ترجمه عمدة الأحکام من کلام خیر الأنام

فهرست کتاب

بابُ الذکرِ عَقِبَ الصَّلاةِ: باب اوراد بعد از نماز

بابُ الذکرِ عَقِبَ الصَّلاةِ: باب اوراد بعد از نماز

۱۲۶-«عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ عَبَّاسٍ ب أَنَّ رَفْعَ الصَّوْتِ بِالذِّكْرِ حِينَ يَنْصَرِفُ النَّاسُ مِنْ الْمَكْتُوبَةِ كَانَ عَلَى عَهْدِ رَسُولِ اللَّهِ ج. قَالَ ابْنُ عَبَّاسٍ ب: كُنْتُ أَعْلَمُ إذَا انْصَرَفُوا بِذَلِكَ إذَا سَمِعْتُهُ.

وَفِي لَفْظٍ: مَا كُنَّا نَعْرِفُ انْقِضَاءَ صَلاةِ رَسُولِ اللَّهِ ج إلا بِالتَّكْبِيرِ».

واژه‌ها:

الـْمَكْتُوبَة: نماز واجب.

الانقضاء: پایان.

مفهوم حدیث: «عبد الله بن عباس بمی‌فرماید: بالا بردن صدا هنگام خواندن اوراد وقتی که مردم نماز واجب را به پایان می‌رساندند چیزی بود که در زمان رسول خدا جوجود داشت. ابن عباس بمی‌فرماید: من با شنیدن خواندن اوراد با صدای بلند می‌دانستم که نماز به پایان رسیده است.

و در روایت دیگری می‌فرماید: فقط با شنیدن صدای تکبیر متوجه به پایان رسیدن نمازرسول الله جمی‌شدیم».

توضیح: امام شافعی /می‌فرماید: پیامبر جمدت کوتاهی برای اینکه به اصحابش چگونگی اوراد را بیاموزد با صدای بلند ذکر می‌کرده‌اند، و منظور این نیست که ایشان و اصحابش همیشه با صدای بلند ذکر می‌کرده‌اند، و پسندیدۀ امام و ماموم است که با صدای پایین اوراد بخوانند، مگر امامی‌که بخواهد به مامومین خود چگونگی خواندن اذکار را بیاموزد.

۱۲۷-«عَنْ وَرَّادٍ مَوْلَى الْمُغِيرَةِ بْنِ شُعْبَةَ س قَالَ: أَمْلَى عَلَيَّ الْمُغِيرَةُ بْنُ شُعْبَةَ س في كِتَابٍ إلَى مُعَاوِيَةَ س أنَّ النَّبِيَّ ج كَانَ يَقُولُ فِي دُبُرِ كُلِّ صَلاةٍ مَكْتُوبَةٍ: لا إلَهَ إلاَّ اللَّهُ وَحْدَهُ لا شَرِيكَ لَهُ، لَهُ الْمُلْكُ وَلَهُ الْحَمْد، وَهُوَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٍ، اللَّهُمَّ لا مَانِعَ لِمَا أَعْطَيْتَ وَلا مُعْطِيَ لِمَا مَنَعْتَ،وَلا يَنْفَعُ ذَا الْجَدِّ مِنْكَ الْجَدُّ. ثُمَّ وَفَدْتُ بَعْدَ ذَلِكَ عَلَى مُعَاوِيَةَ س فَسَمِعْتُهُ يَأْمُرُ النَّاسَ بِذَلِكَ.

وَفِي لَفْظٍ: كَانَ يَنْهَى عَنْ قِيلَ وَقَالَ، وَإِضَاعَةِ الْمَالِ، وَكَثْرَةِ السُّؤَالِ وَكَانَ يَنْهَى عَنْ عُقُوقِ الأُمَّهَاتِ، وَوَأْدِ الْبَنَاتِ، وَمَنْعٍ وَهَاتِ».

واژه‌ها:

الـمولی: بردۀ آزاد شده.

أَمْلَى عَلَيَّ: بر من املا کرد.

دبر کل صَلاةٍ مَكْتُوبَةٍ: پس از هر نماز واجب.

لا مانع لـما أعطیت: هیچ کس نمی‌تواند آن چیزی را که تو بخشیده‌ای از دیگران بگیرد.

لا معطی لـما منعت: هیچ کس نمی‌تواند آن چیزی را که نداده‌ای به دیگران بدهد.

الجد: بهره و نصیب دنیوی مانند فرزند و ثروت و منزلت و قدرت.

لا ینفع ذا الجد منک الجد: هیچ قدرتی نمی‌تواند صاحبش را از عذاب تو نجات دهد.

وفدت: آمدم.

قیل وقال: حرف زدن زیادی در چیزی که منفعتی ندارد.

إِضَاعَةُ الْـمَالِ: خرج کردن بی رویۀ دارایی، اسراف کردن.

عقوق الأمهات: سرپیچی کردن از مادران.

وأد البنات: زنده به گور کردن دختران.

منع وهات: منع یعنی خودداری کردن از پرداخت حقی که بر او واجب است، و هات به معنی درخواست کردن حقی که استحقاق آن را ندارد.

مفهوم حدیث: «وراد بردۀ آزاد شدۀ مغیره بن شعبه سمی‌فرماید: مغیره بن شعبه س نوشته‌ای را بر من املا کرد تا به سوی معاویه سبفرستد، متن نوشته چنین بود: رسول خدا جبعد از هر نماز واجبی می‌فرمود: هیچ اله بر حقی جز خداوند نیست، تنهاست و هیچ شریکی ندارد، فرمانروایی و ستایش از آن اوست، و او توانایی انجام هر کاری را دارد، خدایا چیزی را که تو داده‌ای کسی نمی‌تواند جلوی بخششت را بگیرد، و چیزی را که نداده‌ای هیچ کس نمی‌تواند آن را بدهد، و هیچ قدرتی نمی‌تواند صاحبش را از عذاب تو نجات دهد. وراد می‌فرماید: پس از مدتی شخصاً به نزد معاویه سآمدم و شنیدم که مردم را به خواندن این اوراد دستور می‌دهد.

و در روایتی آمده است: پیامبر جاصحابش را از زیاد حرف زدن در اموری که منفعتی ندارد، و از اسراف در مصرف کردن مال، و از زیاد سوال کردن باز می‌داشت. و همچنین از نافرمانی از مادران و زنده به گور کردن دختران، و عدم پرداخت حق واجب و درخواست چیزی که استحقاق آن را ندارد نیز باز می‌داشت».

۱۲۸-«عَنْ سُمَيٍّ مَوْلَى أَبِي بَكْرِ بْنِ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ الْحَارِثِ بْنِ هِشَامٍ عَنْ أَبِي صَالِحٍ السَّمَّانِ عَنْ أَبِي هُرَيْرَةَ س أَنَّ فُقَرَاءَ الْمُسْلِمِينَ أَتَوْا رَسُولَ اللَّهِ ج فَقَالُوا: يَا رَسُولَ اللَّهِ ج، قَدْ ذَهَبَ أَهْلُ الدُّثُورِ بِالدَّرَجَاتِ الْعُلَى وَالنَّعِيمِ الْمُقِيمِ. قَالَ: وَمَا ذَاكَ؟ قَالُوا: يُصَلُّونَ كَمَا نُصَلِّي، وَيَصُومُونَ كَمَا نَصُومُ، وَيَتَصَدَّقُونَ وَلا نَتَصَدَّقُ، وَيُعْتِقُونَ وَلا نُعْتِقُ. فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ ج: أَفَلا أُعَلِّمُكُمْ شَيْئًا تُدْرِكُونَ بِهِ مَنْ سَبَقَكُمْ، وَتَسْبِقُونَ مَنْ بَعْدَكُمْ، وَلا يَكُونُ أَحَدٌ أَفْضَلَ مِنْكُمْ إلاَّ مَنْ صَنَعَ مِثْلَ مَا صَنَعْتُمْ؟ قَالُوا: بَلَى، يَا رَسُولَ اللَّهِ ج. قَالَ: تُسَبِّحُونَ وَتُكَبِّرُونَ وَتَحْمَدُونَ دُبُرَ كُلِّ صَلاةٍ ثَلاثاً وَثَلاثِينَ مَرَّةً. قَالَ أَبُو صَالِحٍ: فَرَجَعَ فُقَرَاءُ الْمُهَاجِرِينَ إِلىَ رَسُولِ اللهِ ج، فَقَالُوا: سَمِعَ إخْوَانُنَا أَهْلُ الأَمْوَالِ بِمَا فَعَلْنَا، فَفَعَلُوا مِثْلَهُ. فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ ج: ذَلِكَ فَضْلُ اللَّهِ يُؤْتِيهِ مَنْ يَشَاءُ.

قَالَ سُمَىٌّ: فَحَدَّثْتُ بَعْضَ أهْلِي بِهَذَا الْحَدِيثِ، فَقَالَ: وَهَمْتَ، إِنَّمَا قَالَ: تُسبِّحُ اللهَ ثَلاَثاًوَثَلاَثِينَ، وَتُكَبِّرُ اللهَ ثَلاَثاً وَثَلاَثِينَ، وَتَحْمَدُ الله ثَلاَثاً وَثلاَثِينَ، فَرَجَعْت إٍلى أبي صَالِحٍ فَذَكَرتُ لَهُ ذَلِكَ فَقَالَ: قُلْ: اللهُ أكْبَرُ وَسُبْحَان اللهِ والْحَمدُ للهِ، حَتَّى تَبْلُغَ مِنْ جَمِيعِهِنَّ ثَلاَثَاً وَثَلاثِينَ».

واژه‌ها:

الدثور: ثروت زیاد.

یعتقون: برده آزاد می‌کنند.

مفهوم حدیث: «سمی آزاده شدۀ ابو بکر بن عبد الرحمن بن حارث بن هشام از ابی صالح سمان از ابی هریره سروایت می‌کند که فقرای مسلمین نزد رسول الله جآمدند و گفتند: یا رسول الله جثروتمندان (با بخشش مالشان) به درجات بالا و نعمت جاودان رسیدند، پیامبر جفرمودند: چه شده است؟ گفتند: همانگونه که ما نماز می‌خوانیم آنها نیز نماز می‌خوانند، و همانگونه که روزه می‌گیریم آنها نیز روزه می‌گیرند، و (با مالشان) صدقه می‌دهند که ما (به دلیل نداشتن مال نمی‌توانیم) صدقه بدهیم، و همچنین (با مالشان) برده آزاد می‌کنند ولی ما(نمی توانیم) برده آزاد کنیم. رسول خدا جفرمودند: آیا می‌خواهید به شما چیزی بیاموزم که با انجام دادن آن به آنهایی که از شما پیشی گرفته‌اند برسید و از کسانی که بعد از شما می‌آیند پیشی بگیرید، و هیچ کس از شما بهتر نباشد مگر کسی که مثل شما این کار را انجام دهد؟ گفتند: بله یا رسول الله ج، ایشان فرمودند: بعد از هر نماز سی و سه بار سبحان الله و الله اکبر و الحمد لله بگویید. ابو صالح می‌گوید: فقرای مهاجرین (با شنیدن این فرموده به خانه‌های خود) برگشتند، ولی دوباره نزد پیامبر جآمدند و گفتند: برادران ثروتمندمان نیز این فرموده را شنیده و همان کاری که ما انجام دادیم آنها نیز انجام دادند، آن وقت رسول الله جفرمودند: این دیگر فضل و بخشش خداوند است که به هرکس که بخواهد می‌دهد.

سمی می‌گوید: این حدیث را برای یکی از بستگانم روایت کردم، او به من گفت: در روایتت دچار وهم شده ای، پیامبر جگفتند: سی و سه بار سبحان الله می‌گویی، و سی و سه بار الحمد لله می‌گویی، و سی و سه بار الله اکبر می‌گویی.

سمی می‌گوید: نزد ابو صالح برگشتم و ماجرا را برایش بازگو کردم، او به من گفت: بگو: اللهُ أكْبَرُ وَسُبْحَان اللهِ والْحَمدُ للهِ، الله اللهُ أكْبَرُ وَسُبْحَان اللهِ والْحَمدُ للهِ، تا اینکه همۀ این سه جمله را سی و سه بار تکرار کنی».

۱۲۹-«عَنْ عَائِشَةَ ل أَنَّ النَّبِيَّ ج صَلَّى فِي خَمِيصَةٍ لَهَا أَعْلامٌ، فَنَظَرَ إلَى أَعْلامِهَا نَظْرَةً، فَلَمَّا انْصَرَفَ قَالَ: اذْهَبُوا بِخَمِيصَتِي هَذِهِ إلَى أَبِي جَهْمٍ، وَأْتُونِي بِأَنْبِجَانِيَّةِ أَبِي جَهْمٍ، فَإِنَّهَا أَلْهَتْنِي آنِفًا عَنْ صَلاتِي.

الخَمِيْصَةُ كِسَاءٌ مُرَبَّعٌ لَهُ أَعْلامٌ، الأَنْبِجَانِيَّةُ كِسَاءٌ غَلِيْظٌ».

واژه‌ها:

خميصة لها أَعلام: لباسی مربع شکل سیاه رنگ که در آن خطهایی با رنگهای مختلف وجود دارد.

الأَنْبِجَانِيَّةِ: لباسی کلفت که ساده بوده و در آن نقش و نگاری وجود ندارد.

ألهتنی: مرا مشغول کرد، حواسم را پرت کرد.

آنفاً: چند لحظه پیش.

مفهوم حدیث: «عایشه لمی‌فرماید: پیامبر جدر لباسی که با خطهای رنگی زینت داده شده بود نماز خواند، در حال نماز یک نظر به آن خطها نگاه کرد، پس از اینکه نمازش را به پایان رسانید فرمودند: این لباس خط دار را به ابی جهم برگردانید و از آن یک لباس ساده بگیرید و برایم بیاورید زیرا چند لحظه پیش این لباس مرا در نماز به خود مشغول کرد».

توضیح: علت اینکه پیامبر جفرمودند این لباس را به ابی جهم برگردانید این است که ابو جهم این لباس را به پیامبر جهدیه داده بود، و از آنجایی که ایشان نمی‌خواست با برگرداندن این هدیه باعث ناراحتی ابو جهم شوند فرمودند: در عوض یک لباس ساده از او بگیرید.