سوگندهای قرآن
خداوند متعال در قرآن مجید به چیزهایی از مخلوقات خود سوگند یاد فرمود و سبب آن دو امر است:
۱- کفار در بعضی از اوقات معترف بودند که رسول اکرم جدر اقامه برهان، تسلط تامی دارد؛ اما میگفتند که رسول اکرم مجادله میکند و خود میداند که آنچه میگوید فاسد است، و غلبه حضرتش بر ما به قوۀ جدال است، نه به راستی مقال؛ چنانکه دیده میشود بعضی از مردم هنگامی که خصم اقامۀ دلیل کرد و مستمع در مقابل خصم نتوانست قد علم کند، میگوید: این عجز من از استدلال، نه از برای این است که من باطل میگویم؛ بلکه خصم من چون قدرت کامل بر استدلال دارد و مُجادلی قویپنجه است، حق مرا باطل میکند و بر من غالب میشود، و خصم من میداند که حق به جانب من است. با این تصور باطلی که مستمع دارد، دیگر مستدل راهی برای اقامۀ برهان ندارد؛ هرچه برهان بیاورد، باز هم حمل بر قدرت متکلم و مستدل میکند نه بر حقگویی آن.
در این صورت، مستدل راهی ندارد جز توسل به قَسم و سوگند و اینکه بگوید: «والله من راست میگویم، غرضم مجادله نیست؛ به خدا من حق میگویم»، تا بتواند کلام خود را مورد تصدیق مخاطب سازد؛
۲- یکی از معتقدات عرب این بود که اگر کسی قسم دروغ یاد کند، موجب خرابی دیار و هلاک شخص سوگندیادکننده میشود، و این خود مشئوم [= بد یُمن] است؛ بنابراین از سوگند دروغ دوری میجستند، و پیغمبر اکرم به هر چیزی سوگند یاد کرد و هر روز هم بر رفعت و عظمتش افزوده شد و خود این، یک برهان محکم بر ضد آنان بود.
***