ترجمه عمدة الأحکام من کلام خیر الأنام

فهرست کتاب

بابُ حَدِّ السَّرِقةِ: باب مجازات دزدی

بابُ حَدِّ السَّرِقةِ: باب مجازات دزدی

۳۵۰-«عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ عُمَرَ ب أَنَّ النَّبِيَّ ج قَطَعَ فِي مِجَنٍّ قِيمَتُهُ- وَفِي لَفْظٍ: ثَمَنُهُ- ثَلاثَةُ دَرَاهِمَ».

واژه‌ها:

قَطَعَ: (دستش را) قطع کرد.

الـمِجَنّ: سپر جنگی.

الدَرَاهِم: جمع درهم است، و هر درهم برابر با ۹۷۵/۲ گرم طلا است.

مفهوم حدیث: «عبد الله بن عمر بمی‌فرماید: پیامبر جدست دزدی که سپری جنگی به قیمت سه درهم را دزدیده بود قطع نمود».

۳۵۱-«عَنْ عَائِشَةَ ل أَنَّهَا سَمِعَتْ رَسُولَ اللَّهِ ج يَقُولُ: تُقْطَعُ الْيَدُ فِي رُبْعِ دِينَارٍ فَصَاعِداً».

واژه‌ها:

الدینار: یک مثقال طلا که برابر با ۲۵/۴ گرم می‌باشد. بنابراین ربع دینار تقریباً برابر با ۶/۱ گرم است.

مفهوم حدیث: «عایشه ل از رسول الله جشنیدند که ایشان می‌فرمود: دست دزد در چیزی که از ربع دینار به بالا قیمت داشته باشد قطع می‌شود».

۳۵۲-«عَنْ عَائِشَةَ ل أَنَّ قُرَيْشاً أَهَمَّهُمْ شَأْنُ الْمَخْزُومِيَّةِ الَّتِي سَرَقَتْ، فَقَالُوا: وَمَنْ يُكَلِّمُ فِيهَا رَسُولَ اللَّهِ ج؟ فَقَالُوا: وَمَنْ يَجْتَرِئُ عَلَيْهِ إلاَّ أُسَامَةُ بْنُ زَيْدٍ حِبُّ رَسُولِ اللَّهِ ج، فَكَلَّمَهُ أُسَامَةُ، فَقَالَ: أَتَشْفَعُ فِي حَدٍّ مِنْ حُدُودِ اللَّهِ؟!.

ثُمَّ قَامَ فَاخْتَطَبَ، فَقَالَ: إنَّمَا أَهْلَكَ الَّذِينَ قَبْلَكُمْ أَنَّهُمْ كَانُوا إذَا سَرَقَ فِيهِمْ الشَّرِيفُ تَرَكُوهُ، وَإِذَا سَرَقَ فِيهِمْ الضَّعِيفُ أَقَامُوا عَلَيْهِ الْحَد، وَأَيْمُ اللَّهِ لَوْ أَنَّ فَاطِمَةَ بِنْتَ مُحَمَّدٍ سَرَقَتْ لَقَطَعْتُ يَدَهَا.

وَفِي لَفْظٍ: كَانَتْ امْرَأَةٌ تَسْتَعِيرُ الْمَتَاعَ وَتَجْحَدُهُ، فَأَمَرَ النَّبِيُّ ج بِقَطْعِ يَدِهَا».

واژه‌ها:

أَهَمَّهُمْ: آن موضوع برایشان دارای اهمیت شد.

الشَأْنُ: موضوع.

الـْمَخْزُومِيَّةِ: او فاطمه بنت الأسود بن عبد الأسد مخزومی است، و مخزوم یکی از قبیله‌های دارای نسب عالی در قریش می‌باشد.

الحِبُّ: دوستدار.

أَتَشْفَعُ: آیا میانجیگری می‌کنی؟

اخْتَطَبَ: صحبت کرد.

وَأَيْمُ اللَّهِ: به خدا قسم.

تَسْتَعِيرُ: به عاریت می‌گیرد. (برای مونث)

الـْمَتَاعَ: کالا، وسایل.

تَجْحَدُ: انکار می‌کند. (برای مونث)

مفهوم حدیث: «عایشه لمی‌فرماید: قریش قضیۀ آن زن مخزومی‌که دزدی کرده بود برایشان بسیار مهم گردید، (زیرا رسول الله جمی‌خواست دستش را قطع نماید) گفتند: چه کسی با رسول الله جصحبت می‌کند؟ پاسخ دادند: و چه کسی جز اسامه بن زید دوستدار و محبوب رسول الله ججرات چنین کاری را دارد؟ اسامه نیز با پیامبر جصحبت کرد (تا از قطع کردن دست او خودداری کند)، پیامبر جبه او فرمود: آیا در مجازاتی که خداوند قرار داده است میانجیگری می‌کنی؟!.

سپس رسول الله جبلند شده و شروع به صحبت نمودند و فرمودند: چیزی که باعث نابودی امتهای پیش از شما شده است این بود که وقتی انسانی اصل و نسب دار دزدی می‌کرد او را رها می‌کردند، و اگر شخصی با نسبی پایین دزدی می‌کرد مجازاتش می‌کردند، به خدا قسم اگر فاطمه دختر محمد دزدی کند دستش را قطع می‌کنم.

و در روایتی آمده است: آن زن مخزومی وسایل را از دیگران عاریت می‌گرفت سپس انکار می‌کرد، پیامبر جنیز دستور به قطع دستش دادند».