بابُ المسحِ على الخُفِّینِ: باب مسح کشیدن بر خف
۲۱-«عَنْ الْمُغِيرَةِ بْنِ شُعْبَةَ س قَالَ: كُنْتُ مَعَ النَّبِيِّ ج فِي سَفَرٍ، فَأَهْوَيْتُ لأَنْزِعَ خُفَّيْهِ، فَقَالَ: دَعْهُمَا، فَإِنِّي أَدْخَلْتُهُمَا طَاهِرَتَيْنِ، فَمَسَحَ عَلَيْهِمَا».
واژهها:
فأهویت: دست بردم.
لأنزع: تا (آن را) بیرون بیآورم.
مفهوم حدیث: «مغیره بن شعبه سمیفرماید: در سفری همراه پیامبر جبودم، هنگام وضو دست بردم تا خفش را بیرون بیاورم، ایشان به من گفتند: رهایش کن لازم نیست خفم را بیرون بیآوری زیرا وقتی که خف را پوشیدهام پاهایم بر طهارت بوده است، آنگاه بر روی خفش مسح کشید».
۲۲-«عَنْ حُذَيْفَةَ بْنِ الْيَمَانِ ب قَالَ: كُنْتُ مَعَ النَّبِيِّ ج في سَفَرٍ فَبَالَ، وَتَوَضَّأَ، وَمَسَحَ عَلَى خُفَّيْهِ. مختَصِراً.
واژهها:
بال: ادرار کرد.
مفهوم حدیث: «حذیفه بن الیمان سمیفرماید: در سفری همراه پیامبر جبودم، پس از اینکه ادرار کرد وضو گرفت وبر خفش مسح کشید».