ترجمه عمدة الأحکام من کلام خیر الأنام

فهرست کتاب

بابُ الاستسقاءِ: باب نماز طلب باران

بابُ الاستسقاءِ: باب نماز طلب باران

۱۴۹-«عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ زَيْدِ بْنِ عَاصِمٍ الْمَازِنِيِّ س قَالَ: خَرَجَ النَّبِيُّ ج يَسْتَسْقِي، فَتَوَجَّهَ إلَى الْقِبْلَةِ يَدْعُو، وَحَوَّلَ رِدَاءَهُ، ثُمَّ صَلَّى رَكْعَتَيْنِ، جَهَرَ فِيهِمَا بِالْقِرَاءَةِ.

وَفِي لَفْظٍ: أتی الْمُصَلَّى».

واژه‌ها:

يَسْتَسْقِي: طلب باران می‌کند.

حَوَّلَ: برگرداند، واروونه کرد.

الرداء: لباسی که با آن بالای بدن را می‌پوشانند.

جهر: آشکار کرد.

مفهوم حدیث: «عبد الله بن عاصم مازنی سروایت می‌کند: پیامبر جبرای نماز طلب باران از مدینه خارج شد، سپس (در خطبه) رو به قبله شروع به دعا کرد، و ردای خود را واروونه بر تن نمود، سپس دو رکعت نماز خواند که در آن سوره را با صدای بلند قرائت کرد».

و در روایتی: به مصلی آمد.

۱۵۰-«عَنْ أَنَسِ بْنِ مَالِكٍ س أَنَّ رَجُلاً دَخَلَ الْمَسْجِدَ يَوْمَ الْجُمُعَةِ مِنْ بَابٍ كَانَ نَحْوَ دَارِالْقَضَاءِ، وَرَسُولُ اللَّهِ ج قَائِمٌ يَخْطُبُ، فَاسْتَقْبَلَ رَسُولَ اللَّهِ ج قَائِمًا، ثُمَّ قَالَ: يَا رَسُولَ اللَّهِ، هَلَكَتِ الأَمْوَالُ، وَانْقَطَعَتِ السُّبُلُ فَادْعُ اللَّهَ يُغِثْنَا، قَالَ: فَرَفَعَ رَسُولُ اللَّهِ ج يَدَيْهِ ثُمَّ قَالَ: اللَّهُمَّ أَغِثْنَا، اللَّهُمَّ أَغِثْنَا، اللَّهُمَّ أَغِثْنَا. قَالَ أَنَسٌ س: فَلا وَاَللَّهِ مَا نَرَى فِي السَّمَاءِ مِنْ سَحَابٍ وَلا قَزَعَةٍ، وَمَا بَيْنَنَا وَبَيْنَ سَلْعٍ مِنْ بَيْتٍ وَلا دَارٍ، قَالَ: فَطَلَعَتْ مِنْ وَرَائِهِ سَحَابَةٌ مِثْلُ التُّرْسِ، فَلَمَّا تَوَسَّطَتِ السَّمَاءَ انْتَشَرَتْ ثُمَّ أَمْطَرَتْ، قَالَ: فَلا وَاَللَّهِ مَا رَأَيْنَا الشَّمْسَ سَبْتاً، قَالَ: ثُمَّ دَخَلَ رَجُلٌ مِنْ ذَلِكَ الْبَابِ فِي الْجُمُعَةِ الْمُقْبِلَةِ، وَرَسُولُ اللَّهِ ج قَائِمٌ يَخْطُبُ، فَاسْتَقْبَلَهُ قَائِماً، فَقَالَ: يَا رَسُولَ اللَّهِ، هَلَكَتِ الأَمْوَالُ، وَانْقَطَعَتِ السُّبُلُ، فَادْعُ اللَّهَ يُمْسِكْهَا عَنَّا، قَالَ: فَرَفَعَ رَسُولُ اللَّهِ ج يَدَيْهِ ثُمَّ قَالَ: اللَّهُمَّ حَوَالَيْنَا وَلا عَلَيْنَا، اللَّهُمَّ عَلَى الآكَامِ وَالظِّرَابِ وَبُطُونِ الأَوْدِيَةِ وَمَنَابِتِ الشَّجَرِ، قَالَ: فَأَقْلَعَتْ، وَخَرَجْنَا نَمْشِي فِي الشَّمْسِ.

قَالَ شَرِيكٌ: فَسَأَلْتُ أَنَسَ بْنَ مَالِكٍ س: أَهُوَ الرَّجُلُ الأَوَّلُ؟ قَالَ: لا أَدْرِي.

قَالَ المصَنِّفُ رَحمَهُ اللهُ: الظِّرَابُ الجِبَالُ الصِّغَارُ، وَالآكَامُ جَمْعُ أَكَمَة، وَهِيَ أَعْلَى مِنَ الرَّابِيَةِ وَدُوْنَ الهَضْبَةِ، وَدَارُ القَضَاءِ دَارُ عُمَرَ بْنِ الخطَّابِ س، سُمِّيَتْ بِذَلِكَ لأَنَّهَا بِيْعَتْ فيْ قَضَاءِ دَيْنِهِ».

واژه‌ها:

نحو: سمت، جهت.

دار القضاء: خانۀ عمر بن الخطاب سکه بعد از وفاتش برای پرداخت بدهی‌هایش فروخته شد، آن خانه در غرب مسجد النبی جقرار داشت.

انقطعت السبل: راهها قطع شد.

یغثنا: بر ما باران نازل کند.

أغثنا: بر ما باران نازل فرما.

السحاب: ابر.

القَزَعَة: تکه ابر کوچک و نازک.

سَلْع: کوهی در غرب مسجد النبی که امروزه در شهر مدینه واقع شده است.

طلعت: ظاهر شد، بیرون آمد. (برای مونث).

التُّرس: سپر جنگی.

انتشرت: گسترده شد.

أمطرت: باران بارید.

سبتاً: یک هفته.

الْجُمُعَةُ الْمُقْبِلَةُ: جمعۀ آینده.

يمسك: باز دارد.

الرَّابِيَةُ: تپۀ کوچک.

الهَضْبَة: کوه بلند.

اللهم حوالینا و لا علینا: پروردگارا آن را بر اطراف مدینه نازل فرما نه بر خود مدینه، زیرا اطراف مدینه محل رویش گیاهان و درختان است ولی داخل مدینه محل وجود خانه و آبادی است.

الآكام: جمع الأكمة به معنی تپه.

الظِّراب: جمع ظَرِب به معنی تپۀ کوچک.

بُطُونُ الأَوْدِيَةِ: عمق دره‌ها، دل دره‌ها.

منابت الشجر: محل رویش گیاهان.

أَقلعتْ: از بارش باران باز ایستاد. (برای مونث).

مفهوم حدیث: «انس بن مالک سمی‌فرماید: مردی روز جمعه از دری که سمت دار القضاء بود وارد مسجد شد، رسول الله جایستاده در حال ایراد خطبه بودند، رو به رسول الله جایستاد سپس گفت: یا رسول الله در اثر خشک سالی اموال و دارایی‌ها از بین رفت و راهها قطع شد، از خداوند بخواه تا بر ما باران نازل کند، انس بن مالک سمی‌فرماید: آنگاه رسول الله جدستان خود را به سوی آسمان بلند کرده و فرمود: خداوندا بر ما باران نازل فرما، خداوندا بر ما باران نازل فرما، خداوندا بر ما باران نازل فرما.

انس سمی‌فرماید: به خدا قسم هیچ ابر یا تکه ابر کوچکی در آسمان نمی‌دیدیم، و بین ما و کوه سلع هیچ خانه و منزلی وجود نداشت. می‌گوید: آنگاه از پشت کوه سلع تکه ابری مانند سپر جنگی ظاهر شد، هنگامی‌که به وسط آسمان رسید گسترده شد و سپس شروع به ریزش باران کرد، می‌گوید: به خدا قسم یک هفتۀ کامل خورشید را ندیدیم. سپس در جمعۀ آینده از همان در مردی وارد مسجد شد، رسول الله جایستاده در حال ایراد خطبه بودند، رو به رسول الله جکرد و گفت: یا رسول الله در اثر ریزش زیاد باران دارایی‌ها و اموال از بین رفت و راهها ویران شد، از خداوند بخواه تا ریزش باران را قطع کند. انس سمی‌فرماید: رسول الله جدستان خود را به سوی آسمان بلند کرده سپس فرمود: خدایا این باران را بر اطراف مدینه نازل فرما نه بر خود مدینه، خداوندا آن را بر کوهها و تپه‌ها و دل دره‌ها و محل رویش درختان نازل فرما. انس س می‌فرماید: آنگاه آسمان از بارش باران باز ایستاد، و از مسجد در حالی خارج شدیم که خورشید در آسمان بر ما می‌تابید.

شریک می‌گوید: از انس سپرسیدم: آیا آن مردی که برای بار دوم وارد مسجد شد همان مرد اول بود؟ انس سفرمود: نمی‌دانم».

مولف /می‌گوید: الظراب یعنی کوههای کوچک، و الآکام جمع أکمه که چیزی بلندتر از تپۀ کوچک و کوتاهتر از کوه بلند است، و دار القضاء خانۀ عمر بن الخطاب سبود و سبب نامگذاریش این است که برای قضای بدهکاریش فروخته شد.