زندگینامۀ مؤلف
ایشان امام و حافظ بزرگ ابو محمد عبد الغنی بن عبد الواحد بن علی بن سرور بن رافع بن حسن بن جعفر المَقْدِسی الجَمَّاعِیلِی میباشد، اصلیتش از فلسطین بوده ولی در دمشق زندگی و در مصر وفات کرده است.
در سال ۵۴۱ هجری قمری در روستای جَمَّاعیل به دنیا آمد و در روز دوشنبه ۲۳ ربیع الأول سال ۶۰۰ هجری قمری چشم از دنیا فرو بست.
از خود چندین تالیف بر جای گذاشته که مهمترین آنها کتاب عمدة الأحکام و کتاب الکمال فی أسماء الرجال میباشد.
از قدرت بالایی در حفظ احادیث و رجال وعلل حدیث برخوردار بود تا جایی که به او لقب امیر المؤمنین در حدیث دادهاند، و گفته شده که جهان اسلام پس از دارقطنی کسی را مانند مؤلف به چشم خود ندیده است.
بنابر گفتۀ خودش بیش از صد هزار حدیث از حفظ داشته است.
و در هر زمینۀ حدیثی که از آن سوال میشد با جوابی صحیح به آن سوال پاسخ میداد.
در تربیت شاگردانش بسیار حریص و کوشا بود، و پس از کسب علم از محضر خودش آنها را تشویق به سفر برای شنیدن حدیث از مشایخ بزرگ میکرد، و غالبا شاگردانش را متوجه اصفهان مینمود، همانگونه که خود نیز چندین بار به این شهر سفر کرده بود.
شبهای جمعه و روزها آن را به خواندن حدیث برای عموم مردم در جامع دمشق اختصاص میداد، و چنان در القای حدیث مهارت داشت که اگر کسی برای یک بار در مجلسش حاضر میشد هرگز آن را ترک نمیکرد.
هر روز بعد از نماز صبح وقتش را با خواندن قرآن سپری میکرد، وگاهی نیز به مراجعه حدیث میپرداخت، سپس تا قبل از ظهر سیصد رکعت نماز میخواند، بعد کمی میخوابید و پس از خواندن نماز ظهر تا مغرب مشغول نسخ حدیث و شنیدن آن از شاگردانش میشد، بعد از مغرب اگر روزه بود مشغول افطار میشد وگرنه تا عشاء نماز نافله میخواند، و پس از خواند نماز عشاء تا نیمی از شب میخوابید، سپس از خواب بلند شده و تا نزدیکی صبح نماز شب میخواند، و برای این منظور هفت یا هشت بار وضو میگرفت و میگفت: اگر اعضای بدنم از آب وضوتر نباشد نماز به من نمیچسپد.
سپس تا نماز صبح کمی میخوابید، و این کار را هر روز تکرار میکرد.
در امر به معروف و نهی از منکر بسیار جدی بود و در انجام این کار از هیچ کس واهمهای نداشت، و خداوند چنان هیبتی به او داده بود که تمام خلافکاران از او میترسیدند و با شنیدن اسمش مجلس منکر خود را رها کرده و متفرق میشدند.
از دیگر خصوصیات اخلاقیش میتوان به سخاوتمندیش اشاره کرد، در زندگینامهاش چنان نقل کردهاند که هر چیزی به دستش میرسید در مدت زمان بسیار کوتاهی بین فقرا تقسیم میکرد و برای خود چیزی باقی نمیگذاشت.
از پروردگار خواهان رحمت و مغفرت ایشان و دیگر علمای اسلام هستم و امیدوارم ما را نیز از رحمت خود دریغ نفرماید.