بابُ صلاةِ الکُسُوفِ: باب نماز کسوف
۱۴۵-«عَنْ عَائِشَةَ ل: أَنَّ الشَّمْسَ خَسَفَتْ عَلَى عَهْدِ رَسُولِ اللَّهِ ج فَبَعَثَ مُنَادِياً يُنَادِي: الصَّلاةَ جَامِعَةٌ، فَاجْتَمَعُوا، وَتَقَدَّمَ، فَكَبَّرَ وَصَلَّى أَرْبَعَ رَكَعَاتٍ فِي رَكْعَتَيْنِ، وَأَرْبَعَ سَجَدَاتٍ».
واژهها:
أربع رکعات: چها رکوع، و منظور چها رکعت نیست.
مفهوم حدیث: «عایشه لمیفرماید: خورشید در زمان رسول الله جخسوف کرد، آنگاه ایشان شخصی را فرستاد تا بانگ «الصَّلاةَ جَامِعَةٌ» را بین مردم بزند، مردم نیز برای ادای نماز حضور یافتند، رسول الله ججلو رفت و تکبیرة الاحرام گفت، سپس چهار رکوع و چهار سجده را در دو رکعت نماز خواند».
۱۴۶-«عَنْ أَبِي مَسْعُودٍ- عُقْبَةَ بْنِ عَمْرٍو الأَنْصَارِيِّ الْبَدْرِيِّ- س قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ج: إنَّ الشَّمْسَ وَالْقَمَرَ آيَتَانِ مِنْ آيَاتِ اللَّهِ، يُخَوِّفُ اللَّهُ بِهِمَا عِبَادَهُ، وَإِنَّهُمَا لا يَنْخَسِفَانِ لِمَوْتِ أَحَدٍ مِنْ النَّاسِ و لا لحياته، فَإِذَا رَأَيْتُمْ مِنْهَا شَيْئًا فَصَلُّوا، وَادْعُوا اللهَ حَتَّى يَنْكَشِفَ مَا بِكُمْ».
واژهها:
يُخَوِّفُ: میترساند.
ینکشف: برطرف میشود.
مفهوم حدیث: «ابو مسعود عقبه بن عمرو الأنصاری البدری سمیفرماید: رسول الله جفرمودند: خورشید و ماه دو آیه از آیههای خداوند هستند که با آنها بندگانش را میترساند، و این دو هرگز به سبب مرگ یا زندگی شخصی خسوف نمیکنند، پس هر گاه در این آیات خداوندی چیز غیر عادی مشاهده کردید نماز بخوانید و دعا کنید تا آن حالت از شما برطرف گردد».
۱۴۷-«عَنْ عَائِشَةَ ل أَنَّهَا قَالَتْ: خَسَفَتِ الشَّمْسُ عَلَى عَهْدِ رَسُولِ اللَّهِ ج، فَقَامَ فَصَلَّى رَسُولُ اللَّهِ ج بِالنَّاسِ، فَأَطَالَ الْقِيَامَ، ثُمَّ رَكَعَ، فَأَطَالَ الرُّكُوعَ، ثُمَّ قَامَ، فَأَطَالَ الْقِيَامَ- وَهُوَ دُونَ الْقِيَامِ الأَوَّلِ- ثُمَّ رَكَعَ، فَأَطَالَ الرُّكُوعَ- وَهُوَ دُونَ الرُّكُوعِ الأَوَّلِ- ثُمَّ سَجَد، فَأَطَالَ السُّجُود، ثُمَّ فَعَلَ فِي الرَّكْعَةِ الثَّانِيَةِ مِثْلَ مَا فَعَلَ فِي الأُولَى، ثُمَّ انْصَرَفَ، وَقَد تجلَّتِ الشَّمْسُ، فَخَطَبَ النَّاسَ، فَحَمِدَ اللَّهَ وَأَثْنَى عَلَيْهِ، ثُمَّ قَالَ: إنَّ الشَّمْسَ وَالْقَمَرَ آيَتَانِ مِنْ آيَاتِ اللَّهِ، لا تَنْخَسِفَانِ لِمَوْتِ أَحَدٍ وَلا لِحَيَاتِهِ، فَإِذَا رَأَيْتُمْ ذَلِكَ فَادْعُوا اللَّهَ وَكَبِّرُوا، وَصَلُّوا وَتَصَدَّقُوا، ثُمَّ قَالَ: يَا أُمَّةَ مُحَمَّد، وَاَللَّهِ مَا مِنْ أَحَدٍ أَغْيَرُ مِنْ اللَّهِ أَنْ يَزْنِيَ عَبْدُهُ، أَوْ تَزْنِيَ أَمَتُهُ، يَا أُمَّةَ مُحَمَّد، وَاَللَّهِ لَوْ تَعْلَمُونَ مَا أَعْلَمُ لَضَحِكْتُمْ قَلِيلاً وَلَبَكَيْتُمْ كَثِيراً.
وَفِي لَفْظٍ: فَاسْتَكْمَلَ أَرْبَعَ رَكَعَاتٍ وَأَرْبَعَ سَجَدَاتٍ».
واژهها:
أطال: طولانی گرداند.
انصرف: خارج شد.
تجلت: آشکار شد.
تَصَدَّقُوا: صدقه بدهید.
أغْير: با غیرتتر.
الأَمَة: کنیز.
مفهوم حدیث: «عایشه لمیفرماید: خورشید در زمان رسول الله جخسوف کرد، رسول الله جبرخاست و با مردم به نماز ایستاد، قیام نماز را طولانی کرد، سپس به رکوع رفت و رکوع را نیز طولانی گردانید، سپس از رکوع بالا آمد و در حالت قیام ایستاد و این بار نیز قیام را طولانی کرد ولی از قیام اول کوتاهتر بود، باز به رکوع رفت و آن را طولانی گرداند ولی کوتاهتر از رکوع اول بود، سپس به سجده رفت و سجده را طولانی گردانید، سپس همان کارهایی را که در رکعت اول نماز انجام داده بود در رکعت دوم نیز انجام داد، سپس در حالی که خورشید آشکار شده بود از نماز خارج شد، آنگاه برای مردم خطبه ایراد کرد، ابتدا به حمد و ستایش خداوند پرداخت سپسفرمود: خورشید و ماه دو نشانه از نشانههای خداوند هستند که به سبب مرگ و زندگی کسی خسوف نمیکنند، و هر گاه این حالت را دیدید خداوند را فرا خوانید و تکبیر بگویید و نماز بخوانید و صدقه بدهید، سپس فرمود: ای امت محمد، هیچ کس در اینکه بندهای زنا بکند با غیرتتر از خداوند نیست، ای امت محمد، به خدا اگر آنچه را که من میدانستم شما نیز میدانستید خیلی کم خنده و بسیار گریه میکردید.
و در روایتی آمده است: در دو رکعت نماز چهار رکوع و چهار سجود کرد».
۱۴۸-«عَنْ أَبِي مُوسَى الأَشْعَرِيِّ س قَالَ: خَسَفَتِ الشَّمْسُ عَلَى زَمَنِ النَّبيِّ ج، فَقَامَفَزِعاً،يخْشَى أَنْ تَكُونَ السَّاعَةُ، حَتَّى أَتَى الْمَسْجِد، فَقَامَ، فَصَلَّى بِأَطْوَلِ قِيَامٍ وَرُكُوعٍ وَسُجُود، مَا رَأَيْتُهُ يَفْعَلُهُ فِي صَلاةٍ قَطُّ، ثُمَّ قَالَ: إنَّ هَذِهِ الآيَاتِ الَّتِي يُرْسِلُهَا اللَّهُ تَعَالىَ لا تَكُونُ لِمَوْتِ أَحَدٍ وَلا لِحَيَاتِهِ، وَلَكِنَّ اللَّهَ يُرْسِلُهَا يُخَوِّفُ بِهَا عِبَادَهُ، فَإِذَا رَأَيْتُمْ مِنْهَا شَيْئاً فَافْزَعُوا إلَى ذِكْرِ اللَّهِ وَدُعَائِهِ وَاسْتِغْفَارِهِ».
واژهها:
فزعاً: سراسیمه.
قطُّ: هرگز.
فافزعوا: پناه ببرید.
مفهوم حدیث: «ابو موسی اشعری سمیفرماید: خورشید در زمان رسول الله جخسوف کرد، سراسیمه برخاست، مثل اینکه قیامت برپا شده است، تا اینکه به مسجد آمد و به نماز ایستاد، نمازی با طولانیترین قیام و رکوع و سجود خواند، و من هرگز ندیده بودم نمازی را چنین طولانی بخواند، سپس فرمود: این آیات و نشانههایی که خداوند متعال میفرستد به سبب مرگ و زندگی هیچ کس نیست، بلکه خداوند آنها را میفرستد تا بندگانش را بترساند، پس اگر این آیات را دیدید به یاد خدا و به دعا خواندن او و استغفارش پناه ببرید».