ترجمه عمدة الأحکام من کلام خیر الأنام

فهرست کتاب

کِتَابُ الأَیْمَانِ وَالنُّذُورِ کتاب سوگند و نذر

کِتَابُ الأَیْمَانِ وَالنُّذُورِ کتاب سوگند و نذر

۳۵۵-«عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ سَمُرَةَ س قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ج: يَا عَبْدَ الرَّحْمَنِ بْنَ سَمُرَةَ،لا تَسْأَلِ الإِمَارَةَ، فَإِنَّكَ إنْ أُعْطِيتَهَا عَنْ مَسْأَلَةٍ وُكِلْتَ إلَيْهَا، وَإِنْ أُعْطِيتَهَا عَنْ غَيْرِ مَسْأَلَةٍ أُعِنْتَ عَلَيْهَا، وَإِذَا حَلَفْتَ عَلَى يَمِينٍ فَرَأَيْتَ غَيْرَهَا خَيْراً مِنْهَا، فَكَفِّرْ عَنْ يَمِينِكَ، وَأْتِ الَّذِي هُوَ خَيْرٌ».

واژه‌ها:

لا تَسْأَلْ: درخواست نکن.

وُكِلْتَ إلَيْهَا: به آن مشغول شدی و از عهدۀ آن بر نیامدی.

أُعِنْتَ عَلَيْهَا: در انجام آن یاری شدی.

حَلَفْتَ عَلَى يَمِينٍ: قسم خوردی.

مفهوم حدیث: «عبد الرحمن بن سمره سمی‌فرماید: رسول الله جبه من گفت: ای عبد الرحمن بن سمره درخواست امارت نکن، زیرا اگر از روی درخواست به تو امارت داده شود به آن مشغول می‌شوی و نمی‌توانی آن را انجام دهی، و اگر بدون درخواست به تو داده شد در انجام دادنش یاری خواهی شد، و اگر در انجام کاری سوگند یاد کردی سپس دیدی که خلاف آن بهتر است کفارۀ قسمت را پرداخت کن و آن کاری را که بهتر است انجام بده».

۳۵۶-«عَنْ أَبِي مُوسَى س قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ج: إنِّي وَاَللَّهِ- إنْ شَاءَ اللَّهُ- لا أَحْلِفُ عَلَى يَمِينٍ فَأَرَى غَيْرَهَا خَيْراً مِنْهَا إلاَّ أَتَيْتُ الَّذِي هُوَ خَيْرٌ وَتَحَلَّلْتُهَا».

واژه‌ها:

لا أَحْلِفُ عَلَى يَمِينٍ: سوگند نمی‌خورم.

تَحَلَّلْتُهَا: با پرداخت کفاره سوگندم را شکستم.

مفهوم حدیث: «ابو موسی سمی‌فرماید: رسول الله جفرمودند: به خدا قسم- اگر خدا بخواهد- اگر قسم خوردم تا کاری را انجام بدهم سپس دیدم مخالف آن بهتر است همان کاری را انجام می‌دهم که بهتر است و قسمم را با پرداخت کفاره می‌شکنم».

۳۵۷-«عَنْ عُمَرَ بْنِ الْخَطَّابِ س قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ج: إنَّ اللَّهَ يَنْهَاكُمْ أَنْ تَحْلِفُوا بِآبَائِكُمْ.

وَلِمُسْلِمٍ: فَمَنْ كَانَ حَالِفاً فَلْيَحْلِفْ بِاَللَّهِ أَوْ لِيَصْمُتْ.

وَفِي رِوَايَةٍ: قَالَ عُمَرُ س: فَوَاَللَّهِ مَا حَلَفْتُ بِهَا مُنْذُ سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ ج يَنْهَى عَنْهَا، ذَاكِراً وَلا آثِراً.

يعني: حَاكِياً عَنْ غِيْرِيْ أَنَّهُ حَلَفَ بِهَا».

واژه‌ها:

لِيَصْمُت: ساکت شود.

ذَاكِراً: دانسته، از روی عمد.

لا آثِراً: نه از دیگری شنیدم که چنین قسمی بخورد.

مفهوم حدیث: «عمر بن خطاب سمی‌فرماید: رسول الله جفرمودند: خداوند شما را از اینکه به پدرانتان قسم بخورید نهی کرده است.

و در صحیح امام مسلم آمده است: اگر کسی می‌خواهد قسم بخورد یا قسم به خدا بخورد یا ساکت شود.

و در روایتی: عمر سفرمود: به خدا قسم از روزی که شنیدم رسول الله جاز قسم خوردن به پدران نهی می‌کند چنین سوگندی نخورده ام، نه از روی عمد و نه به یاد می‌آورم شخص دیگری چنین قسم بخورد».

۳۵۸-«عَنْ أَبِي هُرَيْرَةَ س عَنْ النَّبِيِّ ج قَالَ: قَالَ سُلَيْمَانُ بْنُ دَاوُد عليهما السلام: لأَطُوفَنَّ اللَّيْلَةَ عَلَى سَبْعِينَ امْرَأَةً، تَلِدُ كُلُّ امْرَأَةٍ مِنْهُنَّ غُلامًا يُقَاتِلُ فِي سَبِيلِ اللَّهِ، فَقِيلَ لَهُ: قُلْ: إنْ شَاءَ اللَّهُ، فَلَمْ يَقُلْ، فَطَافَ بِهِنَّ، فَلَمْ تَلِدْ مِنْهُنَّ إلاَّ امْرَأَةٌ وَاحِدَةٌ نِصْفَ إنْسَانٍ.

قَالَ: فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ ج: لَوْ قَالَ إنْ شَاءَ اللَّهُ لَمْ يَحْنَثْ، وَكَانَ ذَلِكَ دَرَكاً لِحَاجَتِهِ.

قولُهُ: فَقِيلَ لَهُ: قُلْ: إنْ شَاءَ اللَّهُ، يعني قالَ له المَلَكُ».

واژه‌ها:

لأَطُوفَنَّ: به خدا قسم همخوابی می‌کنم.

لَمْ يَحْنَثْ: قسمش شکسته نمی‌شود.

الدَرَك: برآورده شدن، رسیدن.

مفهوم حدیث: «ابو هریره ساز پیامبر جروایت می‌کند که ایشان فرمودند: سلیمان بن داود علیهما السلام فرمود: به خدا قسم امشب با نود زن همخوابی می‌کنم که هر یک از آنان پسری را به دنیا بیاورد تا در راه خدا جهاد کند.

فرشته‌ای به او گفت: بگو ان شاء الله، ولی سلیمان علیه السلام نگفت. سپس با زنانش همخوابی کرد و تنها یک زن از آنها نصف بچه‌ای را به دنیا آورد.

ابو هریره سمی‌فرماید: رسول الله جفرمودند: اگر ان شاء الله گفته بود قسمش شکسته نمی‌شد و خواسته اش برآورده می‌شد».

۳۵۹-«عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ مَسْعُودٍ س قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ج: مَنْ حَلَفَ عَلَى يَمِينِ صَبْرٍ يَقْتَطِعُ بِهَا مَالَ امْرِئٍ مُسْلِمٍ هُوَ فِيهَا فَاجِرٌ لَقِيَ اللَّهَ وَهُوَ عَلَيْهِ غَضْبَانُ.

وَنَزَلَتْ:﴿إِنَّ ٱلَّذِينَ يَشۡتَرُونَ بِعَهۡدِ ٱللَّهِ وَأَيۡمَٰنِهِمۡ ثَمَنٗا قَلِيلًا[آل‌عمران: ۷۷] . إلَى آخِرِ الآيَةِ».

واژه‌ها:

حَلَفَ: سوگند خورد.

يَمِينُ صَبْرٍ: سوگندی که به اجبار در محضر حاکم از شخصی گرفته شود. این نوع قسمها هنگامی صورت می‌گیرد که شخصی بر علیه دیگری شکایت می‌کند و شاهدی نیز ندارد، شخص دوم برای اینکه خود را از این تهمت تبرئه کند باید قسم بخورد.

يَقْتَطِعُ: به زور برای خود می‌گیرد، غصب می‌کند.

هُوَ فِيهَا فَاجِرٌ: دانسته قسم دروغ می‌خورد.

غَضْبَانُ: عصبانی.

مفهوم حدیث: «عبد الله بن مسعود سمی‌فرماید: رسول الله جفرمودند: کسی که سوگند اجباری می‌خورد و در قسمش نیز دانسته دروغ می‌گوید تا بتواند مال مسلمانی را غصب کند در حالی با خداوند روبرو می‌شود که از او عصبانی است».

۳۶۰-«عَنْ الأَشْعَثِ بْنِ قَيْسٍ س قَالَ: كَانَ بَيْنِي وَبَيْنَ رَجُلٍ خُصُومَةٌ فِي بِئْرٍ، فَاخْتَصَمْنَا إلَى رَسُولِ اللَّهِ ج، فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ ج: شَاهِدَاكَ أَوْ يَمِينُهُ، قُلْت: إذاً يَحْلِفُ وَلا يُبَالِي، فَقَالَرَسُولُ اللَّهِ ج: مَنْ حَلَفَ عَلَى يَمِينِ صَبْرٍ يَقْتَطِعُ بِهَا مَالَ امْرِئٍ مُسْلِمٍ هُوَ فِيهَا فَاجِرٌ لَقِيَ اللَّهَ عَزَّ وَجَلَّ وَهُوَ عَلَيْهِ غَضْبَانُ».

واژه‌ها:

الخُصُومَة: درگیری، اختلاف.

البِئْر: چاه.

اخْتَصَمْنَا إلَى: دعوای خود را به نزد فلانی بردیم.

شَاهِدَاكَ: دو شاهدت.

لا يُبَالِي: اهمیت نمی‌دهد.

مفهوم حدیث: «اشعث بن قیس سمی‌فرماید: من با شخص دیگری بر سر چاهی اختلاف داشتم، دعوای خود را نزد رسول الله جبردیم، رسول الله جفرمودند: یا دو تا شاهد بیاور یا این قسم می‌خورد، گفتم: بنابراین او قسم می‌خورد و هیچ اهمیتی هم نمی‌دهد. آنگاه رسول الله جفرمودند: کسی که قسم اجباری می‌خورد و دانسته در قسمش دروغ می‌گوید تا مال شخص مسلمانی را غصب کند در حالی با خداوند روبرو می‌شود که از او عصبانی است».

۳۶۱-«عَنْ ثَابِتِ بْنِ الضَّحَّاكِ س أَنَّهُ بَايَعَ رَسُولَ اللَّهِ ج تَحْتَ الشَّجَرَةِ، وَأَنَّ رَسُولَ اللَّهِ ج قَالَ: مَنْ حَلَفَ عَلَى يَمِينٍ بِمِلَّةٍ غَيْرِ الإِسْلامِ كَاذِباً مُتَعَمِّداً فَهُوَ كَمَا قَالَ، وَمَنْ قَتَلَ نَفْسَهُ بِشَيْءٍ عُذِّبَ بِهِ يَوْمَ الْقِيَامَةِ، وَلَيْسَ عَلَى رَجُلٍ نَذْرٌ فِيمَا لا يَمْلِكُ.

وَفِي رِوَايَةٍ: وَلَعْنُ الْمُؤْمِنِ كَقَتْلِهِ.

وَفِي رِوَايَةٍ: مَنِ ادَّعَى دَعْوَى كَاذِبَةً لِيَتَكَثَّرَ بِهَا لَمْ يَزِدْهُ اللَّهُ عَزَّ وَجَلَّ إلاَّ قِلَّةً».

واژه‌ها:

بَايَعَ: بیعت کرد.

الشَّجَرَة: منظور درختی است که در صلح حدیبیه زیر آن درخت صلح صورت گرفت.

لِيَتَكَثَّرَ: تا اینکه خود را بالا بگیرد.

مفهوم حدیث: «از ثابت بن ضحاک سروایت است که او در صلح حدیبیه زیر آن درخت با رسول الله جبیعت کرد، و رسول الله جفرمودند: هر کس دانسته قسم دروغ بخورد که او تابع ملتی غیر ملت اسلام است تابع همان ملت می‌شود، و هر کس خود را با وسیله‌ای بکشد روز قیامت با همان وسیله عذاب داده می‌شود، و شخصی که نذر چیزی را بکند که در اختیار ندارد نذرش باطل است.

و در روایتی: و لعنت کردن مومن مانند کشتنش است.

و در روایتی دیگر: و هر کس ادعای دروغ بکند تا خود را بالا بگیرد خداوند جز فرومایگی چیزی نصیبش نمی‌کند».