی بوده، پس اگر تمام قرآن بر پیغمبر یک مرتبه نازل می‌شد، ضبط [و ثبت] آن مشکل بود و احتمال نسیان داده می‌شد؛ اما تورات کتاب بود و موسى هم اهل قرائت و کتابت بود؛

۲- کسی که کتاب نزد او باشد، بسا می‌شود اعتماد به کتاب می‌کند و در حفظ آن سهل‌انگاری می‌نماید؛ لکن خداوند کتاب را دفعةً واحدة [= به یکباره] نازل نفرمود؛ بلکه پراکنده و به طور تدریج نازل نمود تا حفظ و از بر کردن آن آسان‌تر باشد؛ و دیگر آنکه چون امت هم امی بوده و اهل کتابت و قرائت نبودند، برای اینکه امت هم بتوانند ضبط کتاب کنند و آن را از بر نمایند، مناسب آن بود که بر امت به تدریج خوانده شود؛

۳- اگر تمام قرآن یک دفعه نازل می‌شد، مسلماً چون مبتنی بر بیان احکام است، تمامی احکام نازل می‌گردید و حفظ و ضبط احکام بر خلق سنگین و مشکل بود و عمل به آن مشکل‌تر؛ اما هنگامی که تدریجاً نازل شود، حفظ و عمل به آن سهل و آسان خواهد بود؛

۴- مشاهده جبرئیل در حال‌های متعدد و زمان‌های مختلف سبب تقویت قلب نبی بود و بعد از مشاهدۀ او بر ادای آنچه حمل کرده قوی‌تر می‌گردید، و بر احتمال اذیت خلق صابرتر می‌شد، و بر جهاد با کفار ثابت‌تر می‌گردید؛

۵- به تدریج نازل شدن قرآن، خود معجزه بزرگی است؛ با وجود اینکه تدریجاً و ده آیه و سوره‌های کوچک نازل می‌شد، باز هم مشرکین قادر نبودند در مقام معارضه درآیند و بتوانند ده آیه مثل آن بیاورند؛ و عجز مشرکین در تدریجی‌بودن و نزول آن، بیشتر معلوم گردید؛

۶- چون قرآن به حسب سئوال و وقایعی که برای مردم روی می‌داد نازل می‌شد، البته باید پراکنده و به طور تدریج باشد. وَصَلَّى اللهُ عَلَى سَيِّدِنَا مُحَمَّدٍ وَآلِهِ الطَّاهِرِينَ.

***