بابُ سجودِ السَّهو: باب سجود سهو([۲۷] )
۱۰۳-«عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سِيرِينَ عَنْ أَبِي هُرَيْرَةَ س قَالَ: صَلَّى بِنَا رَسُولُ اللهِ ج إحْدَى صَلاتَيْ الْعَشِيِّ، قَالَ ابْنُ سِيرِينَ: وَسَمَّاهَا أَبُو هُرَيْرَةَ س وَلَكِنْ نَسِيتُ أَنَا، قَالَ: فَصَلَّى بِنَا رَكْعَتَيْنِ، ثُمَّسَلَّمَ، فَقَامَ إلَى خَشَبَةٍ مَعْرُوضَةٍ فِي الْمَسْجِد، فَاتَّكَأَ عَلَيْهَا كَأَنَّهُ غَضْبَانُ، وَوَضَعَ يَدَهُ الْيُمْنَى عَلَى الْيُسْرَى، وَشَبَّكَ بَيْنَ أَصَابِعِهِ([۲۸] )، وَخَرَجَتِ السَّرَعَانُ مِنْ أَبْوَابِ الْمَسْجِدِ فَقَالُوا: قَصُرَتِ الصَّلاةُ، وَفِي الْقَوْمِ أَبُو بَكْرٍ وَعُمَرُ ب فَهَابَا أَنْ يُكَلِّمَاهُ، وَفِي الْقَوْمِ رَجُلٌ فِي يَدَيْهِ طُولٌ، يُقَالُ لَهُ: ذُو الْيَدَيْنِ فَقَالَ: يَا رَسُولَ اللَّهِ أَنَسِيتَ أَمْ قَصُرَتِ الصَّلاةُ؟ قَالَ: لَمْ أَنْسَ وَلَمْ تُقْصَرْ، فَقَالَ: أَكَمَا يَقُولُ ذُو الْيَدَيْنِ؟ فَقَالُوا: نَعَمْ، فَتَقَدَّمَ فَصَلَّى مَا تَرَكَ ثُمَّ سَلَّمَ، ثُمَّ كَبَّرَ وَسَجَدَ مِثْلَ سُجُودِهِ أَوْ أَطْوَلَ، ثُمَّ رَفَعَ رَأْسَهُ فَكَبَّرَ، ثُمَّ كَبَّرَ وَسَجَدَ مِثْلَ سُجُودِهِ أَوْ أَطْوَلَ، ثُمَّ رَفَعَ رَأْسَهُ وَكَبَّرَ. فَرُبَّمَا سَأَلُوهُ: ثُمَّ سَلَّمَ؟ قَالَ: فَنُبِّئْتُ أَنَّ عِمْرَانَ بْنَ حُصَيْنٍ قَالَ: ثُمَّ سَلَّمَ.
العشی: ما بین زوال الشمس إلى غروبها، قال الله تعالى:﴿وَسَبِّحۡ بِحَمۡدِ رَبِّكَ بِٱلۡعَشِيِّ وَٱلۡإِبۡكَٰرِ﴾[غافر: ۵۵] ».
واژهها:
إحْدَى صَلاتَيْ الْعَشِيِّ: یکی از دو نماز بعد از زوال خورشید. در احادیث دیگر آمده است که این نماز یا ظهر و یا عصر بوده است.
خَشَبَةٍ مَعْرُوضَةٍ: قطعه چوبی که با عرض بر روی زمین گذاشته شده باشد.
فاتکأ علیها: بر او تکیه زد.
غضبان: عصبانی، ناراحت.
شبك بين أصابعه: انگشتان دو دستش را در هم فرو برد.
السَّرَعان: عجله کنندگان.
فهابا أن یکلماه: به سبب تعظیم پیامبر جنتوانستند با او صحبت کنند.
فی یدیه طول: دستانش دراز و بلند بود.
نُبِّئتُ: به من خبر داده شد.
مفهوم حدیث: «محمد بن سیرین از ابو هریره سروایت میکند که ایشان فرمود: رسول الله جیکی از دو نماز بعد از زوال را خواندند، محمد بن سیرین میگوید: ابو هریره سنام این نماز را گفت ولی من فراموش کردم، پیامبر جاین نماز را دو رکعت خواند سپس سلام داد و به سمت قطعه چوبی رفت که در مسجد با عرض گذاشته شده بود و بر آن تکیه داد، در چهرۀ ایشان آثار ناراحتی و عصبانیت وجود داشت، دست راستش را بر دست چپش گذاشت و انگشتان دو دستش را در هم فرو برد، آن کسانی که برای خروج از مسجد عجله داشتند از درهای مسجد بیرون رفتند، مردم گفتند: نماز کوتاه شده است، و در بین مردم ابوبکر و عمر ب نیز بودند ولی به علت تعظیم و احترام پیامبر جاز سخن گفتن با ایشان در این مورد خودداری کردند، همچنین در بین جمعیت شخصی بود که دو دستش دراز و بلند بود و به این علت به او ذو الیدین میگفتند، او به پیامبر جگفت: ای رسول خدا جآیا فراموش کردی که نماز را کامل بخوانی یا اینکه نماز کوتاه شده است؟ فرمودند: نه فراموش کردهام و نه نماز کوتاه شده است، سپس رو به اصحابش کرد و فرمود: آیا چنین اتفاق افتاده که ذو الیدین میگوید؟ گفتند: بله، آنگاه پیش آمد و آن مقدار از نماز را که نخوانده بود خواند، سپس سلام داد، سپس با گفتن الله اکبر به سجده رفت، مقدار سجده اش به اندازۀ سجدههای همیشگی یا طولانیتر بود، آنگاه سرش را از سجده بلند کرد و الله اکبر گفت، باز با الله اکبر به سجده رفت، سجدهای مانند سجدۀ همیشگیش یا طولانیتر، سپس سرش را از سجده بالا آورد و الله اکبر گفت. از ابن سیرین پرسیدند: آیا پس از بالا آمدن از سجود دومی سلام داد؟ گفت: از عمران به حصین سچنین به من رسیده است که سلام داد».
۱۰۴-«عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ بُحَيْنَةَ س- وَكَانَ مِنْ أَصْحَابِ النَّبِيِّ ج- أَنَّ النَّبِيَّ ج صَلَّى بِهِمُ الظُّهْرَ فَقَامَ فِي الرَّكْعَتَيْنِ الأُولَيَيْنِ، وَلَمْ يَجْلِسْ، فَقَامَ النَّاسُ مَعَهُ حَتَّى إذَا قَضَى الصَّلاةَ، وَانْتَظَرَ النَّاسُ تَسْلِيمَهُ، كَبَّرَ وَهُوَ جَالِسٌ، فَسَجَدَ سَجْدَتَيْنِ قَبْلَ أَنْ يُسَلِّمَ ثُمَّ سَلَّمَ».
مفهوم حدیث: «عبد الله بن بحینه س- که از اصحاب پیامبر جبود- میفرماید: پیامبر جنماز ظهر را برایشان امامت کرد، پس از اینکه رکعت دوم را تمام کرد بلند شده و برای تشهد ننشست، مردم نیز همراه ایشان بلند شدند و ننشستند تا اینکه نماز را به پایان رسانید، مردم منتظر سلام دادنش از نماز بودند که در حالیکه نشسته بود تکبیر گفت و به سجده رفت، و قبل از اینکه سلام بدهد دو سجده کرد سپس سلام داد».
[۲۷] به سجودی گفته میشود که اگر در نماز خللی وارد شود (به غیر از فرایض و ارکان) به وسیلۀ آن جبران میشود، و مکان انجام دادنش بعد از شهادت اخیر قبل از سلام است. [۲۸] امام بخاری این حدیث را با زیادت این جمله «وَوَضَعَ خَدَّهُ الأَیمَنَ عَلَى ظَهْرِ كَفِّهِ الْیسْرَى» در صحیحش روایت کرده است. یعنی گونۀ راستش را بر روی پشت دست چپش قرار داد. (کتاب الصلاة، باب تشبیک الأصابع في المسجد و غیره، ح ۴۸۲)