بابُ المرورِ بینَ یدیِ المصلی : باب عبور کردن از جلوی نماز گذار
۱۰۵ -«عَنْ أَبِي جُهَيْمِ بْنِ الْحَارِثِ بْنِ الصِّمَّةِ الأَنْصَارِيِّ س قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ج: لَوْ يَعْلَمُ الْمَارُّ بَيْنَ يَدَيِ الْمُصَلِّيِ مَاذَا عَلَيْهِ مِنْ الإِثْمِ لَكَانَ أَنْ يَقِفَ أَرْبَعِينَ خَيْرًا لَهُ مِنْ أَنْ يَمُرَّ بَيْنَ يَدَيْهِ.
قَالَ أَبُو النَّضْرِ: لا أَدْرِي أَقَالَ: أَرْبَعِينَ يَوْماً أَوْ شَهْراً أَوْ سَنَةً».
واژهها:
الـمارّ: عبور کننده.
بَيْنَ يَدَيِ الـْمُصَلِّي: جلوی نماز گذار.
مفهوم حدیث: «ابو جهیم بن حارث بن صمه انصاری سمیفرماید: رسول خدا جفرمودند: اگر آن کسی که از جلوی نماز گذار عبور میکند میدانست که با این کارش چه گناهی کسب میکند، ایستادنش به مدت چهل (روز یا ماه یا سال)([۲۹] ) بهتر از آن است که از جلویش عبور کند.
ابو نضر راوی حدیث میگوید: نمیدانم ابو جهیم گفت چهل روز یا ماه یا سال».
۱۰۶-«عَنْ أَبِي سَعِيدٍ الْخُدْرِيِّ س قَالَ: سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ ج يَقُولُ: إذَا صَلَّى أَحَدُكُمْ إلَى شَيْءٍ يَسْتُرُهُ مِنْ النَّاسِ، فَأَرَادَ أَحَدٌ أَنْ يَجْتَازَ بَيْنَ يَدَيْهِ فَلْيَدْفَعْهُ، فَإِنْ أَبَى فَلْيُقَاتِلْهُ، فَإِنَّمَا هُوَ شَيْطَانٌ».
یجتاز بین یدیه: از جلویش عبور میکند.
فلیدفعه: او را باز دارد.
أبی: قبول نکرد، لج کرد.
فلیقاتله: با شدت بیشتری او را از این کار باز دارد([۳۰] ).
فإنما هو شیطان: یعنی کاری که او انجام داده است کار شیطان است، زیرا شیطان همیشه سعی دارد تا حواس نماز گذار را پرت کند، و این شخص نیز با عبور کردن از جلوی نماز گذار باعث حواس پرتی او شده است. برخی نیز گفتهاند که این شیطان است که او را به این کار وا میدارد. و از ابو سعید خدری سثابت است که چنین شخصی را شیطان نامیده است.
۱۰۷-«عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ عَبَّاسٍ ب قَالَ: أَقْبَلْتُ رَاكِباً عَلَى حِمَارٍ أَتَانٍ، وَأَنَا يَوْمَئِذٍ قَدْ نَاهَزْتُ الاحْتِلامَ، وَرَسُولُ اللَّهِ ج يُصَلِّي بِالنَّاسِ بِمِنًى إلَى غَيْرِ جِدَارٍ، فمَرَرْتُ بَيْنَ يَدَيْ بَعْضِ الصَّفِّفَنَزَلْتُ، فَأَرْسَلْتُ الأَتَانَ تَرْتَعُ، وَدَخَلْتُ فِي الصَّفِّ، فَلَمْ يُنْكِرْ ذَلِكَ عَلَيَّ أَحَدٌ».
واژهها:
حمار أتان: الاغ ماده.
ناهزت الاحتلام: به سن بلوغ نزدیک شده بودم.
بَيْنَ يَدَيْ بَعْضِ الصَّفِّ: جلوی یکی از صفها.
ترتع: میچرد.
إلی غیر جدار: فضایی باز که روبرویش دیوار نباشد، بدون سُتره. ([۳۱] )
مفهوم حدیث: «عبد الله بن عباس بمیفرماید: سوار بر الاغ مادهای بودم که به منی آمدم، آن روزها به سن بلوغ نزدیک شده بودم، رسول خدا جدر منی برای مردم بدون گذاشتن ستره نماز جماعت میخواند، از جلوی صف عبور کردم و پیاده شدم، سپس الاغ را رها کردم تا بچرد، و خود وارد صف نماز شدم، و هیچ کس بر من ایرادی وارد نکرد».
۱۰۸-«عَنْ عَائِشَةَ ل قَالَتْ: كُنْتُ أَنَامُ بَيْنَ يَدَيْ رَسُولِ اللَّهِ ج وَرِجْلايَ فِي قِبْلَتِهِ، فَإِذَا سَجَدَ غَمَزَنِي فَقَبَضْتُ رِجْلَيَّ، فَإِذَا قَامَ بَسَطْتُهُمَا، وَالْبُيُوتُ يَوْمَئِذٍ لَيْسَ فِيهَا مَصَابِيحُ».
واژهها:
غَمَزَنِي: آهسته با دستش به بدنم زد.
فقبضت: جمع کردم.
بسطتهما: پاهایم را دراز کردم.
الـمصابیح: جمع المصباح به معنی چراغ.
مفهوم حدیث: «عایشه لمیفرماید: جلوی رسول خدا جمیخوابیدم در حالی که پاهایم در سجده گاهش بود، وقتی که به سجده میرفت آهسته به بدنم میزد و من پاهایم را جمعمیکردم تا بتواند سجده کند، و وقتی که بلند میشد دوباره پاهایم را دراز میکردم، و در آن روزها در خانهها هیچ چراغی وجود نداشت».
[۲۹] منظور از ذکر عدد چهل مبالغت در ایستادن و عدم عبور کردن است، و دقیقاً خود عدد اعتباری ندارد، و این یکی از اسلوبهای عرب در بیان امور مهم میباشد. [۳۰] علماء اجماع کردهاند که منظور از مقاتلت در این حدیث راندن عبور کننده با شدت بیشتر از بار اول است، و به هیچ وجه منظور جنگیدن با او نیست، زیرا این مساله مخالف با خشوع و خضوع در نماز است. [۳۱] به آن چیزی میگویند که شخص نماز گذار جلوی خود میگذارد تا کسی از جلوی نمازش عبور نکند.