ترجمه عمدة الأحکام من کلام خیر الأنام

فهرست کتاب

بَابٌ الْمحُرِمُ یَأْکُلُ مِنْ صَیْدِ الحَلالِ: باب محرم از گوشت شکار حلال می تواند بخورد

بَابٌ الْمحُرِمُ یَأْکُلُ مِنْ صَیْدِ الحَلالِ: باب محرم از گوشت شکار حلال می تواند بخورد

۲۴۹-«عَنْ أَبِي قَتَادَةَ الأَنْصَارِيِّ س أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ ج خَرَجَ حَاجَّاً فَخَرَجُوا مَعَهُ، فَصَرَفَ طَائِفَةً مِنْهُمْ- فِيهِمْ أَبُو قَتَادَةَ س- وَقَالَ: خُذُوا سَاحِلَ الْبَحْرِ حَتَّى نَلْتَقِيَ، فَأَخَذُوا سَاحِلَ الْبَحْرِ فَلَمَّا انْصَرَفُوا أَحْرَمُوا كُلُّهُمْ إلاَّ أَبَا قَتَادَةَ س فَلَمْ يُحْرِمْ، فَبَيْنَمَا هُمْ يَسِيرُونَ إذْ رَأَوْا حُمُرَ وَحْشٍ، فَحَمَلَأَبُو قَتَادَةَ س عَلَى الْحُمُرِ فَعَقَرَ مِنْهَا أَتَانَاً، فَنَزَلْنَا وَأَكَلْنَا مِنْ لَحْمِهَا، ثُمَّ قُلْنَا: أَنَأْكُلُ لَحْمَ صَيْدٍ وَنَحْنُ مُحْرِمُونَ؟ فَحَمَلْنَا مَا بَقِيَ مِنْ لَحْمِهَا، فَأَدْرَكْنَا رَسُولَ اللَّهِ ج فَسَأَلْنَاهُ عَنْ ذَلِكَ؟ فَقَالَ: مِنْكُمْ أَحَدٌ أَمَرَهُ أَنْ يَحْمِلَ عَلَيْهَا، أَوْ أَشَارَ إلَيْهَا؟ قَالُوا: لا، قَالَ رَسُوْلُ اللهِ ج: فَكُلُوا مَا بَقِيَ مِنْ لَحْمِهَا.

وَفِي رِوَايَةٍ: قَالَ: هَلْ مَعَكُمْ مِنْهُ شَيْءٌ؟ فَقُلْت: نَعَمْ، فَنَاوَلْتُهُ الْعَضُدَ فَأَكَلَ مِنْهَا أو فأكلها».

واژه‌ها:

خرج حاجًّا: به حج رفت، منظور از حج در این حدیث عمرۀ حدیبیه است، و اطلاق حج بر عمره جایز است.

صرف: جدا کرد.

حمر وحش: گورخر.

عقر: زخمی‌کرد، شکار کرد.

أتاناً: گورخر ماده.

ناولته: به او دادم.

العضد: بازو.

مفهوم حدیث: «ابو قتاده انصاری سمی‌فرماید: رسول الله جبرای انجام عمرۀ حدیبیه از مدینه خارج شد و اصحابش نیز همراه او خارج شدند، (وقتی به نزدیکی ذو الحلیفه رسید به او خبر رسید که گروهی از دشمنان از جهت ساحل دریای سرخ قصد حمله به ایشان را دارند)، ایشان نیز گروهی از اصحابش را- که ابو قتاده سنیز از آنان بود- جدا کرد و به آنها فرمود: راه ساحل را در پیش بگیرید (و پس از راندن دشمن به سوی ما باز گردید) تا به هم برسیم، آن گروه راه ساحل را در پیش گرفتند، وقتی در حال برگشت بودند همه جز ابو قتاده ساحرام به عمره بستند، در حال رفتن بودند که ناگهان گله‌ای از گورخر را دیدند، ابو قتاده سبه آنها حمله کرد و ماده‌ای از آنها را شکار کرد، ابو قتاده سمی‌گوید: پیاده شدیم و از گوشت آن خوردیم، سپس با خود گفتیم: آیا جایز است که از گوشت صید در حالی که محرم هستیم بخوریم؟ مقدار گوشت باقی مانده را با خود گرفتیم و به رسول الله جپیوستیم، از ایشان دربارۀ اتفاقی که افتاده بود سوال کردیم، ایشان فرمودند: آیا کسی از شما محرمین به او فرمان حمله به گورخرها را داد؟ یا کسی از شما اشاره به آن گورخرها کرد؟ گفتند: خیر، رسول الله جفرمودند: پس از باقی ماندۀ گوشتش بخورید.

و در روایتی: آیا چیزی از آن گوشت با خود دارید؟ گفتم: بله، تکه‌ای از بازویش را به ایشان دادم و از آن خورد، یا آن را خورد».

۲۵۰-«عَنْ الصَّعْبِ بْنِ جَثَّامَةَ اللَّيْثِيِّ س أَنَّهُ أَهْدَى إلَى النَّبِيِّ ج حِمَاراً وَحْشِيَّاً وَهُوَ بِالأَبْوَاءِ أَوْ بِوَدَّانَ، فَرَدَّهُ عَلَيْهِ، فَلَمَّا رَأَى مَا فِي وَجْهِهِ قَالَ: إنَّا لَمْ نَرُدَّهُ عَلَيْكَ إلاَّ أَنَّا حُرُمٌ.

وَفِي لَفْظٍ لِمُسْلِمٍ: رِجْلَ حِمَارٍ، وَفِي لَفْظٍ: شِقَّ حِمَارٍ، وَفِي لَفْظٍ: عَجُزَ حِمَارٍ.

وجه هذا الحديث أنه ظن أنه صيد لأجله، والـمحرم لا يأكل ما صيد لأجله».

واژه‌ها:

أهدی: هدیه کرد.

حماراً وحشیاً: گورخری.

الأبواء: نام مکانی است بین مکه و مدینه.

وَدَّان: نام مکانی است بین مکه و مدینه.

حُرُم: جمع محرم.

عجز حمار: قسمت پایین گورخر.

مفهوم حدیث: «از صعب بن جثامه لیثی سروایت است که او به رسول الله جدر ابواء یا ودان گورخری را هدیه داد، پیامبر ج(با این باور که این گورخر به خاطر ایشان شکار شده است و خوردن شکار برای محرم جایز نیست) هدیۀ او را رد کرد، وقتی پیامبر جآثار ناراحتی را در صورت صعب دید به او گفت: به دلیل اینکه محرم هستیم هدیه‌ات را رد کردیم.

و در روایتی نزد امام مسلم: پای گورخر، و در روایت دیگری: شقه‌ای از گورخر، و در روایت دیگری: قسمت پایین گورخر».

توجیه این حدیث چنین است که پیامبر جگمان کرد آن گورخر برای ایشان شکار شده است و شخص محرم حیوانی که برای او شکار شده باشد نمی‌خورد.