بَابُ الصَّیْدِ : باب صید
۳۸۳-«عَنْ أَبِي ثَعْلَبَةَ الْخُشَنِيِّ س قَالَ: أَتَيْتُ رَسُولَ اللَّهِ ج فَقُلْتُ: يَا رَسُولَ اللَّهِ، إنَّا بِأَرْضِ قَوْمٍ أَهْلِ كِتَابٍ، أَفَنَأْكُلُ فِي آنِيَتِهِمْ؟ وَفِي أَرْضِ صَيْد، أَصِيدُ بِقَوْسِي وَبِكَلْبِي الَّذِي لَيْسَ بِمُعَلَّمٍ، وَبِكَلْبِي الْمُعَلَّمِ، فَمَا يَصْلُحُ لِي؟ قَالَ: أَمَّا مَا ذَكَرْتَ- يَعْنِي مِنْ آنِيَةِ أَهْلِ الْكِتَابِ- فَإِنْ وَجَدْتُمْ غَيْرَهَا فَلا تَأْكُلُوا فِيهَا، وَإِنْ لَمْ تَجِدُوا فَاغْسِلُوهَا وَكُلُوا فِيهَا. وَمَا صِدْتَ بِقَوْسِكَ فَذَكَرْتَ اسْمَ اللَّهِ عَلَيْهِ فَكُلْ، وَمَا صِدْتَ بِكَلْبِكَ الْمُعَلَّمِ فَذَكَرْتَ اسْمَ اللَّهِ عَلَيْهِ فَكُلْ، وَمَا صِدْتَ بِكَلْبِكَ غَيْرِ الْمُعَلَّمِ فَأَدْرَكْتَ ذَكَاتَهُ فَكُلْ».
واژهها:
الآنِيَة: ظرف.
لَيْسَ بِمُعَلَّمٍ: تربیتی نیست.
الْـمُعَلَّم: تربیتی.
أَدْرَكْتَ: رسیدی.
الذَكَاة: بریدن سر.
مفهوم حدیث: «ابو ثعلبه خشنی سمیفرماید: نزد رسول الله جآمدم و گفتم: یا رسول الله ما در سرزمین اهل کتاب (یهود و نصاری) زندگی میکنیم، آیا در ظرفهای آنها غذا بخوریم؟ و در سرزمین صید و شکار زندگی میکنیم، با کمانم و سگم که تربیت نیافته است، و سگ تربیت شده شکار میکنم، کدامش برای من جایز است؟ پیامبر جفرمودند: اما موردی که اول گفتی- یعنی خوردن غذا در ظروف اهل کتاب- اگر غیر از این ظروف، ظروف دیگری را یافتید در آنهانخورید، و اگر نیافتید آنها را بشویید سپس در آنها غذا بخورید، و هر گاه با کمانت شکار کردی و هنگام شکار بسم الله گفتی آن را بخور، و اگر با سگ تربیتی شکار کردی و هنگام رها کردن سگ بسم الله گفتی آن را بخور، و اگر با سگی که تربیت نیافته است شکار کردی و قبل از اینکه شکارت بمیرد به آن رسیدی و توانستی سرش را ببری آن را بخور».
۳۸۴-«عَنْ هَمَّامِ بْنِ الْحَارِثِ عَنْ عَدِيِّ بْنِ حَاتِمٍ س قَالَ: قُلْتُ: يَا رَسُولَ اللَّهِ، إنِّي أُرْسِلُ الْكِلابَ الْمُعَلَّمَةَ، فَيُمْسِكْنَ عَلَيَّ، وَأَذْكُرُ اسْمَ اللَّهِ، فَقَالَ: إذَا أَرْسَلْتَ كَلْبَكَ الْمُعَلَّمَ وَذَكَرْتَ اسْمَ اللَّهِ، فَكُلْ مَا أَمْسَكَ عَلَيْكَ. قُلْتُ: وَإِنْ قَتَلْنَ؟ قَالَ: وَإِنْ قَتَلْنَ، مَا لَمْ يَشْرَكْهَا كَلْبٌ لَيْسَ مِنْهَا. قُلْتُ: فَإِنِّي أَرْمِي بِالْمِعْرَاضِ الصَّيْدَ فَأُصِيبُ؟ فَقَالَ: إذَا رَمَيْتَ بِالْمِعْرَاضِ فَخَرَقَ فَكُلْهُ، وَإِنْ أَصَابَهُ بِعَرْضِهِ فَلا تَأْكُلْهُ.
وَحَدِيثُ الشَّعْبِيِّ عَنْ عَدِيٍّ س نَحْوُهُ، وَفِيهِ: إلاَّ أَنْ يَأْكُلَ الْكَلْبُ، فَإِنْ أَكَلَ فَلا تَأْكُلْ، فَإِنِّي أَخَافُ أَنْ يَكُونَ إنَّمَا أَمْسَكَ عَلَى نَفْسِهِ، وَإِنْ خَالَطَهَا كِلابٌ مِنْ غَيْرِهَا فَلا تَأْكُلْ، فَإِنَّمَا سَمَّيْتَ عَلَى كَلْبِكَ، وَلَمْ تُسَمِّ عَلَى غَيْرِهِ.
وَفِيهِ: إذَا أَرْسَلْتَ كَلْبَكَ الْمُكَلَّبَ فَاذْكُرِ اسْمَ اللَّهِ عَلَيْهِ، فَإِنْ أَمْسَكَ عَلَيْكَ فَأَدْرَكْتَهُ حَيّاً فَاذْبَحْهُ، وَإِنْ أَدْرَكْتَهُ قَدْ قَتَلَ وَلَمْ يَأْكُلْ مِنْهُ فَكُلْهُ، فَإِنَّ أَخْذَ الْكَلْبِ ذَكَاتُهُ.
وَفِيهِ أَيْضًا: إذَا رَمَيْتَ بِسَهْمِكَ فَاذْكُرْ اسْمَ اللَّهِ عَلَيْهِ.
وَفِيهِ: فَإِنْ غَابَ عَنْكَ يَوْماً أَوْ يَوْمَيْنِ- وَفِي رِوَايَةٍ: الْيَوْمَيْنِ وَالثَّلاثَةَ- فَلَمْ تَجِدْ فِيهِ إلاَّ أَثَرَ سَهْمِكَ فَكُلْ إنْ شِئْتَ، فَإِنْ وَجَدْتَهُ غَرِيقاً فِي الْمَاءِ فَلا تَأْكُلْ، فَإِنَّكَ لا تَدْرِي الْمَاءُ قَتَلَهُ أَوْ سَهْمُكَ».
واژهها:
الْكِلابَ الـْمُعَلَّمَةَ: سگهای تربیت یافته.
فَيُمْسِكْنَ عَلَيَّ: برایم نگه میدارند.
أَرْمِي: پرت میکنم.
الـْمِعْرَاض: نیزه.
أُصِيبُ: به هدف میزنم، شکار میکنم.
خَرَقَ: فرو رفت.
خَالَطَ: مخلوط شد.
الْـمُكَلَّبَ: تربیت یافته.
الذَكَاة: بریدن سر.
مفهوم حدیث: «همام بن الحارث از عدی بن حاتم سروایت میکند که فرمود: گفتم: یا رسول الله، من سگهای تربیت شده را به دنبال شکار میفرستم و بسم الله میگویم، آن سگها شکارم را برایم میگیرند. پیامبر جفرمودند: هر گاه سگ تربیت شدهات را فرستادی و بسم الله هم گفتی هر آنچه را که سگت برایت شکار میکند بخور، گفتم: حتی اگر شکارم را بکشند؟ فرمود: حتی اگر شکارت را بکشند به شرط اینکه سگی که تربیت شده نیست با آنها در شکار همکاری نکند.
به ایشان گفتم: به سوی صیدم نیزه پرتاب میکنم و آن را شکار میکنم، فرمود: اگر نیزه را پرت کردی و نیزه در بدن شکارت فرو رفت آن را بخور، و اگر نیزه با عرض به شکار برخورد کرد (و به بدنش فرو نرفت) آن را نخور.
و الشعبی نیز این حدیث را از عدی بن حاتم سروایت میکند که در آن آمده است: مگر اینکه سگ از شکار بخورد، اگر از آن خورد تو آن را نخور، زیرا ترس این را دارم که سگ آن شکار را برای خودش شکار کرده باشد، و همچنین اگر سگهای دیگری نیز با سگت مخلوط شدند آن شکار را نخور، زیرا تو بسم الله را هنگام فرستادن سگت گفتهای نه سگهای دیگر.
و در این روایت همچنین آمده است: اگر سگ تربیت یافتهات را به دنبال شکار فرستادی بسم الله بگو، اگر سگ شکارت را برایت نگه داشت و آن را هنوز زنده یافتی سرش را ببر، و اگر دیدی که سگت شکارت را کشته است ولی از آن نخورده است آن را بخور، زیرا شکار کردن سگ به منزلۀ سربریدن آن است.
و همچنین آمده است: هر گاه نیزهات را انداختی بسم الله بگو.
و همچنین آمده است: اگر (شکاری را که با نیزه زده ای) یک روز یا دو روز از تو مخفی ماند- و در روایتی: دو یا سه روز- و در آن غیر از اثر نیزهات چیز دیگری نیافتی اگر خواستی آن را بخور، و اگر آن را غرق شده در آب یافتی آن را نخور، زیرا نمیدانی آیا آب آن را کشته است یا نیزه ات».
۳۸۵-«عَنْ سَالِمِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ عُمَرَ عَنْ أَبِيهِ ب قَالَ: سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ ج يَقُولُ: مَنِ اقْتَنَى كَلْباً- إلاَّ كَلْبَ صَيْدٍ أَوْ مَاشِيَةٍ- فَإِنَّهُ يَنْقُصُ مِنْ أَجْرِهِ كُلَّ يَوْمٍ قِيرَاطَانِ.
قَالَ سَالِمٌ: وَكَانَ أَبُو هُرَيْرَةَ س يَقُولُ: أَوْ كَلْبَ حَرْثٍ، وَكَانَ صَاحِبَ حَرْثٍ».
واژهها:
اقْتَنَى: تهیه کرد، نگه داشت.
الـمَاشِيَة: گله.
قِيرَاطَانِ: مثنای قیراط یکی از واحدهای وزن است که معادل ۲۱۲۵/۰ گرم میباشد. البته این وزن قیراط در مسایل غیر عبادی است، و در حدیث ثواب نماز جنازه، پیامبر جحداقل مقدار هر قیراط را به اندازۀ کوه احد تعیین کرده اند.
كَلْبَ حَرْثٍ: سگ مزرعه.
مفهوم حدیث: «سالم بن عبد الله بن عمر باز پدرش روایت میکند که فرمود: از رسول الله جشنیدم که فرمودند: هر کس غیر از سگ شکاری یا سگ گله، سگ دیگری را برای خود فراهم کند هر روز از اجر و ثوابش دو قیراط کم میشود.
سالم میگوید: و ابو هریره سفرمود: و همچنین سگ مزرعه. و ابو هریره سصاحب زراعت بود».
۳۸۶-«عَنْ رَافِعِ بْنِ خَدِيجٍ س قَالَ: كُنَّا مَعَ رَسُولِ اللَّهِ ج بِذِي الْحُلَيْفَةِ مِنْ تِهَامَةَ، فَأَصَابَ النَّاسَ جُوعٌ، فَأَصَابُوا إبِلاً وَغَنَماً، وَكَانَ النَّبِيُّ ج فِي أُخْرَيَاتِ الْقَوْمِ، فَعَجِلُوا وَذَبَحُوا وَنَصَبُوا الْقُدُورَ، فَأَمَرَ النَّبِيُّ ج بِالْقُدُورِ فَأُكْفِئَتْ، ثُمَّ قَسَمَ فَعَدَلَ عَشَرَةً مِنْ الْغَنَمِ بِبَعِيرٍ، فَنَدَّ مِنْهَا بَعِيرٌ فَطَلَبُوهُ فَأَعْيَاهُمْ، وَكَانَ فِي الْقَوْمِ خَيْلٌ يَسِيرَةٌ فَأَهْوَى رَجُلٌ مِنْهُمْ بِسَهْمٍ، فَحَبَسَهُ اللَّهُ، فَقَالَ: إنَّ لِهَذِهِ الْبَهَائِمِ أَوَابِدَ كَأَوَابِدِ الْوَحْشِ، فَمَا نَدَّ عَلَيْكُمْ مِنْهَا فَاصْنَعُوا بِهِ هَكَذَا، قُلْتُ: يَا رَسُولُ اللَّهِ، إنَّا لاقُو الْعَدُوَّ غَداً، وَلَيْسَ مَعَنَا مُدىً، أَفَنَذْبَحُ بِالْقَصَبِ؟ قَالَ: مَا أَنْهَرَ الدَّمَ، وَذُكِرَ اسْمُ اللَّهِ عَلَيْهِ، فَكُلُوهُ، لَيْسَ السِّنَّ وَالظُّفُرَ، وَسَأُحَدِّثُكُمْ عَنْ ذَلِكَ، أَمَّا السِّنُّ: فَعَظْمٌ، وَأَمَّا الظُّفُرُ: فَمُدَى الْحَبَشَةِ».
واژهها:
ذُو الْحُلَيْفَةِ مِنْ تِهَامَةَ: مکانی بین مکه و طائف، و منظور از آن میقات اهل مدینه نیست.
فَأَصَابَ النَّاسَ جُوعٌ: مردم گرسنه شدند.
فَأَصَابُوا إبِلاً وَغَنَماً: گلههایی از شتر و گوسفند را غنیمت گرفتند.
أُخْرَيَاتِ الْقَوْمِ: صفهای آخر.
عَجِلُوا: شتافتند.
نَصَبُوا الْقُدُورَ: دیگها را برپا کردند.
فَأُكْفِئَتْ: ریخته شد، وارونه شد.
البَعِير: شتر.
نَدَّ: فرار کرد، رم کرد.
أَعْيَاهُمْ: آنها را خسته کرد.
خَيْلٌ يَسِيرَةٌ: تعدا کمی اسب.
أَهْوَى بِسَهْمٍ: با نیزه او را زد.
الْبَهَائِمِ: جمع البهیمه یعنی حیوانات اهلی.
أَوَابِدَ: حس وحشیگری.
مُدىً: چاقو.
الْقَصَب: استخوان.
أَنْهَرَ الدَّمَ: خون را ریخت.
السِّنُّ: دندان.
الظُّفُر: ناخن.
أُحَدِّثُكُمْ: به شما میگویم.
عَظْمٌ: استخوان.
مُدَى الْحَبَشَةِ: چاقوی اهل حبشه.
مفهوم حدیث: «رافع بن خدیج سمیفرماید: همراه رسول الله جدر ذو الحلیفۀ تهامه بودیم، مردم دچار گرسنگی شدند، سپس گلهای از شتر و گوسفند را غنیمت گرفتند، و پیامبر جدر آخر لشکر میآمد، مردم عجله کردند و حیوانات را سر بریدند و دیگها را برپا کردند، پیامبر جدستور دادند تا دیگها را وارونه کنند، سپس آن حیوانات را بین لشکر تقسیم نمود، و هر ده گوسفند را برابر یک شتر قرار داد، پس از آن یکی از شترها رم کرد، به دنبال آن دویدند ولی خسته شدند و نتوانستند آن را بگیرند، در بین مردم مقدار کمی اسب بود تا بتوانند با اسب آن شتر را رام کنند، شخصی آن شتر را با نیزه زد، اینگونه خداوند آن شتر را از حرکت باز داشت، پیامبر جفرمودند: در این حیوانات اهلی سرشت وحشی بودن وجود دارد، اگر حیوانی رم کرد همین کار را با او انجام بدهید.
رافع بن خدیج سمیفرماید: گفتم: یا رسول الله، ما فردا با دشمن روبرو خواهیم شد، و چاقویی با خود نداریم، آیا حیوانات را با استخوان سر ببریم؟ ایشان فرمودند: هر وسیلهای که خون را بریزد و هنگام قربانی بسم الله نیز گفته شود آن قربانی را بخورید، مگر اینکه با دندان یا ناخن سر بریده شود، و به شما علتش را خواهم گفت: اما دندان برای اینکه استخوان است، و اما ناخن به علت اینکه چاقوی مردم حبشه است (و از تشابه به کفار نهی شده است)».