ترجمه عمدة الأحکام من کلام خیر الأنام

فهرست کتاب

بابُ صلاةِ العیدینِ: باب نماز عید فطر و عید قربان

بابُ صلاةِ العیدینِ: باب نماز عید فطر و عید قربان

۱۴۰-«عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ عُمَرَ ب قَالَ: كَانَ النَّبِيُّ ج وَأَبُو بَكْرٍ وَعُمَرُ ب يُصَلُّونَ الْعِيدَيْنِ قَبْلَ الْخُطْبَةِ».

مفهوم حدیث: «عبد الله بن عمر بمی‌فرماید: پیامبر جو ابو بکر و عمر بنماز عید فطرو عید قربان را قبل از خطبه می‌خواندند».

۱۴۱-«عَنْ الْبَرَاءِ بْنِ عَازِبٍ س قَالَ: خَطَبَنَا النَّبِيُّ ج يَوْمَ الأَضْحَى بَعْدَ الصَّلاةِ، فَقَالَ: مَنْ صَلَّى صَلاتَنَا وَنَسَكَ نُسُكَنَا فَقَدْ أَصَابَ النُّسُكَ، وَمَنْ نَسَكَ قَبْلَ الصَّلاةِ فَلا نُسُكَ لَهُ. فَقَالَ أَبُو بُرْدَةَ ابْنُ نِيَارٍ- خَالُ الْبَرَاءِ بْنِ عَازِبٍ- يَا رَسُولَ اللَّهِ، إنِّي نَسَكْتُ شَاتِي قَبْلَ الصَّلاةِ، وَعَرَفْتُ أَنَّ الْيَوْمَ يَوْمُ أَكْلٍ وَشُرْبٍ، وَأَحْبَبْتُ أَنْ تَكُونَ شَاتِي أَوَّلَ مَا يُذْبَحُ فِي بَيْتِي، فَذَبَحْتُ شَاتِي، وَتَغَدَّيْتُ قَبْلَ أَنْ آتِيَ الصَّلاةَ، فَقَالَ: شَاتُكَ شَاةُ لَحْمٍ. قَالَ: يَا رَسُولَ اللَّهِ، فَإِنَّ عِنْدَنَا عَنَاقاً هِيَ أَحَبُّ إلَيَّ مِنْ شَاتَيْنِ أَفَتَجْزِي عَنِّي؟ قَالَ: نَعَمْ، وَلَنْ تَجْزِيَ عَنْ أَحَدٍ بَعْدَكَ».

واژه‌ها:

یوم الأضحی: روز عید قربان.

نسک نسکنا: قربانیش را مانند ما انجام داد.

أصاب النسک: قربانی را درست انجام داد.

الشاة: گوسفند.

تغدیت: ناهار خوردم.

شَاتُكَ شَاةُ لَحْمٍ: گوسفندی را که سر بریده‌ای فقط به منظور استفاده از گوشتش می‌باشد و عبادت و قربانی به حساب نمی‌آید.

العَناق: بزغالۀ ماده‌ای که یک سال را تمام نکرده باشد.

أَفَتَجْزِي عَنِّي: آیا برای من کفایت می‌کند.

مفهوم حدیث: «براء بن عازب بمی‌فرماید: پیامبر جروز عید قربان بعد از نماز عید برای ما خطبه خواند، ایشان فرمودند: کسی که مثل ما نماز عید بخواند و مثل ما قربانی کند عبادت عید قربان را به جای آورده است، و هر کس قبل از نماز عید، قربانی کند از او پذیرفته نیست، آنوقت ابو برده بن نیار- دایی براء بن عازب- گفت: یا رسول الله من گوسفندم را قبل از خواندن نماز عید قربانی کرده ام، و دانستم که امروز روز خوردن و آشامیدن است، و دوست داشتم گوسفندم اولین چیزی باشد که در خانه‌ام قربانی می‌شود، پس گوسفندم را قربانی کردم و قبل از اینکه برای خواندن نماز عید حاضر شوم ناهار خوردم، پیامبر جفرمود: ذبح کردن گوسفندت فقط برای استفاده از گوشت آن است و قربانی به حساب نمی‌آید، گفت: یا رسول الله، بزغاله‌ای داریم که نزد ما از دو تا گوسفند نیز بهتر است، آیا اگر آن را قربانی کنم برای من کفایت می‌کند؟ ایشان فرمودند: بله، و برای هیچ کس غیر از تو کفایت نمی‌کند».

نکته: ذبح بزغاله به علت عدم وجود شرط سنی، در قربانی جایز نمی‌باشد.

۱۴۲-«عَنْ جُنْدُبِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ الْبَجَلِيِّ س قَالَ: صَلَّى رَسُولُ اللهِ ج يَوْمَ النَّحْرِ، ثُمَّ خَطَبَ، ثُمَّ ذَبَحَ وَقَالَ: مَنْ ذَبَحَ قَبْلَ أَنْ يُصَلِّيَ فَلْيَذْبَحْ أُخْرَى مَكَانَهَا، وَمَنْ لَمْ يَذْبَحْ فَلْيَذْبَحْ بِاسْمِ اللَّهِ».

واژه‌ها:

یوم النحر: روز عید قربان.

مفهوم حدیث: «جندب بن عبد الله البجلی سمی‌فرماید: رسول الله جروز عید قربان نماز عید را خواند سپس خطبۀ عید را ایراد فرمودند، سپس قربانی را انجام داد و فرمود: هر کس قبل از خواندن نماز عید قربانی کرده است گوسفند دیگری را قربانی کند، و هر کس هنوز قربانی نکرده است با گفتن باسم الله بر گوسفند آن را قربانی کند».

۱۴۳-«عَنْ جَابِرِ بْنِ عَبْدِ اللهِ س قَالَ: شَهِدْتُ مَعَ رَسُولِ اللهِ ج يَوْمَ الْعِيد، فَبَدَأَ بِالصَّلاةِ قَبْلَ الْخُطْبَةِ بِغَيْرِ أَذَانٍ وَلا إقَامَةٍ، ثُمَّ قَامَ مُتَوَكِّئًا عَلَى بِلالٍ، فَأَمَرَ بِتَقْوَى اللَّهِ، وَحَثَّ عَلَى طَاعَتِهِ، وَوَعَظَ النَّاسَ وَذَكَّرَهُمْ، ثُمَّ مَضَى حَتَّى أَتَى النِّسَاءَ فَوَعَظَهُنَّ وَذَكَّرَهُنَّ، فَقَالَ: يَا مَعْشَرَ النِّسَاءِ، تَصَدَّقْنَ، فَإِنَّكُنَّ أَكْثَرُ حَطَبِ جَهَنَّمَ، فَقَامَتْ امْرَأَةٌ مِنْ سِطَةِ النِّسَاءِ، سَفْعَاءُ الْخَدَّيْنِ فَقَالَتْ: لِمَ يَا رَسُولَ اللَّهِ فَقَالَ: لأَنَّكُنَّ تُكْثِرْنَ الشَّكَاةَ، وَتَكْفُرْنَ الْعَشِيرَ. قَالَ: فَجَعَلْنَ يَتَصَدَّقْنَ مِنْ حُلِيِّهِنَّ يُلْقِينَ فِي ثَوْبِ بِلالٍ مِنْ أَقْرِطَتِهِنَّ وَخَوَاتِمِهِنَّ».

واژه‌ها:

حثَّ: تشویق کرد.

وَعَظَ: پند داد.

ذکّرهم: به آنان یاد آوری نمود.

تصدقن: صدقه بدهید. (خطاب به زنان است).

سِطَةَ النساء: زنی که بین زنهای دیگر نشسته بود.

سفعاء الخدين: گونه‌هایش تغییر رنگ داده و سیاه شده بود.

الشَّكاة: شکایت، گله.

تكفرن العشير: کفران نیکی‌های همسرانتان می‌کنید.

الأَقْرِطَة: جمع قُرْط به معنی گوشواره.

مفهوم حدیث: «جابر بن عبد الله سمی‌فرماید: با رسول الله جبرای نماز عید حاضر شدم، ایشان نماز عید را بدون اذان و اقامه قبل از ایراد خطبه خواندند، سپس به منظور ایراد خطبه بلند شد و بر بلال تکیه زد، در خطبه دستور به پرهیزگاری و اطاعت از خداوند نمود، و به مردم پند و اندرز داد و به آنان یادآوری نمود، سپس به طرف زنها حرکت کرد، وقتی به آنان رسید نصحیتشان کرد، ایشان فرمودند: ای زنان، صدقه بدهید زیرا شما بیشترین هیزم جهنم هستید، آنگاه زنی سیاه چرده از بین دیگر زنان گفت: چرا چنین است یا رسول الله؟ ایشان فرمودند: زیرا شما زنها بسیار شکایت و گله و کفران نیکیهای شوهرانتان می‌کنید.

جابر سمی‌فرماید: آن وقت زنان شروع به صدقه دادن کردند، جواهرات خود را که شامل گوشواره و انگشتر بود در لباس بلال می‌ریختند».

۱۴۴-«عَنْ أُمِّ عَطِيَّةَ- نُسَيْبَةَ الأَنْصَارِيَّةِ- ل قَالَتْ: أَمَرَنَا- تَعْنِيْ النَّبِيَّ ج- أَنْ نُخْرِجَ فِي الْعِيدَيْنِ الْعَوَاتِقَ وَذَوَاتِ الْخُدُورِ، وَأَمَرَ الْحُيَّضَ أَنْ يَعْتَزِلْنَ مُصَلَّى الْمُسْلِمِينَ.

وَفِي لَفْظٍ: كُنَّا نُؤْمَرُ أَنْ نَخْرُجَ يَوْمَ الْعِيد، حَتَّى نُخْرِجَ الْبِكْرَ مِنْ خِدْرِهَا، وَحَتَّى نُخْرِجَ الْحُيَّضَ، فَيُكَبِّرْنَ بِتَكْبِيرِهِمْ وَيَدْعُونَ بِدُعَائِهِمْ، يَرْجُونَ بَرَكَةَ ذَلِكَ الْيَوْمِ وَطُهْرَتَهُ».

واژه‌ها:

العواتق: جمع عاتق، به معنی دختری که تازه به سن بلوغ رسیده باشد.

ذوات الخدور: خدور جمع خِدر به معنی پرده است، و منظور از ذوات الخدور دختران باکره‌ای هستند که پرده نشین بودند و از خانه خارج نمی‌شدند.

الـحُيَّض: زنانی که عادت ماهیانۀ آنها جاری است.

یعتزلن: کناره گیری کنند.

یرجون: امید دارند.

طهرته: پاک کشدن از گناهان در آن روز.

مفهوم حدیث: «ام عطیه نسیبه الأنصاریه لمی‌فرماید: پیامبر جبه ما دستور می‌داد تا روز عید قربان و فطر، دوشیزه‌ها و دختران پرده نشین را به منظور حضور در مراسم عید از خانه بیرون بیاوریم، و به زنانی که عادت ماهیانه‌شان جاری بود دستور می‌داد تا از مصلای مسلمین فاصله بگیرند.

و در روایت دیگری آمده است: به ما دستور داده می‌شد تا همه در روز عید (به منظور خواندن نماز) از خانه بیرون بیاییم، تا جایی که دختر باکره و زنانی که عادت ماهیانه‌شان جاری بود نیز از خانه بیرون می‌آوردیم، زنان با امیدی که به برکت و پاک شدن از گناهان در آن روز داشتند با تکبیر مردان تکبیر می‌گفتند، و به دعایشان دعا می‌کردند».