ترجمه عمدة الأحکام من کلام خیر الأنام

فهرست کتاب

کتابُ الرَّضاعِ کتاب احکام شیر خوردن

کتابُ الرَّضاعِ کتاب احکام شیر خوردن

۳۲۹-«عَنْ ابْنِ عَبَّاسٍ ب قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ج فِي بِنْتِ حَمْزَةَ س: لاتَحِلُّ لِي، يَحْرُمُ مِنْ الرَّضَاعِ مَا يَحْرُمُ مِنْ النَّسَبِ، وَهِيَ ابْنَةُ أَخِي مِنْ الرَّضَاعَةِ».

مفهوم حدیث: «ابن عباس بمی‌فرماید: رسول الله جدر مورد دختر حمزه سفرمودند: ازدواج من با او حلال نیست، هر چیزی که نسب باعث حرام بودنش می‌شود از راه شیر خوردن نیز حرام می‌شود، و او دختر برادر شیری من است».

۳۳۰-«عَنْ عَائِشَةَ ل قَالَتْ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ج: إنَّ الرَّضَاعَةَ تُحَرِّمُ مَا يَحْرُمُ مِنْ الْوِلادَةِ».

مفهوم حدیث: «عایشه لمی‌فرماید: رسول الله جفرمودند: هر چیز که با ولادت حرام می‌شود شیر خوردن نیز آن را حرام می‌کند».

۳۳۱-«وَعَنْهَا ل قَالَتْ: إنَّ أَفْلَحَ- أَخَا أَبِي الْقُعَيْسِ- اسْتَأْذَنَ عَلَيَّ بَعْدَ مَا أُنْزِلَ الْحِجَابُ، فَقُلْت: وَاَللَّهِ لا آذَنُ لَهُ حَتَّى أَسْتَأْذِنَ النَّبِيَّ ج، فَإِنَّ أَخَا أَبِي الْقُعَيْسِ لَيْسَ هُوَ أَرْضَعَنِي، وَلَكِنْ أَرْضَعَتْنِي امْرَأَةُ أَبِي الْقُعَيْسِ، فَدَخَلَ عَلَيَّ رَسُولُ اللَّهِ ج فَقُلْت: يَا رَسُولَ اللَّهِ إنَّ الرَّجُلَ لَيْسَ هُوَ أَرْضَعَنِي، وَلَكِنْ أَرْضَعَتْنِي امْرَأَتُهُ. فَقَالَ: ائْذَنِي لَهُ، فَإِنَّهُ عَمُّكِ، تَرِبَتْ يَمِينُكِ.

قَالَ عُرْوَةُ: فَبِذَلِكَ كَانَتْ عَائِشَةُ لتَقُولُ: حَرِّمُوا مِنْ الرَّضَاعَةِ مَا يَحْرُمُ مِنْ النَّسَبِ.

وَفِي لَفْظٍ: اسْتَأْذَنَ عَلَيَّ أَفْلَحُ فَلَمْ آذَنْ لَهُ، فَقَالَ: أَتَحْتَجِبِينَ مِنِّي وَأَنَا عَمُّكِ؟ فَقُلْتُ: كَيْفَ ذَلِكَ؟ قَالَ: أَرْضَعَتْكِ امْرَأَةُ أَخِي بِلَبَنِ أَخِي، قَالَتْ: فَسَأَلْت رَسُولَ اللَّهِ ج فَقَالَ: صَدَقَ أَفْلَحُ، ائْذَنِي لَهُ، تَرِبَتْ يَمِينُكِ.

تَرِبَتْ: أَيْ افْتَقَرَتْ، وَالْعَرَبُ تَدْعُو عَلَى الرَّجُلِ، وَلا تُرِيدُ وُقُوعَ الأَمْرِ بِهِ».

واژه‌ها:

اسْتَأْذَنَ عَلَيَّ: از من اجازۀ ورود خواست.

تَرِبَتْ يَمِينُكِ: فقیر و بیچاره شوی.

أَتَحْتَجِبِينَ مِنِّي: آیا خود را از من می‌پوشانی؟ (برای مونث)

مفهوم حدیث: «عایشه لمی‌فرماید: افلح- برادر ابو القعیس- بعد از نزول آیۀ حجاب از من درخواست اجازۀ ورود کرد، گفتم: به خدا به او اجازۀ ورود نمی‌دهم مگر اینکه اول از رسول الله جاجازه بگیرم، زیرا برادر ابو القعیس که به من شیر نداده است و این زن ابو القعیس است که به من شیر داده است.

رسول الله جنزد من آمد، گفتم: یا رسول الله آن مرد (ابو القعیس) که به من شیر نداده است، بلکه زنش به من شیر داده است، ایشان فرمودند: به او اجازۀ ورود بده زیرا او عموی شیری تو است.

عروه می‌گوید: به همین دلیل عایشه لمی‌گفت: هر چیز را که با نسب حرام می‌شود با شیر خوردن نیز حرام کنید.

و در روایتی: افلح از من اجازۀ ورود خواست و من به او اجازه ندادم، او گفت: آیا تو خود را از من می‌پوشانی در حالی که من عموی تو هستم؟ گفتم: چگونه؟ گفت: زن برادرم با شیر برادرم به تو شیر داده است. عایشه لمی‌فرماید: موضوع را از رسول الله جپرسیدم و ایشان فرمودند: افلح راست می‌گوید، به او اجازۀ ورود بده».

تربت: یعنی فقیر شد، و عرب بر علیه شخصی دعا می‌کند ولی در حقیقت نمی‌خواهد مضمون آن دعا بر او واقع شود.

۳۳۲-«وَعَنْهَا ل قَالَتْ: دَخَلَ عَلَيَّ رَسُولُ اللَّهِ ج وَعِنْدِي رَجُلٌ، فَقَالَ: يَا عَائِشَةُ، مَنْ هَذَا؟ قُلْت: أَخِي مِنْ الرَّضَاعَةِ. فَقَالَ: يَا عَائِشَةُ: اُنْظُرْنَ مَنْ إخْوَانُكُنَّ، فَإِنَّمَا الرَّضَاعَةُ مِنْ الْمَجَاعَةِ».

واژه‌ها:

الْمَجَاعَةُ: گرسنگی.

مفهوم حدیث: «عایشه لمی‌فرماید: رسول الله جدر حالیکه مردی نزد من بود بر من وارد شد، فرمودند: ای عایشه این مرد کیست؟ گفتم: برادر شیری من است، فرمودند: ای عایشه ببینید چه کسی برادران شیری شما هستند، زیرا شیر خوردنی معتبر است که از روی گرسنگی صورت گرفته باشد».

۳۳۳-«عَنْ عُقْبَةَ بْنِ الْحَارِثِ س أَنَّهُ تَزَوَّجَ أُمَّ يَحْيَى بِنْتَ أَبِي إهَابٍ، فَجَاءَتْ أَمَةٌ سَوْدَاءُ فَقَالَتْ: قَدْ أَرْضَعْتُكُمَا، فَذَكَرْتُ ذَلِكَ لِلنَّبِيِّ ج، قَالَ: فَأَعْرَضَ عَنِّي، قَالَ: فَتَنَحَّيْتُ فَذَكَرْت ذَلِكَ لَهُ،فَقَالَ: كَيْفَ وَقَدْ زَعَمَتْ أَنْ قَدْ أَرْضَعَتْكُمَا، فَنَهَاهُ عَنْهَا».

واژه‌ها:

أَمَةٌ سَوْدَاءُ: کنیزی سیاه پوست.

تَنَحَّيْتُ: خود را کنار کشیدم.

مفهوم حدیث: «از عقبه بن الحارث س روایت است که او با ام یحیی بنت ابی اهاب ازدواجکرد، سپس کنیزی سیاه پوست آمد و گفت: من هر دوی شما را شیر داده ام، موضوع را برای پیامبر جبازگو کردم، ایشان از من روی بر گرداند، سپس به کناری رفتم و دوباره برای ایشان موضوع را گفتم، فرمودند: چگونه می‌خواهی با زنت بمانی در صورتی که این کنیز ادعا می‌کند شما دو نفر را شیر داده است. و او را از ادامۀ زندگی زناشویی با زنش نهی نمود».

۳۳۴-«عَنْ الْبَرَاءِ بْنِ عَازِبٍ س قَالَ: خَرَجَ رَسُولُ اللَّهِ ج- يَعْنِي مِنْ مَكَّةَ- فَتَبِعَتْهُمْ ابْنَةُ حَمْزَةَ تُنَادِي: يَا عَمِّ، فَتَنَاوَلَهَا عَلِيٌّ س فَأَخَذَ بِيَدِهَا، وَقَالَ لِفَاطِمَةَ ل: دُونَكِ ابْنَةَ عَمِّكِ، فَاحْتَمَلَتْهَا، فَاخْتَصَمَ فِيهَا عَلِيٌّ وَجَعْفَرٌ وَزَيْدٌ ش، فَقَالَ عَلِيٌّ س: أَنَا أَحَقُّ بِهَا، وَهِيَ ابْنَةُ عَمِّي، وَقَالَ جَعْفَرٌ س: ابْنَةُ عَمِّي وَخَالَتُهَا تَحْتِي، وَقَالَ زَيْدٌ س: ابْنَةُ أَخِي، فَقَضَى بِهَا النَّبيُّ ج لِخَالَتِهَا، وَقَالَ: الْخَالَةُ بِمَنْزِلَةِ الأُمِّ. وَقَالَ لِعَلِيٍّ س: أَنْتَ مِنِّي وَأَنَا مِنْكَ. وَقَالَ لِجَعْفَرٍ س: أَشْبَهْتَ خَلْقِي وَخُلُقِي، وَقَالَ لِزَيْدٍ س: أَنْتَ أَخُونَا وَمَوْلانَا».

واژه‌ها:

تَبِعَتْهُمْ: آن زن به دنبال آنان رفت.

تَنَاوَلَهَا: او را گرفت.

دُونَكِ ابْنَةَ عَمِّكِ: دختر عمویت را بگیر.

احْتَمَلَتْهَا: او را حمل کرد، او را گرفت.

اخْتَصَمَ: مخالفت کرد، دعوا کرد.

الـمْـَوْلىَ: آزاد شده.

مفهوم حدیث: «البراء بن عازب سمی‌فرماید: رسول الله ج(بعد از عمرۀ قضا در سال هفتم هجری) از مکه خارج شدند، دختر حمزه بن عبد المطلب سدر حالی که عمو عمو می‌گفت از پشت سرشان می‌آمد، علی سدستش را گرفت و به فاطمه ل فرمود: دختر عمویت را نگه دار، فاطمه ل نیز آن را با خود گرفت، سپس برای سرپرستی او علی بن ابی طالب و جعفر بن ابی طالب و زید بن حارثه شبا هم اختلاف کردند، علی سفرمود: من به سرپرستی او اولاترم زیرا او دختر عموی من است، جعفر سنیز فرمود: او دختر عموی من است و خاله اش نیز همسر من است، و زید بن حارثه سنیز فرمود: او دختر برادر[۳۶] من است. سپس پیامبر جاو را به خاله اش سپردند و فرمودند: خاله به منزلۀ مادر است، و به علی سفرمود: تو از من و من از تو هستم، و به جعفر سفرمود: در خلقت و اخلاقم شبیه به من شده‌ای، و به زید سفرمود: تو برادر وآزاد شدۀ ما هستی».

[۳۶] منظورش از برادر، پیمانی است که رسول الله جبین او و حمزه به عنوان دو برادر دینی بسته بود.